ده دستور مهم اخلاقى در مقابله با مخالفان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
ابراهیم به تنهایى یک امت بود! 1ـ نامهاى این سوره

(آیه 125) در لابلاى آیات مختلف این سوره بحثهاى گوناگونى گاهى ملایم و گاهى تند، با مشرکان و یهود و بطورکلى با گروههاى مختلف به میان آمد، مخصوصاً در آیات اخیر عمق و شدت بیشترى داشت.

در پایان این بحثها که پایان سوره «نحل» محسوب مى شود یک رشته دستورات مهم اخلاقى از نظر برخورد منطقى، و طرز بحث، چگونگى کیفر و عفو، و نحوه ایستادگى در برابر توطئه ها و مانند آن، بیان شده است که مى توان آن را به عنوان اصول تاکتیکى و روش مبارزه در مقابل مخالفین در اسلام نامگذارى کرد و به عنوان یک قانون کلى در هر زمان و در همه جا از آن استفاده نمود.

این برنامه به ترتیب زیر در ده اصل خلاصه مى شود.

1ـ نخست مى گوید: «به وسیله حکمت به سوى راه پروردگارت دعوت کن» (اُدْعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ).

نخستین گام در دعوت به سوى حق، استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است، و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدار ساختن عقلهاى خفته نخستین گام محسوب مى شود.

2ـ «و به وسیله اندرزهاى نیکو» (وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ).

یعنى استفاده کردن از عواطف انسانها، چرا که موعظه، و اندرز بیشتر جنبه عاطفى دارد که با تحریک آن مى توان توده هاى عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.

3ـ «و با آنها (مخالفان) به طریقى که نیکوتر است به مناظره پرداز» (وَجادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ).

و این سومین گام مخصوص کسانى است که ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته شده و باید از طریق مناظره ذهنشان را خالى کرد تا آمادگى براى پذیرش حق پیدا کنند.

و در پایان آیه اضافه مى کند: «پروردگارت از هر کسى بهتر مى داند، چه کسى از راه او گمراه شده است و چه کسانى هدایت یافته اند» (اِنَّ رَبَّکَ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِه وَهُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ).

اشاره به این که وظیفه شما دعوت به راه حق است، از طرق سه گانه حساب شده فوق، اما چه کسانى سرانجام هدایت مى شوند، و چه کسانى در طریق ضلالت پافشارى خواهند کرد آن را تنها خدا مى داند و بس.

(آیه 126) چهارم: تاکنون سخن از این بود که در یک بحث منطقى، عاطفى و یا مناظره معقول با مخالفان شرکت کنیم، اما اگر کار از این فراتر رفت و درگیرى حاصل شد و آنها دست به تعدى و تجاوز زدند، در اینجا دستور مى دهد: «اگر خواستید مجازات کنید فقط به مقدارى که به شما تعدى شده کیفر دهید» و نه بیشتر از آن (وَاِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِه).

5ـ «ولى اگر شکیبایى پیشه کنید (و عفو و گذشت) این کار براى شکیبایان بهتر است» (وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرینَ).

در بعضى از روایات مى خوانیم که این آیه در جنگ «احد» نازل شده، هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) وضع دردناک شهادت عمویش حمزة بن عبدالمطلب را دید (که دشمن به کشتن او قناعت نکرده، بلکه سینه و پهلوى او را با قساوت عجیبى دریده، و کبد یا قلب او را بیرون کشیده است، و گوش و بینى او را قطع نموده بسیار منقلب و ناراحت شد و) فرمود: «خدایا! حمد از آنِ توست و شکایت به تو مى آورم، و تو در برابر آنچه مى بینم یار و مددکار مایى».

سپس فرمود: «اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مثله مى کنم، آنها را مثله مى کنم، آنها را مثله مى کنم».

در این هنگام آیه فوق نازل شد.

بلافاصله پیامبر عرض کرد:

«اَصْبِرُ اَصْبِرُ»: «خدایا! صبر مى کنم، صبر مى کنم» !

با این که این لحظه شاید دردناکترین لحظه اى بود که در تمام عمر، بر پیامبر گذشت، ولى باز پیامبر بر اعصاب خود مسلط گشت و راه دوم که راه عفو و گذشت بود انتخاب کرد.

(آیه 127) ششم: این عفو و گذشت و صبر و شکیبایى در صورتى اثر قطعى خواهد گذارد که بدون هیچ چشمداشتى انجام پذیرد یعنى فقط به خاطر خدا باشد،و لذا قرآن اضافه مى کند: «شکیبایى پیشه کن و این شکیبایى تو جز براى خدا (و به توفیق پروردگار) نمى تواند باشد» (وَاصْبِرْ وَما صَبْرُکَ اِلاّ بِاللهِ).

7ـ هرگاه تمام این زحمات در زمینه تبلیغ و دعوت به سوى خدا و در زمینه عفو و گذشت و شیکبایى کارگر نیفتاد باز نباید مأیوس و دلسرد شد، و یا بى تابى و جزع نمود، بلکه باید باحوصله و خونسردى هر چه بیشتر همچنان به تبلیغ ادامه داد، لذا در هفتمین دستور مى گوید: «بر آنها اندوهگین مباش»
(وَلا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ).

8ـ با تمام این اوصاف باز ممکن است دشمن لجوج دست از توطئه برندارد و به طرح نقشه هاى خطرناک بپردازد، در چنین شرایطى موضعگیرى صحیح همان است که قرآن مى گوید: «و به خاطر (کارهاى) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو ! و از توطئه هاى آنها، در تنگنا قرار مگیر» (وَلا تَکُ فى ضَیْق مِمّا یَمْکُرُونَ).

چرا که تکیه گاه شما خداست و با استمداد از نیروى ایمان و استقامت و پشتکار و عقل مى توانید این توطئه ها را خنثى کنید و نقش بر آب.

(آیه 128) آخرین آیه که سوره نحل با آن پایان مى گیرد به نهمین و دهمین برنامه اشاره کرده، مى گوید:

9ـ «خداوند با کسانى است که تقوا را پیشه کنند» (اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا).

«تقوا» در همه ابعاد و در مفهوم وسیعش، از جمله تقوا در برابر مخالفان، یعنى حتى در برابر دشمن باید اصول اخلاق اسلامى را رعایت کرد، با اسیران معامله اسلامى نمود، با منحرفان رعایت انصاف و ادب کرد، از دروغ و تهمت پرهیز نمود، و حتى در میدان جنگ همان گونه که در اصول تعلیمات جنگى اسلام وارد شده است باید تقوا و موازین اسلامى حفظ شود: به بى دفاعان نباید حمله کرد، متعرض کودکان و پیران از کار افتاده نباید شد، حتى چهارپایان را نباید از بین برد، مزارع را نباید نابود کرد، آب را نباید به روى دشمن قطع نمود; خلاصه تقوا و رعایت اصول عدالت در برابر دوست ودشمن عموماً باید انجام گیرد واجرا شود.

10ـ «و (خداوند) با کسانى است که نیکوکارند» (وَالَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ).

احسان و نیکى اگر به موقع و در جاى خود انجام پذیرد،یکى از بهترین روشهاى مبارزه است، و تاریخ اسلام پر است از مظاهر این برنامه، مثل رفتارى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با مشرکان «مکّه» بعد از فتح نمود.

دقت در موارد ده گانه برنامه فوق که تمام خطوط اصلى و فرعى برخورد با مخالفان را مشخص مى کند نشان مى دهد که از تمام اصول منطقى، عاطفى، روانى، تاکتیکى و خلاصه همه امورى که سبب نفوذ در مخالفین مى گردد باید استفاده کرد.

و اگر مسلمانان در برابر مخالفان خود این برنامه جامع الاطراف را به کار مى بستند، شاید امروز اسلام سراسر جهان یا بخش عمده آن را فرا گرفته بود.

 

«پایان سوره نحل»

 

 

ابراهیم به تنهایى یک امت بود! 1ـ نامهاى این سوره
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma