گوشه اى از سرگذشت قوم هود

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
رسالت نوح نخستین پیامبر اُولُوالْعَزْم سرگذشت عبرت انگیز قوم ثمود!

(آیه 65) در تعقیب ذکر رسالت نوح و درسهاى عبرتى که در آن نهفته بود، به سرگذشت یکى دیگر از پیامبران بزرگ یعنى هود و درگیریهاى او با قوم و ملتش مى پردازد، نخست مى فرماید: «ما به سوى جمعیت عاد، برادرشان هود را فرستادیم» (وَاِلى عاد اَخاهُمْ هُودًا).

قوم «عاد» مردمى بودند که در سرزمین «یمن» زندگى مى کردند، از نظر قدرت جسمانى و ثروت ملتى نیرومند و قوى بودند، ولى انحرافات عقیده اى مخصوصاً بت پرستى و مفاسد اخلاقى در میان آنها غوغا مى کرد.

سپس مى گوید: هود دعوت خود را از مسأله توحید و مبارزه با شرک و بت پرستى شروع کرد و «به آنها گفت: اى قوم من ! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى براى شما غیر او نیست، آیا پرهیزگارى را پیشه نمى کنید» ! (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَکُمْ مِنْ اِله غَیْرُهُ اَفَلا تَتَّقُونَ).

(آیه 66) ولى ثروتمندان از خودراضى (مَلاَ) یعنى کسانى که ظاهر آنها چشم پرکن بود، به هود همان گفتند: که قوم نوح به نوح گفته بودند، بلکه نسبت سفاهت نیز به او دادند، «اشراف کافر قوم او گفتند ما تو را در سفاهت و سبک مغزى مى بینیم و گمان مى کنیم تو از دروغگویان باشى» ! (قالَ الْمَلاَُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِه اِنّا لَنَریکَ فى سَفاهَة وَاِنّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکاذِبینَ).

(آیه 67) اما هود با وقار و ادبى که مخصوص پیامبران و رهبران راستین و پاک است، بى آنکه از گفته آنان عصبانى و یا دلسرد و مأیوس گردد، «گفت: اى جمعیت من ! هیچ گونه سفاهتى در من نیست و وضع رفتار و گفتار من بهترین دلیل بر سرمایه هاى عقلانى من است، من فرستاده پروردگار جهانیانم» (قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بى سَفاهَةٌ وَلکِنّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ).

(آیه 68) هود اضافه کرد: «رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم; و من خیرخواه امینى براى شما هستم» (اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبّى وَاَنَا لَکُمْ ناصِحٌ اَمینٌ).

(آیه 69) سپس هود در برابر افرادى که از بعثت یک انسان به عنوان پیامبر در تعجب بودند به همان مطلبى اشاره مى کند که نوح پیامبر نیز به قوم خود گفته بود و آن این که: «آیا تعجب مى کنید که از طرف پروردگار به فردى از شما وحى شود، تا شما را از کیفرهایى که به خاطر اعمالتان در پیش دارید بیم دهد !» (اَوَعَجِبْتُمْ اَنْ جاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلى رَجُل مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ).

سپس براى تحریک عواطف خفته آنها و برانگیختن حس شکرگزارى در درون جانشان قسمتى از نعمتهاى پروردگار را، براى آنان شرح مى دهد، مى گوید: «به خاطر بیاورید که خداوند شما را جانشینان قوم نوح قرار داد» (وَاذْکُرُوا اِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوح). و هنگامى که آنها بر اثر طغیانشان به وسیله توفان نابود شدند، سرزمینهاى وسیع و گسترده آنان را با تمام نعمتهایى که داشتند در اختیار شما قرار داد.

به علاوه «و شما را از جهت خلقت (جسمانى) گسترش (و قدرت) داد» (وَزادَکُمْ فِى الْخَلْقِ بَصْطَةً).

 

(آیه 70) اما در مقابل این اندرزها و راهنماییهاى منطقى و یادآورى نعمتهاى الهى آنها که منافع مادى خود را در خطر مى دیدند و قبول دعوت او را مانع هوسبازیهاى خویش مى دانستند، در مقام مخالفت برآمده و «گفتند: آیا به سراغ ما آمده اى که تنها خداى یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما مى پرستیدند، رها کنیم» ؟ نه هرگز چنین چیزى، ممکن نیست (قالُوا أَجِئْتَنا لِنَعْبُدَاللهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ ما کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا).

و سرانجام براى این که امید «هود» را بکلى از خود قطع کنند و به اصطلاح حرف آخر را به او زده باشند گفتند: «اگر راست مى گویى (و عذابها و مجازاتهایى را که به ما وعده مى دهى حقیقت دارد) هر چه زودتر آنها را به سراغ ما بفرست و ما را محو و نابودن کن» ! (فَأْتِنا بِما تَعِدُنا اِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقینَ).

یعنى ما کمترین واهمه اى از تهدیدهاى تو نداریم.

(آیه 71) هنگامى که سخن به اینجا رسید و آخرین حرف خود را که نشانه امتناع کامل از قبول دعوت هود بود زدند و او بکلى از هدایت آنان مأیوس شد، «به آنها گفت: اکنون که چنین است بدانید عذاب و کیفر خشم خدا بر شما مسلّماً واقع خواهد شد» (قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ).

سپس براى این که گفتار آنها در باره بتها بدون پاسخ نماند، اضافه مى کند: «آیا شما با من در مورد چیزهایى که از الوهیت جز نامى بى اثر ندارند و شما و پدرانتان اسم خدا بر آنها گذارده اید و به دروغ آثار و خاصیتهایى براى آنها قائل شده اید، به مجادله برخاسته اید، در حالى که هیچ گونه فرمان و حجتى خدا در این باره نازل نکرده است» (أَتُجادِلُونَنى فى اَسْماء سَمَّیْتُمُوها اَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ ما نَزَّلَ اللهُ بِها مِنْ سُلْطان).

سپس گفت: «اکنون که چنین است شما در انتظار بمانید من هم با شما انتظار مى کشم» (فَانْتَظِرُوا اِنّى مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ). شما در این انتظار باشید که بتها یاریتان کنند و من در انتظارم که عذاب دردناک الهى بر شما فرود آید آینده نشان خواهد داد کدامیک از این دو انتظار به حقیقت نزدیکتر خواهد بود.

 

(آیه 72) در این آیه سرانجام کار این قوم لجوج در عبارت کوتاهى چنین بیان شده است: «ما هود و کسانى را که با او بودند به لطف و رحمت خود، رهایى بخشیدیم، و ریشه کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و حاضر نبودند در برابر حق تسلیم شوند، قطع و نابود ساختیم» (فَاَنْجَیْناهُ وَالَّذینَ مَعَهُ بِرَحْمَة مِنّا وَقَطَعْنا دابِرَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَما کانُوا مُؤْمِنینَ).

 

رسالت نوح نخستین پیامبر اُولُوالْعَزْم سرگذشت عبرت انگیز قوم ثمود!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma