معراج گاه پیامبر(صلى الله علیه وآله)!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
3ـ فضیلت تلاوت سوره مستقیم ترین راه خوشبختى!

(آیه 1) نخستین آیه این سوره از مسأله «اِسْرء» یعنى، سفر شبانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) از «مسجدالحرام» به «مسجداقصى» (بَیْتُ الْمَقْدِس) که مقدمه اى براى معراج بوده است سخن مى گوید، این سفر که در یک شب و مدت کوتاهى صورت گرفت حداقل در شرایط آن زمان از طرق عادى به هیچوجه امکان پذیر نبود، و جنبه اعجازآمیز و کاملاً خارق العاده داشت.

نخست مى گوید: «منزّه است آن خداوندى که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجداقصى ـکه گرداگردش را پربرکت ساخته ایمـ برد» (سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِه لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِالْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَا الَّذى بارَکْنا حَوْلَهُ).

این سیر شبانه خارق العاده «به خاطر آن بود که بخشى از آیات عظمت خود را به او نشان دهیم» (لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا).

پیامبر(صلى الله علیه وآله)گرچه عظمت خدا را شناخته بود، اما سیر در آسمانها به روح پرعظمت او در پرتو مشاهده آن آیات بیّنات عظمت بیشترى داد تا آمادگى فزونترى براى هدایت انسانها پیدا کند.

و در پایان اضافه مى کند: «خداوند شنوا و بیناست» «اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ).

اشاره به این که اگر خداوند پیامبرش را براى این افتخار برگزید بى دلیل نبود، زیرا او گفتار و کردارى آنچنان پاک و شایسته داشت که این لباس بر قامتش کاملاً زیبا بود، خداوند گفتار پیامبرش را شنیده و کردار او را دیده و لیاقتش را براى این مقام پذیرفته بود.(1)

(آیه 2) از آنجا که نخستین آیه این سوره از سیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) سخن مى گفت، و این گونه موضوعات غالباً از طرف مشرکان و مخالفان مورد انکار واقع مى شد که چگونه ممکن است پیامبرى از میان ما برخیزد که این همه افتخار داشته باشد لذا قرآن در اینجا اشاره به دعوت موسى و کتاب آسمانى او مى کند تا معلوم شود این برنامه رسالت چیز نوظهورى نیست، همچنین مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشرکان نیز در تاریخ گذشته مخصوصاً تاریخ بنى اسرائیل، سابقه دارد.

آیه مى گوید: «و ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم» (وَآتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ).

«و آن را مایه هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم» (وَجَعَلْناهُ هُدًى لِبَنى اِسْرائیلَ).

بدون شک منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است که خداوند براى هدایت بنى اسرائیل در اختیار موسى(ع) گذاشت.

سپس به هدف اساسى بعثت پیامبران از جمله موسى اشاره مى کند که به آنها گفتیم: «غیر مرا وکیل و تکیه گاه خود قرار ندهید» (اَلاّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونى وَکیلاً).

این یکى از شاخه هاى اصلى توحید است، توحید در عمل که نشانه توحید در عقیده است، کسى که مؤثر واقعى را در جهان هستى تنها خدا مى داند به غیر او تکیه نخواهد کرد.

(آیه 3) در این آیه براى این که عواطف بنى اسرائیل را در رابطه با شکرگزارى از نعمتهاى الهى مخصوصاً نعمت معنوى و روحانى کتاب آسمانى برانگیزد آنها را مخاطب ساخته، مى گوید: «اى فرزندان کسانى که با نوح در کشتى حمل کردیم»! (ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوح).

فراموش نکنید که: «نوح بنده شکرگزارى بود» (اِنَّهُ کانَ عَبْدًا شَکُورًا).

شما که فرزندان یاران نوح هستید چرا به همان برنامه نیاکان با ایمانتان اقتدا نکنید؟ چرا در راه کفران گام بگذارید؟!

(آیه 4) سپس به ذکر گوشه اى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل پرداخته، مى گوید: «و ما در کتاب (تورات) به بنى اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگى را در پیش خواهید گرفت» (وَقَضَیْنا اِلى بَنى اِسْرائیلَ فِى الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِى الاَْرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا).

منظور از کلمه «اَلاَْرْض» به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که «مسجدالاقصى» در آن واقع شده است.

 

(آیه 5) سپس به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثى که بعد از آن به عنوان مجازات الهى واقع شد پرداخته، چنین مى گوید: «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خونریزى و ظلم و جنایت بزنید) ما گروهى از بندگان بسیار نیرومند (و رزمنده و جنگجوى) خود را به سراغ شما مى فرستیم» تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبند (فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُولیهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِبادًا لَنا اُولى بَأْس شَدید).

این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مى برند که حتى براى یافتن نفراتتان «هر خانه و دیارى را جستجو مى کنند» (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ).

«و این یک وعده قطعى و تخلف ناپذیر خواهد بود» (وَکانَ وَعْدًا مَفْعُولاً).

(آیه 6) «سپس (الطاف الهى بار دیگر به سراغ شما مى آید و) شما را بر آن (قوم مهاجم) چیره مى کنیم» (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ).

«و شما را به وسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندانى کمک خواهیم کرد» (وَاَمْدَدْناکُمْ بِاَمْوال وَبَنینَ).

«و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار مى دهیم» (وَجَعَلْناکُمْ اَکْثَرَ نَفیرًا).

(آیه 7) این گونه الطاف الهى شامل حال شما مى شود شاید به خود آیید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکیها روآرید، چرا که: «اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده اید و اگر بدى کنید بازهم به خود مى کنید» (اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ وَاِنْ اَسَأْتُمْ فَلَها).

این یک سنت همیشگى است نیکیها و بدیها سرانجام به خود انسان باز مى گردد. ولى مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار مى کند ونه این نعمت و رحمت مجدد الهى، باز هم به طغیان مى پرازید و راه ظلم و ستم و تعدى و تجاوز را پیش مى گیرید و«فساد کبیر» در زمین ایجاد مى کنید و برترى جویى را از حد مى گذرانید.

سپس وعده دوم الهى فرا مى رسد: «و هنگامى که وعده دوم فرا رسد (باز گروهى جنگجو و پیکارگر بر شما چیره مى شوند، آن چنان بلایى به سرتان مى آورند که) آثار غم و اندوه از صورتهایتان ظاهر مى شود» (فَاِذا جاءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ لِیَسـُؤُا وُجُوهَکُمْ).

آنها حتى بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما مى گیرند; «و داخل مسجد(الأقصى) مى شوند همانگونه که بار اول وارد شدند» وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ اَوَّلَ مَرَّة).

آنها به این هم قناعت نمى کنند; «و آنچه را زیر سلطه خود مى گیرند، درهم مى کوبند» (وَلِیُتَبِرُّوا ما عَلَوْا تَتْبیرًا).

(آیه 8) با این حال باز درهاى توبه و بازگشت شما به سوى خدا بسته نیست بازهم; «امید است پروردگارتان به شما رحم کند» (عَسى رَبُّکُمْ اَنْ یَرْحَمَکُمْ).

«و هرگاه (به سوى ما) برگردید ما هم بازمى گردیم» (وَاِنْ عُدْتُمْ عُدْنا). و لطف و رحمت خود را به شما باز مى گردانیم، و اگر به فساد وبرترى جویى گرایید بازهم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت.

و تازه این مجازات دنیاست «و جهنم را براى کافران زندان سختى قرار دادیم» (وَجَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرینَ حَصیرًا).

* دو فساد بزرگ تاریخى بنى اسرائیل: در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعى بنى اسرائیل که منجر به فساد و برترى جویى مى گردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو، خداوند مردانى نیرومند و پیکارجو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند.

آنچه از تاریخ بنى اسرائیل استفاده مى شود این است که نخستین کسى که بر آنها هجوم آورد و «بیت المَقْدِس» را ویران کرد، بُخْتُ نَّصِر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المَقْدِس به همان حال باقى ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازى نمودند، دومین کسى که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش «طرطوز» را مأمور این کار کرد، او به تخریب بیت المَقْدِس و تضعیف و قتل بنى اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصدسال قبل از میلاد بود.

بنابراین ممکن است دو حادثه اى که قرآن به آن اشاره مى کند همان باشد که در تاریخ بنى اسرائیل نیز آمده است.

 

 


1. مشهور و معروف در میان دانشمندان اسلام این است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هنگامى که در مکّه بود در یک شب از مسجدالحرام به مسجداقصى در بَیْتُ الْمَقْدِس به قدرت پروردگار آمد، و از آنجا به آسمانها صعود کرد، و آثار عظمت خدا را در پهنه آسمان مشاهده نمود و همان شب به مکّه بازگشت. و نیز مشهور و معروف آن است که این سیر زمینى و آسمانى را با جسم و روح توأماً انجام داد.

در زمینه «معراج» مطالب دیگرى هست که به خواست خدا در ذیل سوره «نجم» خواهد آمد.

 

3ـ فضیلت تلاوت سوره مستقیم ترین راه خوشبختى!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma