یک درس بزرگ توحید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
اتمام حجت بخشى از حیوانات حرام

(آیه 141) در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که در حقیقت هر کدام نتیجه دیگرى است.

نخست مى گوید: «اوست که باغهاى معروش [= باغهایى که درختانش روى داربستها قرار دارد]، و باغهاى غیر معروش [= باغهایى که نیاز به داربست ندارد] را آفرید» (وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَ جَنَّات مَعْرُوشَات وَ غَیْرَ مَعْرُوشَات).

سپس به دو قسمت از باغها اشاره کرده مى گوید: «همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند» (وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ).

یعنى با اینکه از یک زمین مى رویند، هرکدام طعم و خاصیتى مخصوص به خود دارند که در دیگرى دیده نمى شود.

سپس به دو قسمت دیگر از میوه ها اشاره مى کند که داراى ارزش حیاتى هستند. مى گوید: «و (نیز) درخت زیتون و انار را» آفرید (وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ).

انتخاب این دو، ظاهراً به خاطر آن است که این دو درخت با اینکه از نظر ظاهر با یکدیگر شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذایى بسیار با هم متفاوتند. از این رو مى فرماید: «از جهتى با هم شبیه، و از جهتى تفاوت دارند» (مُتَشَابِهًا وَ غَیْرَ مُتَشَابِه).

برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه به یکدیگر است، در حالى که طعم میوه آنها متفاوت مى باشد.

پس از ذکر نعمتهاى گوناگون پروردگار، مى گوید: «از میوه آن، به هنگامى که به ثمر مى نشیند، بخورید; حق آن را، به هنگام درو، بپردازید» (کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ).

در پایان آیه فرمان مى دهد: «و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد» (وَ لاَتُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَیُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ).

«اسراف» به معنى تجاوز از حدّ اعتدال است. این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن، یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد.

(آیه 142) در پى نفى احکام خرافى در زمینه زراعت و چهارپایان، در آیه قبل سخن از انواع زراعتها و میوه هاى خداداد بود و در این آیه و دو آیه بعد درباره حیوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن مى گوید.

نخست مى گوید: خداوند کسى است که «از چهارپایان، براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک (براى منافع دیگر) آفرید» (وَ مِنَ الاَْنْعَامِ حَمُولَةً وَ فَرْشًا).

«فَرْش» به همان معنى معروف است، ولى در اینجا به معنى گوسفند و نظیر آن از حیوانات کوچک تفسیر شده است.

سپس چنین نتیجه مى گیرد، اکنون که همه اینها مخلوق خداست و حکم آن به دست اوست، به شما اجازه مى دهد «از آنچه به شما روزى داده است، بخورید» (کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ).

و براى تأکید این سخن و ابطال احکام خرافى مشرکان، مى فرماید: «و از گامهاى شیطان پیروى ننمایید، که او دشمن آشکار شماست» (وَ لاَتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌ مُبِینٌ).

(آیه 143) در این آیه به عنوان توضیح، قسمتى از حیوانات حلال گوشت و قسمتى از حیواناتى را که هم باربرند و هم براى تغذیه انسان قابل استفاده اند، شرح مى دهد مى گوید: خداوند «هشت تا از چهارپایان (براى شما آفرید); از میش یک جفت، و از بز یک جفت» (ثَمَانِیَةَ أَزْوَاج مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنْ الْمَعْزِاثْنَیْنِ).

پس از ذکر این چهار زوج، به پیامبرش دستور مى دهد «بگو: آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده، یا ماده ها را؟!» (قُلْ ءَالذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُْنْثَیَیْنِ).

«یا آنچه شکم ماده ها دربر گرفته؟!» (أَمَّااشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُْنْثَیَیْنِ).

سپس مى افزاید: «اگر راست مى گویید (و بر تحریم اینها) دلیلى دارید، به من خبر دهید!» (نَبِّـُونِى بِعِلْم إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ).

(آیه 144) در این آیه چهار زوج دیگر را بیان مى کند مى فرماید: «و از شتر یک جفت و از گاو هم یک جفت (براى شما آفرید); بگو: کدام یک از اینها را خدا حرام کرده است؟! نرها یا ماده ها را؟! یا آنچه را شکم ماده ها دربر گرفته؟!» (وَ مِنَ الاِْبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ قُلْ ءَالذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُْنْثَیَیْنِ أَمَّااشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُْنْثَیَیْنِ).

حکم به حلال بودن یا حرام بودن این حیوانات تنها به دست خداوندى است که آفریننده آنها و آفریدگار بشر و تمام جهان هستى است.

در آیه قبل تصریح شده بود که هیچ گونه دلیل علمى و عقلى براى تحریم این حیوانات در اختیار مشرکان نبود و چون آنها ادّعاى نبوّت و وحى نیز نداشتند، ممکن است ادّعا کنند به هنگام صدور این فرمان، از پیامبران الهى، حاضر و گواه بوده اند. از این رو مى فرماید: «یا هنگامى که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه (بر این تحریم) بودید؟!» (أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّیکُمُ اللَّهُ بِهَـذَا).

و چون جواب منفى بوده، ثابت مى شود که آنها، جز تهمت و افترا، در این باره سرمایه اى نداشتند. بدین رو در پایان آیه مى افزاید: «پس چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمى کند» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْم إِنَّ اللَّهَ لاَیَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).

از آیه فوق استفاده مى شود که دروغ بستن به خدا یکى از بزرگ ترین ستمهاست. ستم به مقام مقدّس پروردگار، ستم به بندگان خدا و ستم به خویشتن.

 

اتمام حجت بخشى از حیوانات حرام
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma