بهانه جویى ها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
آخرین درجه لجاجت پناهگاهى غیر از خدا نیست

(آیه 8) یکى دیگر از عوامل کفر و انکار بهانه جویى است. از جمله بهانه هایى که مشرکان در برابر پیامبر(ص) داشتند و در چندین آیه از قرآن به آن اشاره شده و در این آیه نیز آمده، این بود که «گفتند: چرا فرشته اى بر او نازل نشده» تا او را در دعوت مردم به سوى خدا همراهى کند؟! (وَ قَالُوا لَوْلاَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ).

مگر انسانى که از جنس ما است مى تواند به تنهایى بار رسالت را بر دوش کشد؟

قرآن با دو جمله که هر کدام استدلالى را در بردارد، به آنها پاسخ مى گوید. نخست اینکه: «اگر فرشته اى بفرستیم، (و موضوع، جنبه حسّى و شهود پیدا کند،) کار تمام مى شود; (یعنى اگر مخالفت کنند،) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد» و همه هلاک مى شوند (وَ لَوْ أَنْزَلْنَا مَلَکًا لَقُضِىَ الاَْمْرُ ثُمَّ لاَیُنْظَرُونَ).

(آیه 9) قرآن در جواب دوم مى گوید: «و اگر او را فرشته اى قرار مى دادیم، حتماً وى را به صورت انسانى درمى آوردیم» (وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلاً).

سپس نتیجه مى گیرد که، با این حال همان ایرادهاى سابق را بر ما تکرار مى کردند و به پندار آنان، «کار را بر آنها مشتبه مى ساختیم» (وَ لَلَبَسْنَا عَلَیْهِمْ مَا یَلْبِسُونَ).

(آیه 10) در این آیه، خداوند به پیامبر خود مى گوید: از مخالف و لجاجت آنها نگران نباش زیرا «جمعى از پیامبران پیش از تو را استهزا کردند; امّا سرانجام، آنچه را مسخره مى کردند، دامانشان را گرفت» و عذاب الهى بر آنها فرود آمد (وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُل مِنْ قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهزِءُونَ).

 

در حقیقت، این آیه هم مایه تسلّى خاطرى است براى پیامبر(ص) و هم تهدیدى است براى مخالفان لجوج که به عواقب شوم کار خود بیندیشند.

(آیه 11) قرآن در اینجا براى بیدار ساختن این افراد خودخواه از راه دیگرى وارد شده و به پیامبر دستور مى دهد که به آنها سفارش کن «بگو: روى زمین گردش کنید; سپس بنگرید سرانجام تکذیب کنندگان آیات الهى چه شد؟!» (قُلْ سِیرُوا فِى الاَْرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ).

بى شک، مشاهده آثار گذشتگان و اقوامى که بر اثر پشت پا زدن به حقایق، راه فنا و نابودى را پیمودند، تأثیرش بسیار بیش تر از مطالعه تاریخ آنها در کتابهاست زیرا این آثار حقیقت را محسوس و قابل لمس مى سازد.

(آیه 12) در ادامه بحث با مشرکان، در این آیه با اشاره به اصل توحید، مسأله رستاخیز و معاد از طریق جالبى تعقیب مى گردد. نخست مى گوید: «بگو: آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ کیست؟!» (قُلْ لِمَنْ مَا فِى السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضِ).

و به دنبال آن مى گوید: خودت از زبان فطرت و جان آنها پاسخ بده «بگو: از آنِ خداست» (قُلْ لِلَّهِ).

پروردگار عالم «رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده» و مواهب بى شمار، به همه ارزانى مى دارد (کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ).

همین رحمت ایجاب مى کند انسان را، که استعداد بقا و زندگى جاودانى دارد، پس از مرگ در لباس حیاتى نوین و در عالمى وسیع تر درآورد و در این سیر ابدى تکامل دست رحمتش پشت سر او باشد.

از این رو به دنبال این دو مقدّمه مى گوید: «به طور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شک و تردیدى نیست، گرد خواهد آورد» (لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَـمَةِ لاَرَیْبَ فِیهِ).

در پایان آیه به سرنوشت مشرکان لجوج اشاره کرده مى گوید: «فقط کسانى که سرمایه هاى وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمى آورند» (الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاَیُؤْمِنُونَ).

 

(آیه 13) در آیه قبل به مالکیت خداوند نسبت به همه موجودات از طریق قرار گرفتن آنها در افق مکان اشاره شده بود، این آیه به مالکیت او از طریق قرار گرفتن در افق زمان اشاره کرده مى گوید: «و براى اوست آنچه در شب و روز قرار دارد» (وَ لَهُ مَا سَکَنَ فِى الَّیْلِ وَالنَّهَارِ).

در پایان آیه پس از ذکر توحید، به دو صفت بارز خداوند اشاره کرده مى گوید: «و او، شنوا و داناست» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).

اشاره به اینکه وسعت جهان هستى و موجوداتى که در افق زمان و مکان قرار گرفته اند هیچ گاه مانع از آن نیست که خدا از اسرارشان آگاه باشد.

آخرین درجه لجاجت پناهگاهى غیر از خدا نیست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma