لباس در گذشته و حال

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
اخطار به همه فرزندان آدم! محرمات الهى!

تا آنجا که تاریخ نشان مى دهد همیشه انسان لباس مى پوشیده است، ولى وسایل تولید لباس در عصر ما به قدرى متنوع شده و توسعه یافته است که با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست.

و متأسفانه، جنبه هاى فرعى و حتى نامطلوب و زننده لباس چنان گسترش یافته که فلسفه اصلى لباس را دارد تحت الشعاع خود قرار مى دهد.

لباس عاملى شده براى انواع تجمل پرستیها، توسعه فساد، تحریک شهوات، خودنمایى و تکبر و اسراف و تبذیر و امثال آن، حتى گاه لباسهایى در میان جمعى از مردم بخصوص «جوانان غربزده» دیده مى شود که جنبه جنون آمیز آن بر جنبه عقلانیش برترى دارد و به همه چیز شباهت دارد جز به لباس.

مسأله مدپرستى در لباس نه تنها ثروتهاى زیادى را به کام خود فرو مى کشد، بلکه قسمت مهمى از وقتها و نیروهاى انسانى را نیز بر باد مى دهد.

(آیه 27) در این آیه خداوند به همه افراد بشر و فرزندان آدم، هشدار مى دهد که مراقب فریبکارى شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنى خود را با پدر و مادر آنها نشان داده و همانطور که لباس بهشتى را بر اثر وسوسه ها از اندام آنان بیرون کرد، ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید، لذا مى گوید: «اى فرزندان آدم ! شیطان شما را نفریبد، آن چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد، تا عورتشان را به آنها نشان دهد» (یا بَنى آدَمَ لایَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما اَخْرَجَ اَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْاتِهِما).

سپس تأکید مى کند که حساب شیطان و همکارانش از سایر دشمنان جداست، «او و همکارانش شما را مى بینند در حالى که شما آنها را مشاهده نمى کنید» و از چنین دشمنى باید سخت برحذر بود ! (اِنَّهُ یَریکُمْ هُوَ وَقَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاتَرَوْنَهُمْ).

و در پایان آیه جمله اى بیان مى کند که در حقیقت پاسخى است به یک ایراد مهم و آن این که اگر کسى بگوید: چگونه خداوند دادگر و مهربان دشمنى را با این قدرت بر انسان مسلط ساخته، دشمنى که هیچ گونه موازنه قوا با او ندارد، به هر کجا بخواهد مى رود، بدون این که کسى حضورش را احساس کند، حتى طبق بعضى از روایات در درون وجود انسان همچون جریان خون در رگها حرکت مى کند ! آیا این با عدالت پروردگار سازگار است ؟

آیه در پاسخ این سؤال احتمالى، مى گوید: «ما شیاطین را اولیاء و سرپرستان افراد بى ایمان قرار دادیم» (اِنّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ اَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لایُؤْمِنُونَ).

یعنى، تنها پس از موافقت خود انسان است که شیطان مى تواند از مرزهاى روح او بگذرد.

 

(آیه 28) در این آیه اشاره به یکى از وسوسه هاى مهم شیطانى مى کند که بر زبان جمعى از انسانهاى شیطان صفت نیز جارى مى شود و آن این که: «هنگامى که عمل زشت و قبیحى را انجام مى دهند (اگر از دلیل آن سؤال شود، در پاسخ) مى گویند: این راه و رسمى است که نیاکان خود را بر آن یافته ایم خداوند هم ما را به آن دستور داده است» (وَاِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَاللهُ اَمَرَنا بِها).

جالب این که قرآن در پاسخ آنها اعتنایى به دلیل اول یعنى پیروى کورکورانه از نیاکان نمى کند; و تنها به پاسخ دلیل دوم قناعت کرده، مى گوید: «بگو: خداوند هرگز به کارهاى زشت و قبیح فرمان نمى دهد» زیرا حکم او از فرمان عقل جدا نیست (قُلْ اِنَّ اللهَ لایَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ).

سپس با این جمله آیه ختم مى شود که: «آیا به خدا نسبتهایى مى دهید که نمى دانید» (أَتَقُولُونَ عَلَى اللهِ ما لاتَعْلَمُونَ).

منظور از «فاحِشَةً» در اینجا هرگونه کار زشت و قبیحى است که مسأله «طواف عریان» و «پیروى از پیشوایان ظلم و ستم» از مصادیق روشن آن محسوب مى گردد.

(آیه 29) در این آیه به اصول دستورات پروردگار در زمینه وظایف عملى در یک جمله کوتاه اشاره، شده و سپس اصول عقاید دینى یعنى، مبدء و معاد را بطور فشرده بیان مى کند; نخست مى گوید: اى پیامبر ! «به آنان بگو: پررودگار من به عدالت دستور داده است» (قُلْ اَمَرَنى رَبّى بِالْقِسْطِ).

سپس دستور به یکتاپرستى و مبارزه با هرگونه شرک داده، مى فرماید: «توجه قلب خویش را در هر عبادتى به او کنید» و از ذات پاک او به سوى دیگر منحرف نشوید (وَاَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد).

«او را بخوانید و دین و آیین خود را خالص و مخصوص او قرار دهید» (وَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ).

پس از تحکیم پایه توحید، توجه به مسأله معاد و رستاخیز کرده، مى گوید: «همان گونه که شما را در آغاز آفرید، دگربار در قیامت باز مى گردید» (کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ).

 

آیه فوق یکى از کوتاهترین و جالبترین تعبیرات را در زمینه معاد جسمانى بازگو مى کند، و مى گوید: نگاهى به آغاز آفرینش خود کنید ببینید همین جسم شما که از مقدار زیادى آب و مقدار کمترى مواد مختلف، فلزات و شبه فلزات ترکیب شده است در آغاز کجا بود ؟ آبهایى که در ساختمان جسم شما به کار رفته هر قطره اى از آن احتمالا در یکى از اقیانوسهاى روى زمین سرگردان بود و سپس تبخیر گردید و تبدیل به ابرها و به شکل قطرات باران بر زمینها فرو ریختند، و ذراتى که هم اکنون از مواد جامد زمین در ساختمان جسم شما به کار رفته، روزى به صورت دانه گندم یا میوه درخت، یا سبزیهاى مختلف بود که از نقاط پراکنده زمین گردآورى شد.

بنابراین چه جاى تعجب که پس از متلاشى شدن وبازگشت به حال نخستین، باز همان ذرات جمع آورى گردد و به هم پیوندند و اندام نخستین را تشکیل دهند ؟ و اگر چنین چیزى محال بود چرا در آغاز آفرینش انجام شد ؟ بنابراین «همان گونه که در آغاز، خدا شما را آفریده است در روز رستاخیز نیز باز مى گرداند».

(آیه 30) در این آیه چگونگى عکس العملهاى مردم را در برابر این دعوت (دعوت به سوى نیکیها و توحید و معاد) بیان کرده، مى گوید: «جمعى را هدایت کرده و جمعى (که شایستگى نداشته اند) گمراهى بر آنها مسلّم شده است» (فَریقًا هَدى وَفَریقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ).

و براى این که کسى تصور نکند بدون جهت خداوند، طایفه اى را هدایت مى کند و جمع دیگرى را گمراه، در جمله بعد اضافه مى کند: «گروه گمراهان همانها بودند که شیاطین را اولیاى خود انتخاب کرده بودند، و به جاى ولایت پروردگار ولایت شیطان را پذیرفتند» (اِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطینَ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللهِ).

و عجب این که با تمام گمراهى و انحراف «چنین مى پنداشتند که هدایت یافتگان واقعى آنها هستند» (وَیَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).

این حالت مخصوص کسانى است که در طغیان و گناه فرو روند; و در این حال درهاى هدایت بکلى به روى آنها مسدود خواهد شد، و این همان چیزى است که خودشان براى خویشتن فراهم ساخته اند.

 

(آیه 31) در این آیه به عنوان یک قانون همیشگى که شامل تمام اعصار و قرون مى شود دستور مى دهد که، «اى فرزندان آدم ! «زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید» (یا بَنى آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد).

این جمله مى تواند هم اشاره به «زینتهاى جسمانى» باشد که شامل پوشیدن لباسهاى مرتب و پاک و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن مى شود، و هم شامل «زینتهاى معنوى»، یعنى صفات انسانى و ملکات اخلاقى و پاکى نیت و اخلاص.

در جمله بعد اشاره به مواهب دیگر یعنى خوردنیها و آشامیدنیهاى پاک و پاکیزه مى کند مى گوید از آنها «بخورید و بنوشید» (وَکُلُوا وَاشْرَبُوا).

اما چون طبع زیاده طلب انسان، ممکن است از این دو دستور سوءاستفاده کند و به جاى استفاده عاقلانه و اعتدال آمیز از پوشش و تغذیه صحیح، راه تجمل پرستى و اسراف و تبذیر را پیش گیرد، بلافاصله اضافه مى کند: «ولى اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست نمى دارد» (وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ).

کلمه «اسراف» کلمه بسیار جامعى است که هرگونه زیاده روى در کمیت و کیفیت و بیهوده گرایى و اتلاف و مانند آن را شامل مى شود.

جمله کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاتُسْرِفُوا; بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، در آیه فوق آمده، گرچه بسیار ساده به نظر مى رسد، اما امروز ثابت شده است که یکى از مهمترین دستورات بهداشتى همین است، زیرا تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیده که سرچشمه بسیارى از بیماریها، غذاهاى اضافى است که به صورت جذب نشده در بدن انسان باقى مى ماند، این مواد اضافى هم بار سنگینى است براى قلب و سایر دستگاههاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونتها و بیماریها !

عامل اصلى تشکیل این مواد مزاحم، اسراف و زیاده روى در تغذیه و به اصطلاح «پرخورى» است، و راهى براى جلوگیرى از آن جز رعایت اعتدال در غذا نیست، کسانى که این دستور را ساده فکر مى کنند خوب است در زندگى خود آن را بیازمایند تا اهمیت رعایت این دستور را در سلامت جسم و تن خود ببینند.

 

(آیه 32) در این آیه با لحن تندترى به پاسخ آنها که گمان مى برند، تحریم زینتها و پرهیز از غذاها و روزیهاى پاک و حلال، نشانه زهد و پارسایى و مایه قرب به پروردگار است پرداخته، مى گوید: اى پیامبر ! «بگو: چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگانش آفریده و همچنین مواهب و روزیهاى پاکیزه را تحریم کرده است» (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللهِ الَّتى اَخْرَجَ لِعِبادِه وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ).

سپس براى تأکید اضافه مى کند: به آنها «بگو: این نعمتها و موهبتها براى افراد با ایمان در این زندگى دنیا آفریده شده (اگرچه دیگران نیز بدون داشتن شایستگى از آن استفاده مى کنند) ولى در روز قیامت و زندگى عالیتر (که صفوف کاملا از هم مشخص مى شوند) اینها همه در اختیار افراد با ایمان و درستکار قرار مى گیرد» و دیگران بکلى از آن محروم مى شوند ! (قُلْ هِىَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیمَةِ).

در پایان آیه به عنوان تأکید مى گوید: «این چنین آیات و احکام خود را براى جمعیتى که آگاهند و مى فهمند تشریح مى کنیم» (کَذلِکَ نُفَصِّلُ الاْیـاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ).

در مورد استفاده از انواع زینتها، اسلام مانند تمام موارد، حدّ اعتدال را انتخاب کرده است و استفاده کردن از زیباییهاى طبیعت، لباسهاى زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها، و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است.

 

اخطار به همه فرزندان آدم! محرمات الهى!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma