چگونه از حق فرار مى کنند؟!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
مشرک مشو! شأن نزول

(آیه 41) از آنجا که سخن در آیات گذشته به مسأله توحید و شرک منتهى شد، در اینجا همان مسأله با بیان روشن و قاطعى دنبال مى شود.

نخست از لجاجت فوق العاده جمعى از مشرکان در برابر دلائل مختلف توحید سخن به میان آورده، مى گوید: «و ما در این قرآن انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا آنها متذکر شوند ( و در راه حق گام بردارند) ولى (گروهى از کوردلان) جز بر نفرتشان نمى افزاید» (وَلَقَدْ صَرَّفْنا فى هذَا الْقُرْءانِ لِیَذَّکَّرُوا وَما یَزیدُهُمْ اِلاّ نُفُورًا).

در اینجا این سؤال به ذهن مى رسد که اگر این بیانات گوناگون نتیجه معکوس دارد، ذکر آنها چه فائده اى خواهد داشت؟!

پاسخ این سؤال روشن است و آن این که قرآن براى یک فرد یا یک گروه خاص نازل نشده بلکه براى کل جامعه انسانى است، و مسلماً همه انسانها این گونه نیستند، بلکه بسیارند کسانى که این دلائل مختلف را مى شنوند و راه حق را باز مى یابند، و همین اثر، براى نزول این آیات، کافى است، هرچند کوردلانى از آن نتیجه معکوس بگیرند.

(آیه 42) این آیه به یکى از دلائل توحید، اشاره مى کند که در لسان دانشمندان و فلاسفه به عنوان «دلیل تمانع» معروف شده است.

مى گوید: اى پیامبر! «به آنها بگو: اگر با خداوند قادر متعال، خدایان دیگرى بود ـ آنچنان که آنها مى پندارند ـ این خدایان سعى مى کردند راهى به خداوند بزرگ صاحب عرش پیدا کنند» و بر او غالب شوند (قُلْ لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَما یَقُولُونَ اِذًا لاَبْتَغَوْا اِلى ذِى الْعَرْشِ سَبیلاً).

زیرا طبیعى است که هر صاحب قدرتى مى خواهد قدرت خود را کاملتر و قلمرو حکومت خویش را بیشتر کند و اگر راستى خدایانى وجود داشت این تنازع و تمانع بر سر قدرت و گسترش حکومت در میان آنها در مى گرفت.

(آیه 43) و از آنجا که در تعبیرات مشرکان، خداوند بزرگ تا سر حد یک طرف نزاع تنزل کرده است، در این آیه بلافاصله مى گوید: «خداوند از آنچه آنها مى گویند پاک و منزه است و (از آنچه مى اندیشند) بسیار برتر و بالاتر است» (سُبْحانَهُ وَتَعالى عَمّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبیرًا).

(آیه 44) سپس براى اثبات عظمت مقام پروردگار و این که از خیال و قیاس و گمان و وهم مشرکان است، به بیان تسبیح موجودات جهان در برابر ذات مقدسش پرداخته، مى گوید: «آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند همگى تسبیح خدا مى گویند» (تُسَبِّحُ لَهُ السَّمواتُ السَّبْعِ وَالاَْرْضُ وَمَنْ فیهِنَّ).

نه تنها آسمانها و زمین، بلکه «هیچ موجودى نیست مگر این که تسبیح و حمد خدا مى گوید ولى شما تسبیح آنها را درک نمى کنید» (وَمِنْ اِنْ شَىْء اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِه وَلکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ).

عالم شگرف هستى با آن نظام عجیبش با آن همه رازها و اسرار، با آن عظمت خیره کننده اش و با آن ریزه کاریهاى حیرت زا همگى «تسبیح و حمد» خدا مى گویند.

با این حال «او بردبار و آمرزنده است» (اِنَّهُ کانَ حَلیًما غَفُورًا). و شما را به خاطر شرک و کفرتان فوراً مؤاخذه نمى کند، بلکه به مقدار کافى مهلت مى دهد و درهاى توبه را به روى شما باز مى گذارد تا اتمام حجت شود.

مشرک مشو! شأن نزول
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma