خرافاتى که زنان را بیچاره مى کرد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
هفت دستور درباره شیردادن نوزادان شأن نزول:

(آیه 234) یکى از مسائل و مشکلات اساسى زنان، ازدواج بعد از مرگ شوهر است. از طرفى رعایت حریم زندگانى زناشویى، حتّى بعد از مرگ همسر، موضوعى است فطرى. از این رو، همیشه در قبایل مختلف آداب و رسوم گوناگونى براى این منظور بوده است. گرچه گاهى در این رسوم، آن چنان افراط مى کردند که عملاً زنان را در بن بست و اسارت قرار مى دادند و گاهى جنایت آمیزترین کارها را در مورد او مرتکب مى شدند. به عنوان نمونه، بعضى از قبایل پس از مرگ شوهر، زن را آتش زده یا بعضى او را با مرد دفن مى کردند. برخى زن را براى همیشه از ازدواج مجدّد محروم ساخته و گوشه نشین مى کردند. در پاره اى از قبایل، زنها موظّف بودند مدّتى کنار قبر شوهر زیر خیمه سیاه و چرکین با لباسهاى مندرس و کثیف دور از هرگونه آرایش و زیور، حتّى شستوشو، بسر برده و بدینوضع شب و روز خود را بگذرانند.

این آیه بر تمام این خرافات و جنایات خطّ بطلان کشیده و به زنان بیوه اجازه مى دهد بعد از نگاه دارى عدّه و حفظ حریم زوجیّت گذشته، اقدام به ازدواج کنند. مى فرماید: «و کسانى که از شما مى میرند و همسرانى باقى مى گذارند، باید چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند); و هنگامى که به آخر مدّتشان رسیدند، گناهى بر شما نیست که هر چه مى خواهند، درباره خودشان به طور شایسته انجام دهند» و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند (وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْوَاجًا یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُر وَ عَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا فَعَلْنَ فِى أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ).

و ازآنجا که گاه اولیا و بستگان زن، دخالتهاى بى مورد در کار او مى کنند یا منافع خویش را در ازدواج آینده زن در نظر مى گیرند، در پایان آیه به همه هشدار مى دهد مى فرماید: «و خدا به آنچه عمل مى کنید آگاه است» و هرکس را به جزاى اعمال نیک و بد خود مى رساند (وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ).

طبق روایاتى پیشوایان اسلام، زنان موظّفند در این مدّت شکل سوگوارى خود را حفظ کنند. یعنى مطلقاً آرایش نکنند، ساده باشند.

شایان ذکر است که در احکام اسلامى در مورد عدّه به این معنى تصریح شده که اگر هیچ گونه احتمالى در مورد باردارى زن در میان نباشد، باز باید زنانى که همسرانشان وفات یافته اند عدّه نگه دارند.

(آیه 235) به تناسب بحثى که درباره عدّه وفات گذشت، در این آیه به یکى از احکام زنانى که در عدّه هستند اشاره کرده مى فرماید: «و گناهى بر شما نیست که به طور کنایه، (از زنانى که همسرانشان مرده اند) خواستگارى کنید، و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون اینکه آن را اظهار کنید.) خداوند مى دانست شما به یاد آنها خواهید افتاد; (و با خواسته طبیعى شما به شکل معقول، مخالف نیست;) ولى پنهانى با آنها قرار زناشویى نگذارید، مگر اینکه به طرز پسندیده اى (به طور کنایه) اظهار کنید» (وَ لاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَکْنَنْتُمْ فِى أَنْفُسِکُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ وَ لَـکِنْ لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفًا).

و این یک امر طبیعى است که با فوت شوهر، زن به سرنوشت آینده خود فکر مى کند و مردانى نیز ممکن است به خاطر شرایط سهل تر که زنان بیوه دارند، در فکر ازدواج با آنان باشند.

سپس در ادامه آیه مى فرماید: ولى در هر حال، «اقدام به ازدواج ننمایید، تا عدّه آنها سرآید» (وَ لاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکَاحِ حَتَّى یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ).

و به طور مسلّم اگر کسى در عدّه، عقد ازدواج ببندد باطل است، بلکه اگر آگاهانه این کار را انجام دهد سبب مى شود که آن زن براى همیشه نسبت به او حرام گردد.

در پایان آیه مى فرماید: «و بدانید خداوند آنچه را در دل دارید، مى داند. از مخالفت او بپرهیزید; و بدانید خداوند، آمرزنده و بردبار است» و در مجازات بندگان، عجله نمى کند (وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِى أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

(آیه 236) در ادامه احکام طلاق، در این آیه و آیه بعد احکام دیگرى بیان شده است. نخست مى فرماید: «اگر زنان را قبل از آمیزش جنسى یا تعیین مهر، (به عللى) طلاق دهید گناهى بر شما نیست» (لاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَالَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً).

البتّه این در صورتى است که مرد یا زن و مرد بعد از عقد ازدواج و پیش از عمل زناشویى، متوجّه شوند که به جهاتى نمى توانند با هم زندگى کنند، چه بهتر که در این موقع با طلاق از هم جدا شوند زیرا در مراحل بعد کار مشکل تر مى شود.

سپس به بیان حکم دیگرى در این رابطه مى پردازد مى فرماید: «و آنها را (با هدیه اى مناسب،) بهره مند سازید» (وَ مَتِّعُوهُنَّ).

ولى در پرداخت این هدیه، قدرت و توانایى شوهر نیز باید در نظر گرفته شود. به همین خاطر در ادامه آیه مى گوید: «آن کس که توانایى دارد، به اندازه تواناییش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه خودش، هدیه اى شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد. و این بر نیکوکاران، الزامى است» (عَلَى الْمُوسِـعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِینَ).

نکته قابل توجّه اینکه قرآن از هدیه اى که مرد باید به زن بپردازد تعبیر به «متاع» کرده است که غالباً به غیر پول و وجه نقد اطلاق مى گردد زیرا از پول به طور مستقیم نمى توان استفاده کرد بلکه باید تبدیل به متاع شود. روى همین جهت، قرآن از هدیه تعبیر به متاع کرده است.

و این موضوع از نظر روانى اثر خاصى دارد زیرا بسیار مى شود که هدیه اى از اجناس قابل استفاده مانند خوراک و پوشاک و نظایر آن براى اشخاص برده مى شود، هرچند کم قیمت باشد اثرى در روحشان مى گذارد که اگر آن را تبدیل به پول کنند هرگز آن اثر را نخواهد داشت. بدین رو، در روایاتى که در این زمینه به ما رسیده مى بینیم غالباً ائمه اطهار(ع) نمونه هاى هدیه را امثال لباس و موادّ غذایى یا زمین زراعتى ذکر کرده اند.

(آیه 237) در این آیه سخن از زنانى به میان آمده که براى آنها تعیین مهر شده است ولى قبل از آمیزش و عروسى جدا مى شوند. مى فرماید: «و اگر زنان را، پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید (و آمیزش جنسى کنید) طلاق دهید، در حالى که مَهرى براى آنها تعیین کرده اید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده اید» به آنها بدهید (وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ).

این، حکم قانونى مسأله است که به زن حق مى دهد نصف مهریه را بگیرد هرچند آمیزشى حاصل نشده باشد. سپس به سراغ جنبه هاى اخلاقى و عاطفى مى رود مى فرماید: «مگر اینکه آنها (حقّ خود را) ببخشند; یا (در صورتى که صغیر و سفیه باشند، ولىّ آنها، یعنى) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد» (إِلاَّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِى بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ).

در جمله بعد مى گوید: «و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزگارى نزدیک تر است. و گذشت و نیکوکارى را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام مى دهید بیناست» (وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ لاَ تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).

جمله «و أن تعفوا أقرب للتّقوى» وظیفه مردان را در برابر زنان مطلّقه بیان مى کند که اگر تمام مهریه را پرداخته اند چیزى پس نگیرند و اگر نپرداخته اند همه آن را بپردازند و از نیمى که حقّ آنهاست صرف نظر کنند زیرا دختر یا زنى که بعد از عقد یا پیش از عروسى از شوهر خود جدا مى شود از نظر اجتماعى و روانى با مشکلاتى مواجه است و بى شک، گذشت شوهر و پرداخت تمام مهر تا حدى مرهم بر این جراحات مى گذارد.

لحن مجموعه آیه بر اصل اساسى «معروف» و «احسان» در این مسائل تأکید مى کند که حتّى طلاق و جدایى، آمیخته با نزاع و تحریک روح انتقام جویى نباشد; بلکه بر اساس بزرگوارى و گذشت، قرار گیرد.

 

هفت دستور درباره شیردادن نوزادان شأن نزول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma