چگونه خدا را با بتها قرین مى سازید؟!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
تفسیر: خداپرستان و احزاب!

(آیه 33) در این آیه بار دیگر به بحث در باره توحید و شرک باز مى گردد و مردم را با این دلیل روشن مخاطب مى سازد که: «آیا کسى که بالاى سرِ همه ایستاده (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است) و اعمال همه را مى بیند» همچون کسى است که هیچ یک از این صفات را ندارد ؟ (اَفَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى کُلِّ نَفْس بِما کَسَبَتْ).

سپس به عنوان تکمیل بحث گذشته و مقدمه اى براى بحث آینده، مى فرماید: «و آنها براى خدا شریکهایى قرار دادند» (وَجَعَلُوا لِلّهِ شُرَکاءَ).

بلافاصله از چند طریق به آنها پاسخ مى دهد.

نخست مى گوید: «بگو: این شریکها را نام ببرید» (قُلْ سَمُّوهُمْ).

 

یعنى چگونه یک عده موجودات بى نام و نشان و بى ارزش و بى اثر را در ردیف پروردگار قادر متعال قرار مى دهید ؟

دوم این که چگونه چنین شریکى وجود دارد که خداوند که به پندار شما شریک آنهاست از وجودشان هیچ گونه اطلاعى ندارد با این که علمش همه جهان را در بر گرفته «آیا به او خبر مى دهید از چیزى که وجود آن را در زمین نمى داند» (اَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا یَعْلَمُ فِى الاَْرْضِ).

سوم این که: خود شما هم در واقع در دل، ایمان به چنین چیزى ندارید، «تنها به یک سخن ظاهرى توخالى» که در آن هیچ مفهوم صحیحى نهفته نیست قناعت کرده اید (اَمْ بِظاهِر مِنَ الْقَوْلِ).

به همین دلیل این مشرکان هنگامى که در تنگناهاى سخت زندگى قرار مى گیرند به سراغ «الله» مى روند چرا که در دل مى دانند کارى از بتها ساخته نیست.

چهارم این که: این مشرکان درک صحیح و درستى ندارند، و چون پیرو هوى و هوس و تقلیدهاى کورکورانه اند، قادر به قضاوت عاقلانه و صحیح نیستند، و به همین دلیل به این گمراهى و ضلالت کشیده شده اند «بلکه در نظر کافران، دروغهایشان زینت داده شده (و بر اثر ناپاکى درون، چنین مى پندارند که واقعیتى دارد) و آنها از راه (خدا) باز داشته شده اند» (بَلْ زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبیلِ).

«و هرکس را خدا گمراه سازد، راهنمایى براى او وجود نخواهد داشت» (وَمَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ هاد).

«اضلال الهى» به معنى عکس العمل کارهاى نادرست و غلط خود انسان است که او را به گمراهیها مى کشاند، و از آنجا که این خاصیت را خدا در این گونه اعمال قرار داده، به خدا نسبت داده مى شود.

(آیه 34) و در این آیه به مجازاتهاى دردناک آنها در دنیا و آخرت که طبعاً شامل شکست و ناکامى و سیه روزى و آبروریزى و غیر آن مى شود، اشاره کرده چنین مى گوید: «براى آنها در زندگى دنیا مجازاتى است و مجازات آخرت سخت تر و شدیدتر است» (لَهُمْ عَذابٌ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا وَلَعَذابُ الاْخِرَةِ اَشَقُّ).

چرا که دائمى و همیشگى و جسمانى و روحانى و توأم با انواع ناراحتیها است: و اگر گمان کنند راه فرار و وسیله دفاعى در برابر آن دارند، سخت در اشتباهند چرا که: «هیچ چیز در برابر خداوند نمى تواند از آنها دفاع کند» (وَما لَهُمْ مِنَ اللهِ مِنْ واق).

(آیه 35) بار دیگر در این آیه سخن از معاد و مخصوصاً از نعمتهاى بهشتى و کیفرهاى دوزخى به میان آمده است.

نخست مى گوید: «توصیف بهشتى که به پرهیزکاران وعده داده شده (این است که) نهرهاى آب از زیر درختانش جارى است» (مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتى وُعِدَ الْـمُـتَّقُونَ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ).

دومین وصف باغهاى بهشت این است که: «میوه هاى آن دائمى و همیشگى است» (اُکُلُها دائِمٌ).

نه همچون میوه هاى این جهان که فصلى است و هرکدام در فصل خاصى آشکار مى شود بلکه گاهى بر اثر آفت و بلا ممکن است در یک سال اصلا نباشد.

و همچنین «سایه آنها» نیز همیشگى است (وَظِلُّها).

از این جمله روشن مى شود که باغهاى بهشت خزان ندارند، و نیز از آن معلوم مى شود که تابش نور آفتاب یا همانند آن در بهشت هست.

و در پایان آیه بعد از بیان این اوصاف سه گانه بهشت مى گوید: «این است سرانجام پرهیزکاران، ولى سرانجام کافران آتش است» ! (تِلْکَ عُقْبَى الَّذینَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْکافِرینَ النّارُ).

در این تعبیر زیبا، نعمتهاى بهشتى با لطافت و به تفصیل بیان شده، اما در مورد دوزخیان در یک جمله کوتاه، و خشک و خشن مى گوید: «عاقبت کارشان جهنم است» !

تفسیر: خداپرستان و احزاب!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma