چگونه دست به گناه زدند؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
یک سرگذشت عبرت انگیز! پراکندگى یهود!

این جمعیت، قانون شکنى را به این ترتیب شروع کردند که در آغاز از طریق حیله به اصطلاح شرعى ـبه وسیله کندن حوضچه ها و یا انداختن قلابهاـ کار خود را شروع کردند، این کار، گناه را در نظر آنها کوچک و آنان را در برابر شکستن احترام روز شنبه جسور ساخت، کم کم روزهاى شنبه بطور علنى و بى پروا به صید ماهى مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانى فراهم ساختند.

(آیه 164) این جمعیت از بنى اسرائیل در برابر این آزمایش بزرگ که با زندگى آنان کاملا آمیخته بود به سه گروه تقسیم شدند:

«گروه اول» که اکثریت را تشکیل مى دادند، به مخالفت با این فرمان الهى برخاستند.

«گروه دوم» که قاعدتاً اقلیت کوچکى بودندو در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر قیام کردند.

«گروه سوم»، ساکتان و بى طرفان بودند، که نه همگامى با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهى از منکر را انجام مى دادند.

در آیه مورد بحث، گفتگوى این گروه را با نهى کنندگان شرح مى دهد، مى گوید: «و (به خاطر بیاور) هنگامى که جمعى از آنها به جمع دیگرى گفتند: چرا قومى را اندرز مى دهید که خداوند سرانجام آنها را هلاک مى کند و یا به عذاب دردناکى کیفر خواهد داد» (وَاِذْ قالَتْ اُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللهُ مُهْلِکُهُمْ اَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذابًا شَدیدًا).

«گفتند: (این اندرزها) براى اعتذار و رفع مسؤولیت در پیشگاه پروردگار شماست; به علاوه شاید آنها بپذیرند و از گناه باز ایستند، و تقوا پیشه کنند» ! (قالُوا مَعْذِرَةً اِلى رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).

از جمله بالا چنین استفاده مى شود که: گاهى بیان حقایق و وظایف الهى بدون احتمال تأثیر نیز واجب مى شود و آن در موردى است که اگر حکم خدا گفته نشود و از گناه انتقاد نگردد کم کم به دست فراموشى سپرده مى شود و بدعتها جان مى گیرند و سکوت دلیل بر رضایت و موافقت محسوب مى شود، در این گونه موارد لازم است حکم پروردگار آشکارا و در همه جا گفته شود هرچند اثرى در گنهکاران نگذارد.

(آیه 165) در این آیه مى فرماید: سرانجام دنیاپرستى بر آنان غلبه کرد و فرمان خدا را به دست فراموشى سپردند «اما هنگامى که تذکراتى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید، و) نهى کنندگان از بدى را رهایى بخشیدیم; و کسانى را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدى گرفتار ساختیم» (فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِه اَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَاَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذاب بَئیس بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).

* چه کسانى رهایى یافتند ؟ از آن سه گروه (گنهکاران، ساکتان و اندرزدهندگان) تنها گروه سوم از مجازات الهى مصون ماندند و بطورى که در روایات آمده است آنها هنگامى که دیدند اندرزهایشان مؤثر واقع نمى شود ناراحت شدن و گفتند: ما از شهر بیرون مى رویم، شب هنگام به بیابان رفتند و اتفاقاً در همان شب کیفر الهى دامان دو گروه دیگر را گرفت.

(آیه 166) در این آیه مجازات آنها را چنین شرح مى دهد: «هنگامى که در برابر آنچه از آن نهى شده بودند، سرکشى کردند به آنها گفتیم به شکل میمونهاى طرد شده درآیید» (فَلَمّا عَتَوْا عَمّا نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ).

روشن است که امر «کُونُوا» (بوده باشید) در اینجا یک فرمان تکوینى است، یعنى آنها فوراً به شکل میمون در مى آمدند; البته طبق روایات مسخ شدگان تنها چند روزى زنده مى ماندند و سپس از دنیا مى رفتند و نسلى از آنها بهوجود نمى آمد.

 

یک سرگذشت عبرت انگیز! پراکندگى یهود!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma