بیرون آمدن از ظلمتها به نور

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
فضیلت تلاوت این سوره شکر مایه فزونى نعمت و کفر موجب فناست

(آیه 1) این سوره همانند بعضى دیگر از سوره هاى قرآن با حروف مقطعه شروع شده است. نکته اى که تذکر آن را در اینجا لازم مى دانیم این است که از 29 سوره اى که با حروف مقطعه آغاز شده، درست در 24 مورد از آنها بلافاصله سخن از قرآن مجید به میان آمده است که نشان مى دهد پیوندى میان این دو یعنى حروف مقطعه و قرآن برقرار است، و ممکن است خداوند بخواهد با این بیان روشن کند که این کتاب بزرگ آسمانى با این محتواى پرعظمت که رهبرى همه انسانها را به عهده دارد از مواد ساده اى به نام «حروف الفبا» تشکیل یافته و این نشانه اهمیت این اعجاز است.

به هر حال بعد از ذکر حروف «الف، لام، راء» (الر).

مى فرماید: «این کتابى است که بر تو نازل کردیم به این منظور که مردم را از گمراهیها به سوى نور خارج کنى» (کِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ).

در حقیقت تمام هدفهاى تربیتى و انسانى، معنوى و مادى نزول قرآن، در همین یک جمله جمع است: «بیرون ساختن از ظلمتها به نور» ! از ظلمت جهل به نور دانش، از ظلمت کفر به نور ایمان، از ظلمت ستمگرى و ظلم به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح، از ظلمت گناه به نور پاکى و تقوا، و از ظلمت پراکندگى و تفرقه به نور وحدت.

و از آنجا که سرچشمه همه نیکیها، ذات پاک خداست، و شرط اساسى درک توحید، توجه به همین واقعیت است بلافاصله اضافه مى کند: همه اینها «به اذن پروردگارشان (پروردگار مردم) مى باشد» (بِاِذْنِ رَبِّهِمْ).

سپس براى توضیح و تبیین بیشتر هدایت به سوى نور مى فرماید: «به سوى راه خداوند عزیز و حمید» (اِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ).

خداوندى که عزتش دلیل قدرت اوست، و حمید بودنش نشانه مواهب و نعمتهاى بى پایان او مى باشد.

(آیه 2) در این آیه به عنوان معرفى خداوند، درسى از توحید بیان کرده، مى گوید: «همان خداوندى که آنچه در آسمان و زمین است از آنِ اوست» (اَللهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الاَْرْضِ).

و در پایان آیه توجه به مسأله معاد ـبعد از توجه به مبدأـ داده، مى گوید: «واى بر کافران از عذاب شدید» رستاخیز (وَوَیْلٌ لِلْکافِرینَ مِنْ عَذاب شَدید).

(آیه 3) و در این آیه بلافاصله کافران را معرفى مى کند و با ذکر، سه قسمت از صفات آنها و ضعشان را کاملا مشخص مى سازد بطورى که هر کس در اولین برخورد بتواند آنها را بشناسد.

نخست مى گوید: «آنها کسانى هستند که زندگى پست این جهان را بر زندگى آخرت مقدم مى شمرند» (اَلَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیوةَ الدُّنْیا عَلَى الاْخِرَةِ).

و همه چیز حتى ایمان و حق را فداى منافع پست و شهوات و هوسهاى خود مى سازند.

سپس مى گوید: آنها به این مقدار هم قانع نیستند بلکه علاوه بر گمراهى خودشان سعى در گمراه ساختن دیگران هم دارند: «آنها (مردم را) از راه خدا باز مى دارند» (وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ).

بلکه علاوه بر آن «سعى مى کنند آن را دگرگون نشان دهند» (وَیَبْغُونَها عِوَجًا).

در حقیقت آنها هوسها را زینت مى دهند، مردم را تشویق به گناه مى نمایند، و از درستى و پاکى مى ترسانند. و با تمام قوا مى کوشند دیگران را همرنگ خود سازند و با افزودن خرافات، و انواع تحریفها، و ابداع سنتهاى زشت و کثیف به این هدف برسند.

روشن است «این افراد (با داشتن این صفات و اعمال) در گمراهى بسیار دورى هستند» (اُولئِکَ فى ضَلال بَعید).

همان گمراهى که بازگشتشان به راه حق بر اثر بعد و دورى مسافت به آسانى امکان پذیر نیست ولى اینها همه محصول اعمال خود آنهاست !

 

(آیه 4) در آیات گذشته سخن از قرآن مجید و اثرات حیاتبخش آن بود، در این آیه همین موضوع در بعد خاصى تعقیب شده و آن وحدتِ لسان پیامبران و کتب آسمانى آنها با زبان نخستین قومى است که به سوى آنها مبعوث شده اند.

مى فرماید: «و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر به زبان قوم خودش» (وَما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُول اِلاّ بِلِسانِ قَوْمِه).

زیرا پیامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى که از میان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و نخستین شعاع وحى بهوسیله پیامبران بر آنها مى تابید، و نخستین یاران و یاوران آنها از میان آنان برگزیده مى شدند، بنابراین پیامبر باید به زبان آنها و لغت آنها سخن بگوید «تا حقایق را به روشنى براى آنان آشکار سازد» (لِیُبَیِّنَ لَهُمْ).

لذا دعوت پیامبران از طریق تبیین و روشنگرى و تعلیم و تربیت با همان زبان معمولى و رایج صورت مى گرفته است، نه از طریق یک اثر مرموز و ناشناخته در قلبها.

سپس اضافه مى کند: «بعد (از تبیین دعوت الهى براى آنها) خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى کند و هرکس را بخواهد هدایت مى نماید» (فَیُضِلُّ اللهُ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدى مَنْ یَشاءُ).

اشاره به این که هدایت و ضلالت در نهایت امر، کار پیامبران نیست، کار آنها ابلاغ و تبیین است، این خداست که راهنمایى و هدایت واقعى بندگانش را در دست دارد.

ولى براى این که تصور نشود معنى این سخن جبر و الزام و سلب آزادى بشر است، بلافاصله اضافه مى کند: «و او عزیز حکیم است» (وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ).

به مقتضاى عزت و قدرتش، بر هر چیز تواناست، اما به مقتضاى حکمتش بى جهت و بى دلیل کسى را هدایت و یا کسى را گمراه نمى سازد، بلکه گامهاى نخستین با نهایت آزادى اراده در راه سیر الى الله از ناحیه بندگان برداشته مى شود و سپس نور هدایت و فیض حق بر قلب آنها مى تابد.

همچنین آنها که با لجاجت و تعصب و دشمنى با حق و غوطهور شدن در شهوات و آلوده شدن به ظلم و ستم، شایستگى هدایت را از خود سلب کرده اند، از فیض هدایت محروم، و در وادى ضلالت، گمراه مى شوند.

و به این ترتیب سرچشمه هدایت و ضلالت به دست خود ماست.

(آیه 5) در این آیه به یکى از نمونه هاى ارسال پیامبران در مقابل طاغوتهاى عصر خود به منظور خارج کردن آنان از ظلمتها به نور اشاره کرده، مى فرماید: «و ما موسى را با آیات خود (معجزات گوناگون) فرستادیم و به او فرمان دادیم که قوم خودت را از ظلمات به سوى نور بیرون آر» ! (وَلَقَدْ اَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا اَنْ اَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ).

سپس به یکى از مأموریتهاى بزرگ موسى اشاره کرده، مى فرماید: «ایام الهى و روزهاى خدا را به یاد قوم خود بیاور» (وَذَکِّرْهُمْ بِاَیّامِ اللهِ).

«ایّام الله» تمام روزهایى است که داراى عظمتى در تاریخ زندگى بشر است.

هر روز که فصل تازه اى در زندگى انسانها گشوده، و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قیام پیامبرى در آن بوده، یا طاغوت و فرعون گردنکشى در آن به قعر درّه نیستى فرستاده شده، خلاصه هر روز که حق و عدالتى بر پا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ایام الله است.

در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «ایام الله، روز قیام مهدى موعودـعجـ و روز رجعت و روز قیامت است».

در پایان آیه مى فرماید: «در این سخن و در همه ایام الله، آیات و نشانه هایى است براى هر انسان شکیبا و پراستقامت و شکرگزار» (اِنَّ فى ذلِکَ لاَیات لِکُلِّ صَبّار شَکُور).

به این ترتیب افراد با ایمان نه در مشکلات و روزهاى سخت دست و پاى خود را گم مى کنند، و تسلیم حوادث مى شوند و نه در روزهاى پیروزى و نعمت گرفتار غرور و غفلت مى گردند.

(آیه 6) در این آیه به یکى از آن ایام الله و روزهاى درخشان و پربارى که در تاریخ بنى اسرائیل وجودداشته و ذکر آن تذکرى براى مسلمانان است، اشاره کرده مى گوید: «و (به خاطر بیاورید) هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: نعمت خدا را متذکر شوید آن زمان که شما را از چنگال آل فرعون رهایى بخشید» (وَاِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ اِذْ اَنْجیکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ).

«همانها که شما را به بدترین وجهى عذاب مى کردند، پسرانتان را سر مى بریدند و زنانتان را (براى خدمت و کنیزى) زنده نگه مى داشتند» (یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَیُذَبِّحُونَ اَبْناءَکُمْ وَیَسْتَحیُونَ نِساءَکُمْ).

و در طول تاریخ شیوه هر استعمارگرى چنین بوده است که قسمتى از نیروهاى فعال و پرخاشگر و پرمقاومت را نابود مى کردند، یا با انواع اعتیادها و آلودگیها آنها را عملا بى اثر مى ساختند، و قسمت دیگرى را تضعیف کرده و در مسیر منافع خود به کار مى انداختند.

«و در این آزمایش بزرگى از پروردگارتان براى شما بود» (وَفى ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ).

نه تنها در مورد بنى اسرائیل که در مورد همه اقوام و ملتها، روز رسیدنشان به آزادى و استقلال و کوتاه شدن دست طاغوتها از «ایام الله» است.

(آیه 7) سپس اضافه مى کند: «و (این را هم به خاطر بیاورید) که پروردگار شما اعلام کرد اگر شکر نعمتهاى مرا به جا آورید من بطور قطع نعمتهاى شما را افزون مى کنم و اگر کفران کنید عذاب و مجازات من شدید است» (وَاِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابى لَشَدیدٌ).

این آیه ممکن است دنباله کلام موسى به بنى اسرائیل باشد و نیز ممکن است یک جمله مستقل و خطاب به مسلمانان بوده باشد، ولى به هر حال از نظر نتیجه چندان تفاوت ندارد و به عنوان درسى سازنده براى ما در قرآن مجید آمده است.

فضیلت تلاوت این سوره شکر مایه فزونى نعمت و کفر موجب فناست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma