تجاوزکاران پیمان شکن!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
شدت عمل توأم با نرمش عمران مسجد در صلاحیت همه کس نیست

(آیه 7) همان گونه که در آیات قبل دیدیم اسلام پیمانهاى مشرکان و بت پرستان را ـمگر گروه خاصىـ لغو کرد، تنها چهار ماه به آنها مهلت داد تا تصمیم خود را بگیرند، در اینجا دلیل و علت این کار را بیان مى کند، نخست به صورت استفهام انکارى مى گوید: «چگونه ممکن است مشرکان عهد و پیمانى نزد خدا و نزد پیامبرش داشته باشند» ؟! (کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکینَ عَهْدٌ عِنْدَاللهِ وَعِنْدَ رَسُولِه).

یعنى آنها با این اعمال و این همه کارهاى خلافشان نباید انتظار داشته باشند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) بطور یک جانبه به پیمانهاى آنها وفادار باشد.

بعد بلافاصله یک گروه را که در اعمال خلاف و پیمان شکنى با سایر مشرکان شریک نبودند استثنا کرده، مى گوید: «مگر کسانى که با آنها نزد مسجدالحرام پیمان بستید» (اِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ).

«این گروه مادام که به پیمانشان در برابر شما وفادار باشند شما هم وفادار بمانید» (فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ).

«زیرا خداوند پرهیزکاران (و آنها را که از هرگونه پیمان شکنى اجتناب مىورزند) دوست دارد» (اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْـمُـتَّقینَ).

(آیه 8) در این آیه موضوع فوق با صراحت و تأکید بیشترى بیان شده است، و باز به صورت استفهام انکارى مى گوید: «چگونه (ممکن است عهد و پیمان آنها را محترم شمرد) در حالى که اگر آنها بر شما غالب شوند هیچ گاه نه مراعات خویشاوندى با شما را مى کنند و نه پیمان را» (کَیْفَ وَاِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فیکُمْ اِلاَّ وَلاًّ ذِمَّةً).

بعد قرآن اضافه مى کند که هیچ گاه فریب سخنان دلنشین و الفاظ به ظاهر زیباى آنها را نخورید زیرا: «آنها مى خواهند شما را با دهانها (و سخنتان) خود راضى کنند، ولى دلهاى آنها از این موضوع ابا دارد» (یُرْضُونَکُمْ بِاَفْواهِهِمْ وَتَأْبى قُلُوبُهُمْ).

و در پایان آیه اشاره به ریشه اصلى این موضوع کرده، مى گوید: «و بیشتر آنها فاسق و نافرمانبردارند» (وَاَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ).

(آیه 9) در این آیه یکى از نشانه هاى فسق و نافرمانبردارى آنها را چنین توضیح مى دهد: «آنها آیات خدا را با بهاى کمى معامله کردند، و به خاطر منافع زودگذر مادى وناچیز خود، مردم را از راه خدا باز داشتند» (اِشْتَرَوْا بِآیاتِ اللهِ ثَـمَنـًا قَلیلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبیلِه).

بعد مى گوید: «چه عمل بدى آنها انجام مى دادند» (اِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). هم خود را از سعادت و هدایت و خوشبختى محروم مى ساختند، و هم سدّ راه دیگران مى شدند، و چه عملى از این بدتر !

(آیه 10) در این آیه بار دیگر گفتار سابق را تأکید مى کند که: «این مشرکان اگر دستشان برسد، در باره هیچ فرد با ایمانى کمترین ملاحظه خویشاوندى و عهد و پیمان را نخواهند کرد» (لا یَرْقُبُونَ فى مُؤْمِن اِلاًّ وَلا ذِمَّةً).

«چرا که اینها اصولا مردمى تجاوزکارند» (وَاُولئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ).

نه تنها در باره شما، در مورد هر کس که توانایى داشته باشند دست به تجاوز مى زنند.

(آیه 11) یکى از فنون فصاحت و بلاغت آن است که مطالب پر اهمیت را با تعبیرات گوناگون براى تأکید و جا افتادن مطلب تکرار کنند، و از آنجا که مسأله ضربه نهایى بر پیکر بت پرستى در محیط اسلام و برچیدن آخرین آثار آن از مسائل بسیار مهم بوده است، بار دیگر قرآن مجید مطالب گذشته را با عبارات تازه اى بیان مى کند.

نخست مى گوید: «اگر مشرکان توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند برادر دینى شما هستند» (فَاِنْ تـابُوا وَاَقـامُوا الصَّلوةَ وَآتَوُا الزَّکوةَ فَاِخْوانُکُمْ فِى الدّینِ).

و در پایان آیه اضافه مى کند: «ما آیات خود را براى آنها که آگاهند شرح مى دهیم» (وَنُفَصِّلُ الاْیاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ).

(آیه 12) «اما اگر آنها همچنان به پیمان شکنى خود ادامه دهند، و عهد خود را زیر پا بگذارند، و آیین شما را مورد مذمت قرار داده، و به تبلیغات سوء خود ادامه دهند، شما با پیشوایان این گروه کافر پیکار کنید» (وَاِنْ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فى دینِکُمْ فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْکُفْرِ)

و سرچشمه هاى گمراهى و ضلالت و ظلم را ببندید.

«چرا که عهد و پیمان آنها کمترین ارزشى ندارد» (اِنَّهُمْ لا اَیْمانَ لَهُمْ).

درست است که آنها با شما پیمان ترک مخاصمه بسته اند، ولى این پیمان با نقض شدن مکرر و آمادگى براى نقض در آینده اصلا اعتبار و ارزشى نخواهد داشت.

 

«تا (با توجه به این شدت عمل و با توجه به این که راه بازگشت به روى آنها باز است) از کار خود پشیمان شوند و دست بردارند» (لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ).

(آیه 13) در این آیه براى تحریک مسلمانان و دور ساختن هرگونه سستى و ترس و تردیددر این امر حیاتى از روح و فکر آنها، مى گوید: «چگونه شما با گروهى پیکار نمى کنید که پیمانهایشان را شکستند، و تصمیم گرفتند پیامبر را از سرزمین خود خارج کنند» (اَلا تُقاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ وَهَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ).

شما آغازگر مبارزه لغو پیمان نبوده اید که نگران و ناراحت باشید، بلکه «مبارزه و پیمان شکنى در آغاز از آنها شروع شده است» (وَهُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّة).

و اگر تردید بعضى از شما در پیکار با آنها به خاطر ترس است، این ترس کاملا بى جاست، «آیا شما از این افراد بى ایمان مى ترسید، در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او و از مخالفت فرمانش بترسید، اگر به راستى شما ایمان دارید» (اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).

(آیه 14) در این آیه وعده پیروزى قطعى به مسلمانان مى دهد و مى گوید: «با آنها پیکار کنید که خداوند آنها را به دست شما مجازات مى کند» (قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللهُ بِاَیْدیکُمْ).

نه فقط مجازات مى کند بلکه «خوار و رسوایشان مى سازد و شما را بر آنها پیروز مى گرداند» (وَیُخْزِهِمْ وَیَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ).

و به این ترتیب «دلهاى گروهى از مؤمنان را (که تحت فشار و شکنجه سخت این گروه سنگدل قرار گرفته و در این راه قربانیهایى داده بودند) شفا مى دهد» و بر جراحات قلب آنها از این راه مرهم مى نهد» (وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْم مُؤْمِنینَ).

(آیه 15) در این آیه اضافه مى کند که خداوند در پرتو پیروزى شما و شکست آنها «خشم دلهاى مؤمنان را فرو مى نشاند» (وَیُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ).

و در پایان آیه مى فرماید «خداوند توبه هر کسى را که بخواهد (و مصلحت بداند) مى پذیرد» (وَیَتُوبُ اللهُ عَلى مَنْ یَشاءُ).

«و خداوند دانا و حکیم است» (وَاللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ).

 

از نیات توبه کنندگان آگاه و دستورهایى را که در باره آنها و همچنین پیمان شکنان داده است حکیمانه مى باشد.

جمله هاى اخیر بشارتى است به این که چنین افرادى در آینده به سوى مسلمانها خواهند آمد و توفیق الهى به خاطر آمادگى روحیشان شامل حال آنها خواهد بود.

(آیه 16) در این آیه مسلمانان را از طریق دیگرى تشویق به جهاد کرده، متوجه مسؤولیت سنگین خود در این قسمت مى کند که نباید تصور کنید، تنها با ادعاى ایمان همه چیز درست خواهد شد، بلکه صدق نیت و درستى گفتار، و واقعیت ایمان شما در مبارزه با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه نفاق، روشن مى شود.

نخست مى گوید: «آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها مى شوید ؟ و در میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالى که هنوز مجاهدین شما، و همچنین کسانى که جز خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان محرم اسرارى براى خود انتخاب نکرده اند، مشخص نشده اند» ؟ (اَمْ حَسِبْتُمْ اَنْ تُتْرَکُوا وَلَمّا یَعْلَمِ اللهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَلَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللهِ وَلا رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنینَ وَلیجَةً).

در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد مى کند، و آن این که تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمى یابد، و شخصیت اشخاص روشن نمى شود، بلکه با دو وسیله آزمایش، مردم آزمون مى شوند.

نخست جهاد در راه خدا، و براى محو آثار شرک و بت پرستى و دوم ترک هرگونه رابطه و همکارى با منافقان و دشمنان، که اولى دشمنان خارجى را بیرون مى راند و دومى دشمنان داخلى را.

و در پایان آیه به عنوان اخطار و تأکید مى فرماید: «خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَاللهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).

 

شدت عمل توأم با نرمش عمران مسجد در صلاحیت همه کس نیست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma