محکمه صلح خانوادگى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
سرپرستى در نظام خانواده انفاقهاى ریایى و الهى

(آیه 35) در این آیه به مسأله بروز اختلاف و نزاع میان دو همسر اشاره کرده مى گوید: «و اگر از جدایى و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید» تا به کار آنان رسیدگى کنند (وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَمًا مِنْ أَهْلِهَا).

سپس مى فرماید: «اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک مى کند» و بهوسیله آنان میان دو همسر الفت مى دهد (إِنْ یُرِیدَا إِصْلاَحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا).

و براى اینکه به داوران هشدار دهد که حسن نیت به خرج دهند، در پایان آیه مى فرماید: «خداوند، دانا و آگاه است» و از نیّات همه، باخبر است (إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا).

محکمه صلح خانوادگى که در آیه فوق به آن اشاره شده یکى از شاهکارهاى اسلام است. این محکمه امتیازاتى دارد که سایر محاکم فاقد آن هستند، از جمله:

1. در محیط خانواده نمى توان تنها با مقیاس خشک قانون و مقرّرات بى روح گام برداشت. بدین رو دستور مى دهد که داوران این محکمه کسانى باشند که پیوند خویشاوندى با زوجین دارند و مى توانند عواطف آنها را در مسیر اصلاح تحریک کنند.

2. در محاکم عادى قضایى طرفین دعوا مجبورند براى دفاع از خود، هرگونه اسرارى که دارند فاش سازند. مسلّم است که اگر زن و مرد در برابر افراد بیگانه و اجنبى اسرار زناشویى خود را فاش سازند، احساسات یکدیگر را چنان جریحه دار مى کنند که اگر به اجبار به منزل و خانه بازگردند، دیگر از آن صمیمیت و محبّت سابق خبرى نخواهد بود.

3. غالباً داوران در محاکم معمولى در جریان اختلافات بى تفاوتند، در حالى که در محکمه صلح فامیلى، حکمین نهایت کوشش را به خرج مى دهند که صلح و صمیمیت در میان این دو برقرار شود.

4. از همه اینها گذشته، چنین محکمه اى هیچ یک از مشکلات و هزینه هاى سرسام آور و سرگردانى محاکم معمولى را ندارد.

(آیه 36) در این آیه یک سلسله از حقوق، اعم از حقّ خدا و بندگان و آداب معاشرت با مردم بیان شده است و روى هم رفته ده دستور از آن استفاده مى شود.

1. نخست مردم را به عبادت و بندگى پروردگار و ترک شرک وبت پرستى که ریشه اصلى تمام برنامه هاى اسلامى است دعوت مى کند. دعوت به توحید و یگانه پرستى، روح را پاک، نیّت را خالص، اراده را قوى و تصمیم را براى انجام هر برنامه مفیدى محکم مى سازد. از آنجا که آیه در صدد بیان یک رشته از حقوق اسلامى است، قبل از هر چیز به حق خداوند بر مردم اشاره کرده مى گوید: «و خدا را بپرستید; و هیچ چیز، را همتاى او قرار ندهید» (وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَ لاَتُشْرِکُوا بِهِ شَیْـًا).

2. «و به پدر و مادر، نیکى کنید» (وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا).

حقّ پدر و مادر از مسائلى است که در قرآن مجید زیاد روى آن تکیه شده و کمتر موضوعى است که این قدر مورد تأکید واقع شده باشد، و در چهار مورد از قرآن، بعد از توحید قرار گرفته است.

3. «همچنین به خویشاوندان» نیکى کنید (وَ بِذِى الْقُرْبَى).

این موضوع نیز از مسائلى است که در قرآن تأکید فراوان درباره آن شده است، گاهى به عنوان «صله رحم» و گاهى به عنوان «احسان و نیکى به خویشاوندان».

4. سپس به حقوق ایتام اشاره کرده و افراد باایمان را به نیکى در حق «یتیمان» توصیه مى کند (وَالْیَتَامَى).

زیرا در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون، همیشه کودکان یتیمى وجود دارند که فراموش کردن آنها، نه فقط وضع آنان را به خطر مى افکند، بلکه وضع اجتماع را نیز به خطر مى اندازد.

5. بعد از آن حقوق «مستمندان» را یادآورى مى کند (وَالْمَسَاکِینِ).

زیرا در هر اجتماعى افرادى معلول و از کارافتاده و مانند آن وجود دارند که فراموش کردن آنها برخلاف اصول انسانى است.

6. سپس به نیکى در حق «همسایه نزدیک» توصیه مى کند (وَالْجَارِ ذِى الْقُرْبَى).

7. سپس درباره «همسایه دور» سفارش مى کند (وَالْجَارِالْجُنُبِ).

حق همسایگى در اسلام به قدرى اهمّیت دارد که در وصایاى معروف على(ع) مى خوانیم: «مازالَ رَسُولُ اللّهِ یُوصى بِهِمْ حَتّى ظَنَنّا أنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ» (آن قدر پیامبر(ص) درباره آنها سفارش کرد که ما گمان بردیم شاید دستور دهد همسایگان از یکدیگر ارث مى برند).

از پیامبر(ص) روایت شده که در یکى از روزها سه بار فرمود: «وَاللّهِ لا یُؤْمِنُ» (به خدا سوگند، چنین کسى ایمان ندارد...).

یکى پرسید چه کسى ؟ پیامبر(ص) فرمود: «الّذى لا یَأمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ» (کسى که همسایه اش از مزاحمت او در امان نیست).

8 . سپس قرآن درباره کسانى که با انسان دوستى و مصاحبت دارند توصیه کرده مى فرماید: «و (به) دوست و همنشین» نیکى کنید (وَالصَّاحِبِ بِالجَنْبِ).

 

جمله «صاحِبِ بِالجَنبِ» معنایى وسیع تر از دوست و رفیق دارد و در واقع هر کسى را که به نوعى با انسان نشستوبرخاست داشته باشد دربر مى گیرد، خواه دوست دائمى باشد یا یک دوست موقّت، همانند کسى که در اثناى سفر با انسان همنشین مى گردد.

به این ترتیب، آیه یک دستور جامع براى حسن معاشرت نسبت به همه کسانى که با انسان ارتباط دارند، اعم از دوستان واقعى، همکاران، همفسران، مراجعان، شاگردان، مشاوران و خدمتگزاران مى باشد.

و در پاره اى از روایات، «صاحب بالجنب» به «همسر» تفسیر شده است، ولى بعید نیست که آن نیز بیان یکى از مصادیق آیه باشد.

9 . دسته دیگرى که در اینجا درباره آنها سفارش شده، کسانى هستند که در سفر احتیاج پیدا مى کنند و، با اینکه ممکن است در شهر خود افراد متمکّنى باشند، در سفر به علّتى وا مى مانند. مى فرماید: «و واماندگان در سفر» (وَابْنِ السَّبِیلِ).

10. در آخرین مرحله به نیکى کردن نسبت به بردگان توصیه کرده مى فرماید: «و بردگانى که مالک آنها هستید» (وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ).

در حقیقت، آیه با حقّ خدا شروع شده و با حقوق بردگان ختم مى گردد. و تنها این آیه نیست که در آن درباره بردگان توصیه شده، بلکه در آیات مختلف دیگر نیز در این زمینه بحث شده است.

در پایان آیه هشدار مى دهد مى گوید: «خداوند کسى را که متکبّر و فخرفروش است، (و از اداى حقوق دیگران سر باز مى زند،) دوست نمى دارد» (إِنَّ اللَّهَ لاَیُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا).(1)

به این ترتیب، هر کس از فرمان خدا سرپیچى کند و به خاطر تکبّر، از رعایت حقوق خویشاوندان، پدر و مادر، یتیمان، مسکینان، واماندگان در راه و دوستان سر باز زند، محبوب خدا و مورد لطف او نیست. و هر کس که مشمول لطف او نباشد از هر خیر و سعادتى محروم است.

 


1. «مُختال» از ماده «خیال» به معنى کسى است که با یک سلسله تخیّلات، خود را بزرگ مى پندارد. اگر به اسب «خیل» گفته مى شود، به خاطر آن است که هنگام راه رفتن شبیه متکبّران گام برمى دارد. «فخور» از ماده «فخر» به معنى کسى است که فخرفروشى مى کند. بنابراین، تفاوت میان این واژه در این است که یکى اشاره به تخیّلات کبرآلود ذهنى و دیگرى به اعمال تکبّرآمیز خارجى است.

سرپرستى در نظام خانواده انفاقهاى ریایى و الهى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma