وظیفه تو اجبار کردن نیست

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
چشمها خدا را نمى بیند شأن نزول:

(آیه 104) از این به بعد قرآن از آیات گذشته نتیجه گیرى مى کند. نخست مى گوید: «دلایل روشن (در زمینه توحید و نفى هرگونه شرک) از طرف پروردگارتان براى شما آمد» (قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ).

«بصائر» جمع «بصیرة» از ماده «بصر» به معنى دیدن است، ولى معمولاً در بینش فکرى و عقلانى به کار مى رود. در آیه فوق به معنى دلیل و شاهد مى باشد.

سپس براى اینکه روشن سازد این دلایل به قدر کافى حقیقت را آشکار مى سازد و جنبه منطقى دارد، مى گوید: «کسى که (بهوسیله آن، حق را) ببیند، به سودِ خود اوست; و کسى که از دیدن آن چشم بپوشد، به زیان خودش مى باشد» (فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَیْهَا).

در پایان آیه از زبان پیامبر(ص) مى گوید: «و من نگاهبان شما نیستم» و شما را بر قبول ایمان اجبار نمى کنم (وَ مَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظ).

(آیه 105) در این آیه براى تأکید این موضوع که تصمیم نهایى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است، مى گوید: «و این چنین آیات (خود) را تشریح مى کنیم» (وَ کَذلِکَ نُصَرِّفُ الاَْیَاتِ).

«نصرّف» از ماده «تصریف» به معنى دگرگون ساختن و به اشکال مختلف درآوردن است. اشاره به اینکه آیات قرآن با لحنهاى متفاوت و با استفاده از وسایل نفوذ روانى براى کسانى که در سطوح مختلف از نظر فکر و عقیده و سایر جنبه هاى اجتماعى و روانى قرار دارند، نازل شده است.

ولى جمعى به مخالفت با تو برخاستند; «بگذار آنها بگویند: تو درس خوانده اى (و آنها را از دیگرى آموخته اى)!» (وَ لِیَقُولُوا دَرَسْتَ).

«مى خواهیم آن را براى کسانى که آماده درک حقایقند، روشن سازیم» (وَلِنُبَیِّنَهُ لِقَوْم یَعْلَمُونَ).

(آیه 106) در اینجا وظیفه پیامبر(ص) را در برابر لجاجتها و تهمتهاى مخالفان مشخص ساخته مى گوید: «از آنچه که از سوى پروردگارت بر تو وحى شده، پیروى کن; هیچ معبودى جز او نیست» (إِتَّبِعْ مَا أُوحِىَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لاَإِلَـهَ إِلاَّ هُوَ).

«و از مشرکان، روى بگردان» (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ).

در حقیقت، این آیه یک نوع تسلّى و تقویت روحیه نسبت به پیامبر(ص) است که در برابر این گونه مخالفان، در عزم او کم ترین سستى حاصل نشود.

(آیه 107) در این آیه بار دیگر این حقیقت را تأیید مى کند که خداوند نمى خواهد آنها را مجبور به ایمان سازد، و «اگر مى خواست، (همه به اجبار ایمان مى آوردند، و) هیچ یک مشرک نمى شدند» (وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا).

همچنین تأکید مى کند: «و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار نداده ایم» (وَ مَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا).

«و وظیفه ندارى آنها را (به ایمان) مجبور سازى» (وَ مَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیل).

تفاوت «حفیظ» و «وکیل» در این است که حفیظ به کسى مى گویند که از شخص یا چیزى مراقبت کرده و او را از ضرر و زیان حفظ مى کند، امّا وکیل به کسى مى گویند که براى جلب منافع براى کسى تلاش و کوشش مى نماید.

لحن این آیات از این نظر بسیار قابل ملاحظه است که ایمان به خدا و مبانى اسلام جنبه تحمیلى نمى تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروى کند زیرا ایمان اجبارى ارزشى ندارد، مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.

(آیه 108) به دنبال بحثى که درباره منطقى بودن تعلیمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال در آیات قبل گذشت، در این آیه تأکید مى کند: به معبود «کسانى که غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند » (وَ لاَتَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْم).

به طورى که از بعضى روایات استفاده مى شود، جمعى از مؤمنان بر اثر ناراحتى شدید که از مسأله بت پرستى داشتند، گاهى بتهاى مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مى دادند. قرآن صریحاً از این موضوع نهى کرد و رعایت اصول ادب و نزاکت در بیان را، حتّى در برابر خرافى ترین و بدترین ادیان، لازم مى شمرد زیرا با دشنام و ناسزا نمى توان کسى را از مسیر غلط بازداشت چراکه هر گروه و ملّتى نسبت به عقاید و اعمال خود تعصّب دارد.

قرآن در جمله بعد مى گوید: «این چنین براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم» تا آنجا که زشت در نظرشان زیبا جلوه کرد (کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّة عَمَلَهُمْ).

در پایان آیه مى فرماید: «سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است; و آنها را از آنچه عمل مى کردند، آگاه مى سازد» و پاداش و کیفر مى دهد (ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ).

چشمها خدا را نمى بیند شأن نزول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma