این آیه و آیه بعد در حقیقت متضمّن چند پیشگویى و بشارت مهم به مسلمانان است که همه آنها در زمان پیامبر اکرم(ص) عملى گردید:
1. «آنها [= اهل کتاب، مخصوصاً یهود] هرگز نمى توانند به شما زیان برسانند، جز آزارهاى مختصر» (لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلاَّ أَذًى).
2. «و اگر با شما پیکار کنند، به شما پشت خواهند کرد (و شکست مى خورند); سپس کسى آنها را یارى نمى کند» (وَ إِنْ یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الاَْدْبَارَ ثُمَّ لاَ یُنْصَرُونَ).
(آیه 112) 3. آنها همواره ذلیل و بیچاره خواهند بود و «هرجا یافت شوند، مُهر ذلّت بر آنان خورده است» (ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَاثُقِفُوا).
این سه وعده و بشارت آسمانى در زمان خود پیامبر اسلام(ص) تحقّق یافت.
«ثقفوا» از ماده «ثقف»، به معنى یافتن چیزى با مهارت است و به هر چیزى که انسان با دقّت و مهارت به آن دست یابد گفته مى شود.
گرچه در آیات فوق تصریح به نام یهود نشده امّا با قرائنى که در این آیه و آیات سابق است، همچنین به قرینه آیه 61 سوره بقره، استفاده مى شود که این جمله درباره یهود است.
سپس مى فرماید: تنها در دو صورت مى توانند این مهر ذلّت را از خود پاک کنند، «مگر با ارتباط به خدا» و تجدیدنظر در روشِ ناپسند خود (إِلاَّ بِحَبْل مِنَ اللَّهِ). «و (یا) با ارتباط به مردم» و وابستگى به این و آن (وَ حَبْل مِنَ النَّاسِ).
بنابراین، یا باید در برنامه زندگى خود تجدیدنظر کنند و به سوى خدا بازگردند و خاطره خیال شیطنت و کینه توزى را از افکار خود بشویند، یا از راه وابستگى به این و آن، به زندگى نفاق آلود خود ادامه دهند.
سپس قرآن به ذلّتى که یهود بدان گرفتار آمده اشاره کرده مى گوید: «و به خشم خدا، گرفتار شده اند و مُهر بیچارگى بر آنها زده شده» (وَ بَاءُو بِغَضَب مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ).
«باءو» در اصل به معنى مراجعت کردند و منزل گرفتند مى باشد و در اینجا کنایه از استحقاق یافتن است. یعنى قوم یهود بر اثر خلافکارى خود مستحقّ مجازات الهى شدند و خشم پروردگار را همچون منزل و مکانى براى خود انتخاب کردند.
«مسکنت» به معنى بیچارگى است. به خصوص بیچارگى شدید که نجات از آن مشکل باشد، و در اصل از ماده سکونت گرفته شده زیرا افراد مسکین کسانى هستند که بر اثر ضعف و نیاز قادر بر حرکت و جنبش از خود نمى باشند.
به این ترتیب، یهود بر اثر خلافکارى ها، نخست از طرف دیگران مطرود شدند و به خشم خداوند گرفتار آمدند و سپس تدریجاً این موضوع به صورت یک صفت ذاتى «احساس حقارت» درآمد.
در پایان آیه دلیل این سرنوشت شوم یهودیان را بیان مى کند مى فرماید: اگر آنان به چنین سرنوشتى گرفتار شدند، نه به خاطر نژاد یا خصوصیات دیگرشان، بلکه به خاطر اعمالى است که مرتکب مى شدند; «چراکه آنها به آیات خدا، کفر مىورزیدند» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِـَایَاتِ اللَّهِ).
و دوم اینکه، اصرار در کشتن رهبران الهى و نجات دهندگان بشر یعنى انبیاى پروردگار داشتند «و پیامبران را به ناحق مى کشتند» (وَ یَقْتُلُونَ الاَْنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقّ).
و سوم اینکه، آلوده به انواع گناهان به خصوص ظلم و ستم و تعدّى به حقوق دیگران و تجاوز به منافع سایر مردم بوده اند و اگر چنین ذلیل شدند، «به خاطر آن است که گناه کردند; و (به حقوق دیگران،) تجاوز مى نمودند» (ذلِکَ بِمَا عَصَوْا وَ کَانُوا یَعْتَدُونَ).
و مسلّماً هر قوم و ملّتى که داراى چنین اعمالى باشند، سرنوشتى مشابه آنها خواهند داشت.