برنامه اولوالالباب

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
آنها که دعوت حق را اجابت کردند دنیاپرستان تبهکار!

(آیه 19) در اینجا ترسیم و تجسّمى از جزئیات برنامه هاى سازنده طرفداران حق به چشم مى خورد که بحث آیات گذشته را تکمیل مى نماید; نخست به صورت یک استفهام انکارى مى فرماید: «آیا کسى که مى داند آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسى است که نابیناست» ؟ (اَفَمَنْ یَعْلَمُ اَنَّما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ اَعْمى).

این تعبیر اشاره لطیفى است به این که ندانستن این واقعیت به هیچوجه امکان پذیر نیست مگر این که چشم دل انسان بکلى از کار افتاده باشد.

 

و لذا در پایان آیه اضافه مى کند: «تنها کسانى متذکر مى شوند که اولواالالباب و صاحبان مغز و اندیشه اند» (اِنَّما یَتَذَکَّرُ اُولُواالاَْلْبابِ).

(آیه 20) سپس به عنوان تفسیر «اُولُوا الاَْلْباب» ریز برنامه هاى طرفداران حق را بیان کرده، و قبل از هر چیز انگشت روى مسأله وفاى به عهد و ترک پیمان شکنى گذارده، مى گوید: «آنها کسانى هستند که به عهد الهى وفا مى کنند و پیمان را نمى شکنند» (اَلَّذینَ یُوفُونَ بِعَهْدِاللهِ وَلا یَنْقُضُونَ الْمیثاقَ).

«عَهْدِالله» (عهد الهى) معنى وسیعى دارد که شامل عهدهاى فطرى و پیمانهایى که خدا به مقتضاى فطرت از انسان گرفته مى شود و هم پیمانهاى عقلى یعنى، آنچه را که انسان با نیروى تفکر و عقل از حقایق عالم هستى و مبدأ و معاد درک مى کند، هم پیمانهاى شرعى یعنى آنچه را که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مؤمنان در رابطه با اطاعت فرمانهاى خداوند و ترک معصیت وگناه، پیمان گرفته همه را شامل مى گردد.

(آیه 21) دومین ماده برنامه آنها، حفظ پیوندها و پاسدارى از آنهاست، چنانکه مى فرماید: «آنها کسانى هستند که پیوندهایى را که خداوند امر به حفظ آن کرده برقرار مى دارند» (وَالَّذینَ یَصِلُونَ ما اَمَرَاللهُ بِه اَنْ یُوصَلَ).

انسان ارتباطى با خدا، ارتباطى با پیامبران و رهبران، ارتباطى با سایر انسانها اعم از دوست و همسایه و خویشاوند و برادران دینى و همنوعان دارد، و ارتباطى نیز با خودش، همه این پیوندها را باید محترم شمرد.

در حقیقت انسان یک موجود منزوى و جدا و بریده از عالم هستى نیست بلکه سر تا پاى وجود او را پیوندها و علاقه ها و ارتباطها تشکیل مى دهد.

سومین و چهارمین برنامه طرفداران حق آن است که: «آنها از پروردگارشان، حشیت دارند و از بدى حساب (در دادگاه قیامت) مى ترسند» (وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ).

(آیه 22) پنجمین برنامه آنها استقامت است، در برابر تمام مشکلاتى که در مسیر اطاعت و ترک گناه و جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجوددارد آن هم صبر و استقامتى براى جلب خشنودى پروردگار، و لذا مى فرماید: «آنها کسانى هستند که به خاطر جلب رضایت پروردگارشان صبر و استقامت به خرج دادند» (وَالَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ).

این جمله دلیل روشنى است بر این که صبر و شکیبایى و بطورکلى هرگونه عمل خیر در صورتى ارزش دارد که «اِبْتِغاءَ وَجْهِ الله» و براى خدا باشد، و اگر انگیزه هاى دیگرى از قبیل ریاکارى و جلب توجه مردم و یا حتى براى ارضاى غرور خود، کارى را انجام دهد بى ارزش است.

ششمین برنامه آنها این است که «آنها نماز را بر پا مى دارند» (وَاَقامُواالصَّلوةَ).

چه چیز مهمتر از این است که انسان هر صبح و شام رابطه و پیوند خود را با خدا تجدید کند، با او به راز و نیاز برخیزد و به یاد عظمت او و مسؤولیتهاى خویش بیفتد، و در پرتو این کار، گرد و غبار و زنگار گناه را از دل و جان بشوید.

و به دنبال آن هفتمین برنامه حقجویان را با این عبارت بیان مى کند: آنها کسانى هستند که «از آنچه به آنان روزى داده ایم در پنهان و آشکار انفاق مى کنند» (وَاَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً).

نماز پیوند انسان را با «خدا» و زکوة پیوند او را با «خلق» محکم مى کند.

بالاخره هشتمین و آخرین برنامه آنها این است که: «آنها به وسیله حسنات، سیئات خود را از میان مى برند» (وَیَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ).

و هر اندازه گناه و لغزش آنها بزرگتر باشد به همان اندازه حسنات بیشترى انجام مى دهند، تا وجود خود و جامعه را از لوث گناه با آب حسنات بشویند.

این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که آنها بدى را با بدى تلافى نمى کنند، بلکه سعى دارند اگر از کسى نسبت به آنها بدى برسد، با انجام نیکى درحق وى، او را شرمنده و وادار به تجدید نظر کنند.

و در پایان آیه پس از ذکر برنامه هاى مختلف گذشته اشاره به عاقبت کار «اولواالالباب» و اندیشمندان و طرفداران حق و عاملان به این برنامه ها کرده، مى فرماید: «عاقبت نیک سراى دیگر براى آنهاست» (اُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدّارِ).

(آیه 23) این آیه در توضیح این سرانجام نیک و عاقبت خیر مى گوید: سرانجام کار آنها «باغهاى جاویدان بهشت است که هم خودشان وارد آن مى شوند و هم پدران و همسران و فرزندان صالح آنها» (جَنّاتُ عَدْن یَدْخُلُونَها وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَاَزْواجِهِمْ وَذُرِّیاتِهِمْ).

و چیزى که این نعمتهاى بزرگ و بى پایان را تکمیل مى سازد، این است که «فرشتگان از هر درى برآنها وارد مى شوند»(وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ باب).

(آیه 24) و به آنها مى گویند: «سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان» (سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ).

آن صبرها و استقامتهاى شما در راه انجام وظائف و مسؤولیتها و تحمل شدائد و مصائب بوده که این سلامت را بهوجود آورد، در اینجا در نهایت امنیت و آرامش خواهید بود.

و در پایان مى فرماید: «چه پایان نیک و چه عاقبت خوبى» ؟ (فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ).

از آیات قرآن و روایات به خوبى استفاده مى شود که بهشت درهایى دارد که اشاره به اعمال و کارهایى است که سبب ورود به بهشت مى شوند. و جالب این که در قرآن مى خوانیم: جهنم «هفت» در دارد، و طبق روایات، بهشت داراى «هشت» در است اشاره به این که طرق وصول به سعادت و بهشت جاویدان از طرق وصول به جهنم بیشتر است، و رحمت خدا بر غضب او پیشى مى گیرد.

آنها که دعوت حق را اجابت کردند دنیاپرستان تبهکار!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma