دو مثال براى ترسیم حال منافقان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
2. فریب وجدان این چنین خدایى را بپرستید

(آیه 17) در مثال اوّل مى گوید: «آنان [= منافقان] همانند کسى هستند که آتشى افروخته» تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند (مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا). «ولى هنگامى که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مى فرستد و) آن را خاموش مى کند، و در تاریکى هاى وحشتناکى که چشم کار نمى کند، آنها را رها مى سازد» (فَلَّمَا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِى ظُلُمَات لاَیُبْصِرُونَ).

فکر مى کردند با این آتش مختصر و نور آن مى توانند با ظلمتها به پیکار برخیزند امّا طوفان برمى خیزد یا باران درشتى فرو مى ریزد و یا بر اثر پایان گرفتن موادّ آتش افروز، آتش به خاموشى مى گراید و بار دیگر در تاریکى سرگردان مى شوند.

این نور مختصر، یا اشاره به فروغ وجدان و فطرت توحیدى است یا اشاره به ایمان نخستین آنهاست که بر اثر تقلیدهاى کورکورانه، تعصّبهاى غلط، لجاجتها و عداوتها، پرده هاى ظلمانى بر آن مى افتد.

(آیه 18) سپس مى افزاید: «آنها کران، گنگها و کورانند; لذا (از راه خطا) بازنمى گردند» (صُمٌّ بُکْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ).

تشبیه فوق این واقعیّت را در زمینه نفاق روشن مى سازد که نفاق و دورویى براى مدّت طولانى نمى تواند مؤثّر واقع شود، ممکن است منافقان براى مدّت کوتاهى از مزایاى اسلام و مصونیتهاى مؤمنان برخوردار شوند واز رفاقت پنهانى با کفّار نیز بهره گیرند ولى این امر همچون شعله ضعیف و کم دوامى که در بیابان تاریک در معرض وزش طوفانهاست، دیرى نمى پاید و سرانجام چهره واقعى آشکار مى گردد و به جاى کسب موفّقیّت و محبوبیت، منفور و مطرود خواهند شد.

(آیه 19) در مثال دوم، قرآن صحنه زندگى آنها را به شکل دیگرى ترسیم مى نماید: شبى است تاریک، باران به شدّت مى بارد، از کرانه هاى افق برق پرنورى مى جهد، صداى غرّش مهیب رعد نزدیک است پرده هاى گوش را پاره کند، انسانى بى پناه در دل این دشت وسیع سرگردان مانده است، باران پرپشت بدن او را مرطوب ساخته، نه پناهگاهى دارد که به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه مى دهد گامى به سوى مقصد بردارد. قرآن حال این مسافر سرگردان را بازگو مى کند مى فرماید: «یا همچون بارانى از آسمان که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد» (أَوْ کَصَیِّب مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ).

سپس مى افزاید: «آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مى گذارند تا صداى صاعقه را نشنوند» (یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِى ءَاذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ).

در پایان آیه مى فرماید: «و خداوند به کافران احاطه دارد» و در قبضه قدرت او هستند (وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ).

(آیه 20) برقها پیاپى بر صفحه آسمان جستن مى کند، روشنایى خیره کننده «برق، نزدیک است چشمانشان را برباید» (یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ).

«هر زمان که (برق جستن مى کند و صفحه بیابان را) براى آنها روشن مى سازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مى روند; و چون خاموش مى شود، توقّف مى کنند» (کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا).

هر آن ممکن است هدف صاعقه اى قرار گیرند و خاکستر شوند. حتّى این خطر وجود دارد که غرّش رعد، گوششان را پاره و نور خیره کننده برق چشمشان را نابینا کند. «و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین مى برد; چراکه خداوند بر هر چیز تواناست» (وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَىْء قَدِیرٌ).

افسوس که به پناهگاه مطمئنّ ایمان پناه نبرده اند تا از شرّ صاعقه هاى مرگبار مجازات الهى و جهاد مسلّحانه مسلمین نجات یابند.

در اینکه میان مثال دوم و اوّل در آیات فوق چه تفاوتى است، آیه اوّل (مثلهم کمثل الّذى ...) اشاره به منافقانى است که در آغاز وارد صف مؤمنان راستین شده بودند و ایمان آوردند امّا ایمانشان پابرجا نبود و به نفاق گراییدند.

مثال دوم (أو کصیّب من السّماء ...) حال منافقانى را بازگو مى کند که از آغاز در صف نفاق بودند و براى یک لحظه هم ایمان نیاوردند.

 

2. فریب وجدان این چنین خدایى را بپرستید
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma