تفسیر: قرآن معجزه جاویدان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
شأن نزول زیانکارترین مردم

از این سلسله آیات بر مى آید که گاهى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر شدت مخالفت و لجاجت دشمنان ابلاغ بعضى از آیات را به آخرین فرصت موکول مى کرده است، لذا خداوند در این آیه پیامبرش را از این کار نهى مى کند، مى فرماید: «گویا ابلاغ بعضى از آیاتى را که بر تو وحى مى شود ترک مى کنى و سینه تو از آن نظر تنگ و ناراحت مى شود» (فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى اِلَیْکَ وَضائِقٌ بِه صَدْرُکَ).

از این ناراحت مى شوى که مبادا آنها معجزات اقتراحى از تو بخواهند و «بگویند چرا گنجى بر او نازل نشده، و یا چرا فرشته اى همراه او نیامده» ؟ (اَنْ یَقُولُوا لَوْلا اُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ اَوْجاءَ مَعَهُ مَلَکٌ).

لذا بلافاصله اضافه مى کند: «تو تنها بیم دهنده و انذارکننده اى» (اِنَّما اَنْتَ نَذیرٌ).

یعنى، خواه آنها بپذیرند، یا نپذیرند و مسخره کنند و لجاجت به خرج دهند.

و در پایان آیه مى گوید: «خداوند حافظ و نگاهبان و ناظر بر هر چیز است» (وَاللهُ عَلى کُلِّ شَىْء وَکیلٌ).

یعنى از ایمان و کفر آنها پروا مکن و این به تو مربوط نیست. وظیفه تو ابلاغ است خداوند خودش مى داند با آنها چگونه رفتار کند.

(آیه 13) از آنجا که این بهانه جوییها و ایرادتراشیها به خاطر آن بود که آنها اصولا وحى الهى را منکر بودند و مى گفتند: این آیات از طرف خدا نیست، اینها جمله هایى است که «محمّد» به دروغ بر خدا بسته، لذا در این آیه به پاسخ این سخن با صراحت هر چه بیشتر پرداخته، مى گوید: «آنها مى گویند: او (پیامبر) آنها را به خدا افترا بسته» (اَمْ یَقُولُونَ افْتَریهُ).

«به آنها بگو: اگر راست مى گویید (که اینها ساخته و پرداخته مغز بشر است) شما هم ده سوره همانند این سوره هاى دروغین بیاورید و از هرکس مى توانید ـجز خداـ براى این کار دعوت کنید» (قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَر مِثْلِه مُفْتَرَیات وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).

(آیه 14) «اما اگر آنها دعوت شما مسلمانان را اجابت نکردند (و حاضر نشدند لااقل ده سوره همانند این سوره ها بیاورند) بدانید (این ضعف و ناتوانى نشانه آن است که قرآن) تنها با علم الهى نازل شده» (فَاِلَّمْ یَسْتَجیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا اَنَّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللهِ).

«و (نیز بدانید که) هیچ معبودى جز خدا نیست» و نزول این آیات معجز نشان دلیل بر این حقیقت است (وَاَنْ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ).

«آیا با این حال در برابر فرمان الهى شما اى مخالفان تسلیم مى شوید» ؟ (فَهَلْ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).

آیا با این که از شما دعوت به مبازره کردیم و عجر وناتوانیتان در برابر این دعوت ثابت شد جاى تردید مى ماند که این آیات از طرف خداست.

دو آیه فوق بار دیگر اعجاز قرآن را تأکید مى کند و مى گوید: این یک سخن عادى نیست، بلکه وحى آسمانى است که از علم وقدرت بى پایان خداوند سرچشمه گرفته، و به همین جهت تحدى مى کند و تمام جهانیان را به مبارزه مى طلبد.

 

(آیه 15) آیات گذشته با ذکر «دلایل اعجاز قرآن» حجت را بر مشرکان و منکران تمام کرد و از آنجا که پس از وضوح حق باز گروهى، تنها به خاطر حفظ منافع مادى خویش، از تسلیم خوددارى مى کنند در این آیه و آیه بعد اشاره به سرنوشت این گونه افراد دنیاپرست کرده، مى گوید: «کسى که تنها هدفش زندگى دنیا و زرق و برق و زینت آن باشد در همین جهان نتیجه اعمالشان را بطور کامل به آنها مى دهیم بى آن که چیزى از آن کم و کاست شود» (مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیوةَ الدُّنْیا وَزینَتَها نُوَفِّ اِلَیْهِمْ اَعْمالَهُمْ فیها وَهُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ).

این آیه بیان یک سنت همیشگى الهى است که اعمال مثبت و مؤثر نتائج، آن از میان نمى رود، با این تفاوت که اگر هدف اصلى رسیدن به زندگى مادى این جهان باشد ثمره آن چیزى جز آن نخواهد بود، و اما اگر هدف خدا و جلب رضاى او باشد هم در این جهان تأثیر خواهد بخشید و هم نتائج پربارى براى جهان دیگر خواهد داشت.

نمونه این موضوع را امروز در اطراف خود به روشنى مى یابیم، جهان غرب با تلاش پیگیر و منظم خود اسرار بسیارى از علوم و دانشها را شکافته، و بر نیروهاى مختلف طبیعت مسلط گشته و با سعى و کوشش مداوم و استقامت در مقابل مشکلات و اتحاد و همبستگى، مواهب فراوانى فراهم نموده است.

بنابراین جاى گفتگو نیست که آنها نتائج اعمال و تلاشهاى خود را خواهند گرفت وبه پیروزیهاى درخشانى نائل خواهند شد، اما ازآنجا که هدفشان تنها زندگى است، اثر طبیعى این اعمال چیزى جز فراهم شدن امکانات مادى آنان نخواهد بود.

(آیه 16) لذا در این آیه صریحاً مى گوید: «این گونه افراد در سراى دیگر بهره اى جز آتش ندارند» ! (اُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِى الاْخِرَةِ اِلاَّ النّارُ).

«و تمام آنچه را در این جهان انجام داده اند در جهان دیگر محو و نابود مى شود» و هیچ پاداشى در برابر آن دریافت نخواهند کرد (وَحَبِطَ ما صَنَعُوا فیها).

«و تمام اعمالى را که براى غیر خدا انجام داده اند باطل و نابود مى گردد» (وَباطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).

 

(آیه 17) در تفسیر این آیه نظرات گوناگونى وجود دارد ولى آنچه از همه روشنتر به نظر مى رسد چنین است:

در آغاز آیه مى گوید: «آیا کسى که دلیل روشنى از پروردگار خویش در اختیار دارد، و به دنبال آن شاهد و گواهى از سوى خدا آمده و قبل از آن کتاب موسى (تورات) به عنوان پیشوا و رحمت و بیانگر عظمت او آمده است» همانند کسى است که داراى این صفات و نشانه ها و دلائل روشن نیست (اَفَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَة مِنْ ربِّه وَیَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِه کِتابُ مُوسى اِمامًا وَرَحْمَةً).

این شخص همان پیامبر(صلى الله علیه وآله) است و «بیّنه» و دلیل روشن او قرآن مجید و شاهد و گواه صدق نبوتش مؤمنان راستینى همچون على(علیه السلام) مى باشند که پیش از او نشانه ها و صفاتش در تورات آمده است.

به این ترتیب از سه راه روشن حقانیت دعوتش به ثبوت رسیده است.

نخست قرآن که بینه و دلیل روشنى است در دست او.

دوم کتب آسمانى پیشین که نشانه هاى او را دقیقاً بیان کرده، و پیروان این کتب در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را به خوبى مى شناختند.

سوم پیروان فداکار و مؤمنان مخلص که بیانگر صدق دعوت او و گفتار او مى باشند.

آیا با جود این دلائل زنده مى توان او را با مدعیان دیگر قیاس کرد و یا در صدق دعوتش تردید نمود ؟

سپس به دنبال این سخن اشاره به افراد حق طلب و حقیقت جو کرده و از آنها دعوت ضمنى به ایمان مى کند و مى گوید: «آنها به چنین پیامبرى (که این همه دلیل روشن در اختیار دارد) ایمان مى آورند» (اُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِه).

و به دنبال آن سرنوشت منکران را به این صورت بیان مى کند: «و هر کس از گروههاى مختلف به او کافر شود موعد و میعادش آتش دوزخ است» (وَمَنْ یَکْفُرْ بِه مِنَ الاَْحْزابِ فَالنّارُ مَوْعِدُهُ).

و در پایان آیه همان گونه که سیره قرآن در بسیارى از موارد است روى سخن را به پیامبر کرده، یک درس عمومى براى همه مردم بیان مى کند و مى گوید: «اکنون (که چنین است و این همه شاهد و گواه بر صدق دعوت تو وجود دارد) هرگز در آنچه بر تو نازل شده تردید به خود راه مده» (فَلاتَکُ فى مِرْیَة مِنْهُ).

«چرا که این سخن حقى است از سوى پروردگار تو» (اِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ).

«ولى بسیارى از مردم (بر اثر جهل و تعصب و خودخواهى) ایمان نمى آورند» (وَلکِنَّ اَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ).

بنابراین آیه اشاره به امتیازات اسلام و مسلمین راستین و اتکاى آنها بر دلائل محکم در انتخاب این مکتب است، و در نقطه مقابل سرنوشت شوم منکران مستکبر را نیز بیان کرده است.

 

شأن نزول زیانکارترین مردم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma