دو مثال زنده براى مؤمن و کافر!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
سرچشمه تفاوت روزیها انواع نعمتهاى مادى و معنوى

(آیه 75) در تعقیب آیات گذشته که از ایمان و کفر و مؤمنان و مشرکان سخن مى گفت در این آیه و آیه بعد با ذکر دو مثال زنده و روشن، حال این دو گروه را مشخص مى کند:

در نخستین مثال، «مشرکان» را به برده مملوکى که توانایى هیچ چیز را ندارد، و «مؤمنان» را به انسان غنى و بى نیازى که از امکانات خود همگان را بهره مند مى سازد

تشبیه مى کند، و مى گوید: «خداوند مثالى زده: برده مملوکى را که قادر بر هیچ چیز نیست» ! (ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً عَبْدًا مَمْلُوکًا لا یَقْدِرُ عَلى شَىْء).

آرى ! بنده بندگان خدا بودن، نتیجه اى جز اسارت و محدودیت از هر نظر نخواهد داشت.

و در مقابل آن انسان با ایمانى را مَثَل زده، مى فرماید: «و کسى که از جانب خویش به او رزق حسن (و انواع روزیها و مواهب پاکیزه) بخشیده ایم» (وَمَنْ رَزَقْناهُ مِنّا رِزْقًا حَسَنًا).

«این انسان (آزاده با داشتن امکانات فراوان) پنهان و آشکار از آنچه در اختیار دارد انفاق مى کند» (وَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا).

«آیا این دو نفر یکسانند ؟! (هَلْ یَسْتَوُونَ). مسلماً نه !

بنابراین «همه حمد و ستایش مخصوصِ خداست» (اَلْحَمْدُلِلّهِ).

خداوندى که بنده اش آزاده و پرقدرت و پربخشش است، نه از آن بتها که بندگانشان آن چنان ناتوان و محدود و بى قدرت و اسیرند !

«ولى اکثر آنها (مشرکان) نمى دانند» (بَلْ اَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ).

(آیه 76) دگر بار مثال گویاى دیگرى براى بندگان بت، و مؤمنان راستین مى زند و آنها را به ترتیب به گنگ مادر زادى که در عین حال برده و ناتوان است، و یک انسان آزاده گویا که دائماً به عدل و داد دعوت مى کند و بر صراط مستقیم قرار دارد تشبیه نموده مى فرماید: «و خداوند دو مرد را مثل زده: که یکى از آنها گنگ مادرزاد است و قادر بر هیچ کارى نیست» (وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلَیْنِ اَحَدُهُما اَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى شَىْء).

«و او (در عین برده بودن) سربارى است براى مولا و صاحبش» (وَهُوَ کَلٌّ عَلى مَوْلـیهُ).

به همین دلیل «او را به دنبال هر کارى بفرستد خوب انجام نمى دهد» (اَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْر).

به این ترتیب او داراى چهار صفت کاملا منفى است: گنگ مادرزاد بودن، ناتوانى مطلق، سربار صاحبش بودن، و هنگامى که به دنبال کارى فرستاده شود، هیچ گام مثبتى بر نخواهد داشت.

«آیا چنین انسانى با آن کس که (زبان گویا و فصیح دارد، و) مرتباً امر به عدل و داد مى کند، و بر جاده صاف، و راه راست قرار دارد، مساوى است» ؟! (هَلْ یَسْتَوى هُوَ وَمَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلى صِراط مُسْتَقیم).

(آیه 77) و از آنجا که غالباً دیده ایم قرآن، بحثهاى مربوط به توحید و مبارزه با شرک را با مسائل مربوط به معاد و دادگاه بزرگ قیامت مى آمیزد، در اینجا نیز بعد ازگفتارى که در آیات قبل در زمینه شرک و توحید گذشت، به سراغ معاد مى رود و به پاسخ قسمتى از ایرادات مشرکان ـکه مى گفتند: هنگامى که ما مردیم و ذرات خاک ما در هر گوشه اى پراکنده شد، چه کسى از آنها آگاهى دارد که جمع آوریشان کند ؟ وسپس پرونده آنهاراموردرسیدگى قراردهدـپرداخته،نخست مى گوید:«غیب آسمانها وزمین را مخصوص خداست» واو همه را مى داند (وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ).

سپس اضافه مى کند: «وامر قیامت (به قدرى نزدیک و آسان است) درست همانند چشم بر هم زدن و یا از آن هم نزدیکتر» ! (وَما اَمْرُ السّاعَةِ اِلاّ کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ).

این دو جمله اشاره اى است زنده و گویا به قدرت بى انتهاى خداوند مخصوصاً در زمینه مسأله معاد و رستاخیز انسانها، لذا در پایان آیه مى فرماید: «چون خدا بر هر چیزى تواناست» (اِنَّ اللهَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ).

 

سرچشمه تفاوت روزیها انواع نعمتهاى مادى و معنوى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma