شکافنده صبح

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
تفسیر: گمشده ها خالق همه چیز اوست

(آیه 95) دگر بار روى سخن را به مشرکان کرده و دلایل توحید را، در ضمن عبارات جالب و نمونه هاى زنده اى از اسرار کائنات و نظام آفرینش و شگفتى هاى خلقت، شرح مى دهد.

در این آیه به سه قسمت از این شگفتى ها که در زمین است اشاره کرده مى گوید: «خداوند، شکافنده دانه و هسته است» (إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى).

«فالق» از ماده «فلق» به معنى شکافتن و جدا کردن بعضى از بعض دیگر است.

«حب» و «حبه» به معنى دانه هاى خوراکى و غذایى است مثل گندم و جو و آنچه که قابل درو کردن باشد. «نوى» به معنى هسته است.

جالب اینکه دانه و هسته گیاهان اغلب بسیار محکم اند. یک نگاه به هسته خرما و میوه هایى مانند هلو و شفتالو و دانه هاى محکم بعضى از حبوبات، نشان مى دهد که چگونه آن نطفه حیاتى که در حقیقت نهال و درخت کوچکى است، در دژى فوق العاده محکم محاصره شده است. ولى دستگاه آفرینش آن چنان خاصیت تسلیم و نرمش به این دژ نفوذناپذیر و قدرت و نیرو به آن جوانه بسیار لطیف و ظریفى که در درون هسته و دانه پرورش مى یابد مى دهد که بتواند دیواره آن را بشکافد و از میان آن قد برافرازد. این حادثه در جهان گیاهان، حادثه شگرفى است که قرآن به عنوان یک نشانه توحید به آن اشاره کرده است.

سپس مى گوید: «زنده را از مرده خارج مى سازد، و مرده را از زنده بیرون مى آورد» (یُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَىِّ).

و این یک نظام دائمى و عمومى در جهان آفرینش است. مسأله حیات و زندگى موجودات زنده از پیچیده ترین مسائلى است که هنوز دانش بشر نتوانسته پرده از روى اسرار آن بردارد و به مخفیگاه آن گام بگذارد که چگونه عناصر طبیعى و مواد آلى با یک جهش عظیم تبدیل به یک موجود زنده مى شوند. از این رو مى بینیم قرآن براى اثبات وجود خدا، بارها روى این مسأله تکیه کرده است و پیامبران بزرگى همچون ابراهیم و موسى در برابر گردنکشانى همچون نمرود و فرعون، به وسیله پدیده حیات و حکایت آن از وجود مبدأ قادر و حکیم جهان استدلال مى کردند.

در پایان آیه به عنوان تأکید و تحکیم مطلب مى فرماید: «این است خداى شما! پس چگونه از حق منحرف مى شوید؟!» (ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ).

 

(آیه 96) در این آیه به سه نعمت از نعمتهاى جوّى و آسمانى اشاره شده است. نخست مى گوید: «او شکافنده صبح است» (فَالِقُ الاِْصْبَاحِ).

قرآن در اینجا روى مسأله طلوع صبح تکیه مى کند که یکى از نعمتهاى بزرگ پروردگار است زیرا مى دانیم این پدیده آسمانى نتیجه وجود جوّ زمین یعنى قشر ضخیم هوا که دور تا دور این کره را پوشانیده مى باشد. اگر اطراف کره زمین، همانند کره ماه، جوّى وجود نداشت، نه بین الطلوعین و فلق وجود داشت و نه سپیدى آغاز شب و شفق. امّا وجود جوّ زمین و فاصله اى که میان تاریکى شب و روشنایى روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب قرار دارد، انسان را تدریجاً براى پذیرا شدن هر یک از این دو پدیده متضاد آماده مى سازد و انتقال از نور به ظلمت و از ظلمت به نور، به صورت تدریجى و ملایم و کاملا مطبوع و قابل تحمّل انجام مى گردد.

سپس براى اینکه تصوّر نشود شکافتن صبح دلیل این است که تاریکى و ظلمت شب، چیز نامطلوب یا مجازات و سلب نعمت است، مى فرماید: خداوند «شب را مایه آرامش قرار داد» (وَ جَعَلَ الَّیْلَ سَکَنًا).

این موضوع مسلّم است که انسان در برابر نور و روشنایى تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجّه سطح بدن مى شود و سلولها آماده فعالیت مى گردند. به همین دلیل، خواب در برابر نور چندان آرام بخش نیست، ولى هرقدر محیط تاریک باشد، خواب عمیق تر و آرام بخش تر است زیرا در تاریکى، خون متوجّه درون بدن مى گردد و به طور کلّى سلولها در یک آرامى و استراحت فرو مى روند. از این رو، در جهان طبیعت نه تنها حیوانات، بلکه گیاهان نیز به هنگام تاریکى شب به خواب فرو مى روند و با نخستین اشعه صبحگاهان فعالیت را آغاز مى کنند. به خلاف دنیاى ماشینى که شب را تا بعد از نیمه بیدار مى مانند و روز را تا مدّت زیادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى روند و نشاط و سلامت خود را از دست مى دهند.

سپس به سومین نعمت و نشانه عظمت خود اشاره کرده مى گوید: «و خورشید و ماه را وسیله حساب» در زندگى شما قرار داد (وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَانًا).

 

این موضوع بسیار جالب توجّه است که میلیونها سال کره زمین به دور خورشید و ماه به دور زمین گردش مى کند. این گردش به قدرى حساب شده است که حتّى لحظه اى پس و پیش نمى شود. این ممکن نیست مگر در سایه یک علم و قدرت بى انتها که هم طرح آن را بریزد و هم آن را دقیقاً اجرا کند. بدین رو در پایان آیه مى گوید: «این، اندازه گیرىِ خداوند تواناى داناست» (ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِالْعَلِیمِ).

(آیه 97) در تعقیب آیه قبل که به نظام گردش آفتاب و ماه اشاره شده بود، در اینجا به یکى دیگر از نعمتهاى پروردگار اشاره کرده مى گوید: «او کسى است که ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاریکى هاى خشکى و دریا، به وسیله آنها راه یابید» (وَ هُوَالَّذِى جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِى ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ).

در پایان آیه مى فرماید: «ما نشانه ها(ى خود) را براى کسانى که مى دانند، (و مى فهمند) بیان داشتیم» (قَدْ فَصَّلْنَا الاَْیَاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ).

انسان هزاران سال است که با ستارگان آسمان و نظام آنها آشناست. از این رو براى جهت یابى در سفرهاى دریایى و خشکى، بهترین وسیله او، همین ستارگان بودند. مخصوصاً در اقیانوسهاى وسیع که هیچ نشانه اى براى پیدا کردن راه مقصد در دست نیست و در آن زمان دستگاه قطب نما نیز اختراع نشده بود، وسیله مطمئنّى جز ستارگان آسمان وجود نداشت. همانها بودند که میلیونها بشر را از گمراهى و غرقاب نجات مى دادند و به سر منزل مقصود مى رسانیدند.

(آیه 98) در این آیه نیز دلایل توحید و خداشناسى تعقیب شده است زیرا قرآن براى این هدف، گاه انسان را در آفاق و جهانهاى دور دست سیر مى دهد و گاهى او را به سیر در درون وجود خویش دعوت مى نماید. نخست مى گوید: «او کسى است که شما را از یک نفْس آفرید» (وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْس وَاحِدَة).

یعنى شما با این همه چهره هاى گوناگون، ذوقها و افکار متفاوت و تنوّع وسیع در تمام جنبه هاى وجودى، همه از یک فرد آفریده شده اید. و این نهایت عظمت خالق و آفریدگار را مى رساند که چگونه از یک مبدأ، این همه چهره هاى متفاوت آفریده است.

 

سپس مى فرماید: و شما دو گروه هستید: «بعضى پایدار (از نظر ایمان یا خلقت کامل)، و بعضى ناپایدار» (فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ).

«مستقر» در اصل از ماده «قرّ» به معنى سرما است. از آنجا که سرماى شدید، انسان و موجودات دیگر را خانه نشین مى کند، این واژه به معنى سکون و قرارگرفتن آمده است. به این ترتیب، مستقر به معنى ثابت و پایدار مى آید.

«مستودع» از ماده «ودع» به معنى ترک کردن است و از آنجا که امور ناپایدار محل خود را به زودى ترک مى گوید، این کلمه به معنى ناپایدار نیز به کار مى رود. «ودیعه» را از این جهت ودیعه مى گویند که باید محل خود را ترک گوید و به دست صاحب اصلى بازگردد.

احتمال دارد دو تعبیر فوق، اشاره به اجزاى اولیه تشکیل دهنده نطفه انسان بوده باشد زیرا چنانکه مى دانیم، نطفه انسان از دو جزء: اوول (نطفه ماده) و دیگرى اسپرم (نطفه نر) تشکیل شده است. نطفه ماده در رحم تقریباً ثابت و مستقر است ولى نطفه هاى نر به صورت جانداران متحرّک با سرعت به سوى آن حرکت مى کنند و نخستین فرد اسپرم که به اوول مى رسد با او مى آمیزد و بقیّه را عقب مى راند و تخمه اوّلى انسان را تشکیل مى دهد.

در پایان آیه بار دیگر مى گوید: «ما آیات خود را براى کسانى که مى فهمند، تشریح نمودیم» (قَدْ فَصَّلْنَاالاَْیَاتِ لِقَوْم یَفْقَهُونَ).

(آیه 99) این آخرین آیه اى است که در این سلسله بحثها ما را به شگفتى هاى جهان آفرینش و شناسایى خداوند از طریق آن، دعوت مى کند.

در آغاز به یکى از مهم ترین و اساسى ترین نعمتهاى پروردگار که مى توان آن را ریشه سایر نعمتها دانست، اشاره مى کند و آن پیدایش، رشد و نموّ گیاهان و درختان در پرتو آن است. مى گوید: «او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد» (وَ هُوَالَّذِى أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً).

اینکه مى گوید از آسمان، به خاطر آنکه تمام منابع آبى روى زمین، اعم از چشمه ها، نهرها، قناتها و چاه هاى عمیق، به آب باران منتهى مى گردد.

 

سپس به اثر آشکار نزول باران اشاره کرده مى گوید: «و بهوسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم» (فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَىْء).

جالب اینکه خداوند از یک زمین و یک آب، غذاى مورد نیاز همه جانداران را تأمین کرده است.

جالب تر اینکه نه تنها گیاهان صحرا و خشکى ها از برکت آب باران پرورش مى یابند، بلکه گیاهان بسیار کوچکى که در لابه لاى امواج آب دریاها مى رویند و خوراک عمده ماهیان دریاست، از پرتو نور آفتاب و دانه هاى باران رشد مى کنند.

سپس به شرح این جمله پرداخته و موارد مهمّى را از گیاهان و درختان که به وسیله آب باران پرورش مى یابند خاطرنشان مى سازد مى گوید: «و از آن، ساقه ها و شاخه هاى سبز، خارج ساختیم» (فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا).(1)

«و از آنها دانه هاى متراکم» همانند خوشه گندم و ذرّت، بیرون آوردیم (نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاکِبًا).(2)

«و از شکوفه نخل، شکوفه هایى با رشته هاى باریک (که دانه هاى خرما را بر دوش خود حمل مى کنند و از سنگینى به طرف پایین متمایل مى شوند) بیرون فرستادیم» (وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَةٌ).

«طلع» به معنى خوشه سربسته خرماست که در غلاف سبزرنگ زیبایى پیچیده شده و پس از شکافته شدن از وسط آن رشته هاى باریکى بیرون مى آید و همانها خوشه هاى خرما را تشکیل مى دهند. «قنوان» اشاره به همین رشته هاى باریک و لطیف است. «دانیة» به معنى نزدیک است. ممکن است اشاره به نزدیکى این رشته ها به یکدیگر بوده باشد یا به متمایل شدن آنها به طرف پایین به خاطر سنگین بار شدن.

«و باغهایى از انواع انگور و زیتون و انار» پرورش دادیم (وَ جَنَّات مِنْ أَعْنَاب وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ).

سپس به یکى دیگر از شاهکارهاى آفرینش در این درختان اشاره کرده مى فرماید: گاه «شبیه به یکدیگر و (گاه) بى شباهت» (مُشْتَبِهًا وَ غَیْرَ مُتَشَابِه).

دو درخت زیتون و انار از نظر شکل ظاهرى و ساختمان شاخه ها و برگها شباهت زیادى به هم دارند، در حالى که از نظر میوه و طعم و خاصیت بسیار با هم متفاوتند; یکى داراى مادّه چربى مؤثّر و نیرومند و دیگرى داراى ماده اسیدى یا قندى است که با یکدیگر کاملا متفاوتند. به علاوه، این دو درخت گاهى در یک زمین پرورش مى یابند و از یک آب مشروب مى شوند. یعنى هم با یکدیگر تفاوت دارند و هم شباهت.

سپس از میان تمام اعضاى پیکر درخت، بحث را روى میوه برده مى گوید: «هنگامى که میوه مى دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانه هایى (از عظمت خدا) براى افراد باایمان است» (انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فِى ذلِکُمْ لاََیَات لِقَوْم یُؤْمِنُونَ).

با توجّه به آنچه امروز در گیاه شناسى، از چگونگى پیدایش میوه ها و رسیدن آنها مى خوانیم، نکته این اهمّیت خاص که قرآن براى میوه قائل شده است، روشن مى شود زیرا پیدایش میوه ها درست همانند تولّد فرزند در جهان حیوانات است، نطفه هاى نر با وسایل مخصوصى، وزش باد یا حشرات و مانند آنها، از کیسه هاى مخصوص جدا مى شوند و روى قسمت مادگى گیاه قرار مى گیرند، پس از انجام عمل لقاح و ترکیب شدن با یکدیگر، نخستین تخم و بذر تشکیل مى گردد و در اطرافش انواع موادّ غذایى همانند گوشتى آن را در بر مى گیرند. این موادّ غذایى از نظر ساختمان بسیار متنوّع، همچنین از نظر طعمو خواصّ غذایى و طبّى متفاوتند. گاهى یک میوه ـ مانند انار و انگور ـ داراى صدها دانه است که هر دانه اى خود جنین و بذر درختى محسوب مى شود و ساختمانى بسیار پیچیده و تودرتو دارد ـ این از یک سو.

از سوى دیگر، مراحل مختلفى را که یک میوه از هنگام شکوفه تا موقعى که کاملا رسیده مى شود مى پیماید، بسیار قابل ملاحظه است زیرا لابراتوارهاى درونى میوه دائم مشغول کارند و مرتّب ترکیب شیمیایى آن را تغییر مى دهند تا هنگامى که به آخرین مرحله برسد و وضع ساختمان شیمیایى آن تثبیت گردد. هریک از این مراحل خود نشانه اى از عظمت و قدرت آفریننده است. ولى باید توجّه داشت که به تعبیر قرآن، تنها افراد باایمان یعنى جستوجوگران حقیقت، این مسائل را مى بینند، و گرنه با چشم عناد و لجاج یا با بى اعتنایى و سهل انگارى ممکن نیست هیچ یک از این حقایق را ببینیم.

 


1. «خَضِر» به معنى «أخضر» یعنى سبزرنگ مى باشد. بنابراین، تمام سبزیها را شامل مى شود، ولى در آیه فوق منظور خصوص زراعت است.

2. «متراکب» از ماده «رکوب» به معنى سوارى است. یعنى دانه هایى که بر سر یکدیگر سوار شده اند. و بیش تر دانه هاى غذایى چنین هستند.

 

تفسیر: گمشده ها خالق همه چیز اوست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma