بنى اسرائیل و سرزمین مقدّس

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
چگونه ممکن است مسیح، خدا باشد نخستین قتل در روى زمین

(آیه 20) در اینجا قرآن براى زنده کردن روح حق شناسى در یهود و بیدار کردن وجدان آنها در برابر خطاهایى که در گذشته مرتکب شدند; تا به فکر جبران بیفتند، نخست چنین مى گوید: به یاد آورید «هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید» (وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ).

سپس به سه نعمت مهم اشاره کرده مى گوید: «هنگامى که در میان شما، پیامبرانى قرار داد» و زنجیر بندگى و اسارت فرعونى را شکست (إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیَاءَ).

در پرتو این نعمت بود که از درّه هولناک شرک و بت پرستى و گوساله پرستى رهایى یافتند و این بزرگ ترین نعمت معنوى در حقّ آنها بود.

سپس به بزرگ ترین موهبت مادّى اشاره کرده که به نوبه خود مقدّمه مواهب معنوى نیز مى باشد. مى فرماید: «و شما را صاحب اختیار خود قرار داد» (وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکًا).

زیرا بنى اسرائیل سالیان دراز در زنجیر اسارت و بردگى بودند و هیچ گونه «اختیارى» از خود نداشتند. خداوند به برکت قیام موسى بن عمران(ع) زنجیرهاى بردگى و استعمار فرعون و فرعونیان را از دست و پاى آنها گشود و آنان را صاحب اختیار هستى و زندگى خود ساخت.

در پایان آیه به نعمتهاى مهم و برجسته اى اشاره مى کند که به آنها بخشیده بود. مى گوید: «و به شما چیزهایى بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود» (وَ ءَاتَیکُمْ مَا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِینَ).

این نعمتها متنوّع بودند و شرح آن در آیه 57 سوره بقره گذشت.

(آیه 21) در این آیه جریان ورود بنى اسرائیل را به سرزمین مقدّس چنین بیان مى کند: «اى قوم، به سرزمین مقدّسى که خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شوید; و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود» «یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الاَْرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِى کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لاَتَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ).

 

منظور از سرزمین مقدّس، منطقه شامات است که به گواهى تاریخ، مهد پیامبران الهى و سرزمین ظهور ادیان بزرگ بوده است.

(آیه 22) امّا بنى اسرائیل در برابر این پیشنهاد موسى ـ همان طور که روش افراد ضعیف و ترسو و بى اطّلاع است که مایلند همه پیروزیها در سایه تصادفات یا معجزات براى آنها فراهم شود; «گفتند: اى موسى! در آن (سرزمین)، جمعیّتى (نیرومند و) ستمگرند; و ما هرگز وارد آن نمى شویم تا آنها از آن خارج شوند; اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد» (قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ).(1)

این پاسخ بنى اسرائیل به خوبى نشان مى دهد که استعمار فرعونى در طول سالیان دراز چه اثر شومى روى نسل آنها گذارده بود.

منظور از قوم جبّار دراین آیه، جمعیّت عمالقه(2) بوده اند که اندامهاى درشت و بلند داشتند.

(آیه 23) سپس قرآن مى گوید: «(ولى) دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شوید; هنگامى که وارد شدید، پیروز خواهید شد» (قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَاادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ).

«و بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید» (وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).

درباره این دو نفر، غالب مفسّران نوشته اند که آنها یوشع بن نون و کالب بن یوفنا (یفنه) بوده اند که از نقباى دوازده گانه بنى اسرائیل محسوب مى شدند.

(آیه 24) ولى بنى اسرائیل هیچ یک از این پیشنهادها را نپذیرفتند و به خاطر ضعف و زبونى که در روح و جان آنها لانه کرده بود، «گفتند: اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد; تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم» (قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَـهُنَا قَاعِدُونَ).

این آیه نشان مى دهد که بنى اسرائیل جسارت را در مقابل پیامبر خود به نهایت رسانیده بودند.

(آیه 25) در این آیه مى خوانیم که موسى از جمعیّت مأیوس گشت و دست به دعا برداشت و جدایى خود را از آنها با این عبارت تقاضا کرد. «گفت: پروردگارا، من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیّت گنهکار، جدایى بیفکن» تا نتیجه اعمال خود را ببینند و اصلاح شوند (قَالَ رَبِّ إِنِّى لاَأَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِى وَ أَخِى فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ).

البته کارى که بنى اسرائیل کردند یعنى ردّ صریح فرمان پیامبرشان، در سرحدّ کفر بود و اگر قرآن لقب «فاسق» به آنها داده به خاطر آن است که فاسق معنى وسیعى دارد و هر نوع خروج از رسم عبودیت و بندگى خدا را شامل مى شود.

(آیه 26) سرانجام دعاى موسى به اجابت رسید و بنى اسرائیل نتیجه شوم اعمال خود را گرفتند زیرا، «خداوند (به موسى) فرمود: این سرزمین (مقدّس، که مملوّ از مواهب مادى و معنوى مى باشد)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است» و به آن نخواهند رسید (قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً).

«پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود» (یَتِیهُونَ فِى الاَْرْضِ).(3)

سپس به موسى مى گوید: هرچه بر سر جمعیّت این سرزمین در این مدّت بیابد به جاست «و درباره (سرنوشت) این جمعیّت گنهکار، غمگین مباش» (فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ).

 


1. واژه «جبّار» از ماده «جبر»، به معنى اصلاح کردن چیزى است که همراه با فشار و قهر باشد. از این رو استخوان شکسته را جبر مى گویند. سپس از یک سو به هرنوع جبران و از سوى دیگر به هرنوع قهر و غلبه اطلاق شده است. اگر به خداوند نام جبّار اطلاق مى شود، یا به خاطر تسلّط او بر همه چیز است و یا به خاطر اصلاح کردن هر موجود نیازمند به اصلاح است.

2. عمالقه جمعیّتى از نژاد سامى بودند که در شمال شبه جزیره عربستان نزدیک صحراى سینا زندگى مى کردند. آنها به مصر حمله کردند و مدّتها آن را در اختیار داشتند. حکومت آنها در حدود پانصد سال به طول انجامید.

3. «یتیهون» از ماده «تیه» به معنى سرگردانى است. سپس نام تیه بر بیابانى گذارده شد که بنى اسرائیل در آن سرگردان بودند و آن بخشى از بیابان سینا بوده است.

 

چگونه ممکن است مسیح، خدا باشد نخستین قتل در روى زمین
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma