دعاهاى سازنده ابراهیم بت شکن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
عظمت انسان از دیدگاه قرآن روزى که چشمها از حرکت باز مى ایستد

(آیه 35) از آنجا که در آیات گذشته از یک سو بحث از مؤمنان راستین و شاکران در برابر نعمتهاى خدا در میان بود، به دنبال آن در اینجا گوشه اى از دعاها و درخواستهاى ابراهیم بنده مقاوم و شاکر خدا را بیان مى کند تا سرمشق و الگویى باشد براى آنها که مى خواهند از نعمتهاى الهى بهترین بهره را بگیرند.

نخست مى گوید: «و (به خاطر بیاورید) زمانى را که ابراهیم (به پیشگاه خدا) عرضه داشت، پروردگارا ! این شهر «مکّه» را سرزمین امن و امان قرار ده» (وَاِذْ قالَ اِبْرهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذَا الْبَلَدَ آمِنًا).

چرا که نعمت «امنیت» نخستین شرط براى زندگى و سکونت انسان در یک منطقه است.

(آیه 36) چرا که من مى دانم بت پرستى چه بلاى بزرگ و خانمانسوزى است، و با چشم خود قربانیان این راه را دیده ام «پروردگارا ! این بتها بسیارى از مردم را گمراه ساخته اند» (رَبِّ اِنَّهُنَّ اَضْلَلْنَ کَثیرًا مِنَ النّاسِ).

آن هم چه گمراهى خطرناکى که همه چیز خود حتى عقل و خرد خویش را در این راه باخته اند.

خداوندا ! من دعوت به توحید تو مى کنم، و همه را به سوى تو مى خوانم، «پس هر کس از من پیروى کند او از من است، و هر کس نافرمانى من کند (اگر قابل هدایت و بخشش است در باره او محبت کن چرا که) تو بخشنده و مهربانى» (فَمَنْ تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى وَمَنْ عَصانى فَاِنَّکَ غَفُورٌ رَحیمٌ).

در حقیقت ابراهیم با این تعبیر مى خواهد به پیشگاه خداوند چنین عرض کند که حتى اگر فرزندان من از مسیر توحید منحرف گردند، و به بت توجه کنند از من نیستند، و اگر بیگانگان در این خط باشند آنها همچون فرزندان و برادران منند.

این دعاى ابراهیم، همه موحدان و مبارزان راه توحید را شامل مى شود.

(آیه 37) سپس دعا و نیایش خود را این چنین ادامه مى دهد: «پروردگارا ! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى آب و علفى، در کنارِ خانه اى که حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را برپاى دارند» (رَبَّنا اِنّى اَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتى بِواد غَیْرِ ذى زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلوةَ).

 

پس از آن که خداوند به ابراهیم، پسرى از کنیزش «هاجر» داد و نامش را «اسماعیل» گذاشت، حسادت همسر نخستینش «ساره» تحریک شد و نتوانست حضور هاجر و فرزندش را تحمل کند، از ابراهیم خواست که آن مادر و فرزند
را به نقطه دیگرى ببرد، و ابراهیم طبق فرمان خدا در برابر این درخواست تسلیم شد.

اسماعیل و مادرش هاجر را به سرزمین مکّه که در آن روز یک سرزمین خشک و خاموش و فاقد همه چیز بود آورد، و در آنجا گذارد، و با آنها خداحافظى کرد و رفت.

سپس ابراهیم دعاى خودش را این چنین ادامه مى دهد:

خداوندا ! اکنون که آنها در این بیابان سوزان براى احترام خانه بزرگ تو مسکن گزیده اند «تو قلوب گروهى از مردم را به آنها متوجه ساز و مهر آنها را در دلهایشان بیفکن» (فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوى اِلَیْهِمْ).

«و آنها را از انوع میوه ها (ثمرات مادى و معنوى) بهره مند کن، شاید شکر نعمتهاى تو را ادا کنند» (وَارْزُقْهُمْ مِنَ الَّثمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ).

(آیه 38) و از آنجا که یک انسان موحد و آگاه مى داند که علم او در برابر علم خداوند محدود است و مصالح او راتنها خدا مى داند، و گاهى مطالبى در درون جان اوست که نمى تواند همه را بر زبان آورد، لذا به دنبال تقاضاهاى گذشته چنین عرض مى کند: «پروردگارا ! تو آنچه را که ما پنهان مى داریم و یا آشکار مى سازیم به خوبى مى دانى» (رَبَّنا اِنَّکَ تَعْلَمُ ما نُخْفى وَما نُعْلِنُ).

«و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا مخفى نمى ماند» (وَما یَخْفى عَلَى اللهِ مِنْ شَىْء فِى الاَْرْضِ وَلا فِى السَّمـاءِ).

اگر من از فراق فرزند و همسرم غمگین هستم تو مى دانى، و اگر قطره هاى اشکم آشکارا از چشمم سرازیر مى شود تو مى بینى.

و اگر به هنگام جدایى از همسرم، به من مى گوید: اِلى مَنْ تَکِلُنى; «مرا به که مى سپارى» ؟! تو از همه اینها آگاهى، و آینده این سرزمین و آینده آنها که سخت به هم گره خورده است همه در پیشگاه علمت روشن است.

(آیه 39) سپس به شکر نعمتهاى خداوند که یکى از مهمترین آنها در حق ابراهیم همان صاحب دو فرزند برومند شوند به نام اسماعیل و اسحاق، آن هم در سن پیرى بود، اشاره کرده مى گوید: «حمدو سپاس خدایى را که در پیرى، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید» و دعاى مرابه اجابت رسانید (اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى وَهَبَ لى عَلَى الْکِبَرِ اِسْمعیلَ وَاِسْحقَ).

«آرى ! خداى من حتماً دعاها را مى شنود» (اِنَّ رَبّى لَسَمیعُ الدُّعاءِ).

(آیه 40) و باز به تقاضا و نیایش و دعا ادامه مى دهد و عرض مى کند: «پروردگارا ! مرا بر پاکننده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز چنین کن» اى خداى من (رَبِّ اجْعَلْنى مُقیمَ الصَّلوةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتى).

«پروردگارا ! و دعاى ما را بپذیر» (رَبَّنا وَتَقَبَّلْ دُعاءِ).

(آیه 41) و آخرین تقاضا و دعاى ابراهیم در اینجا این است که: «پروردگارا ! مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روزى که حساب برپا مى شود ببخش و بیامرز» (رَبَّنَا اغْفِرلى وَلِوالِدَىَّ وَلِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ).

به این ترتیب تقاضاهاى هفتگانه ابراهیم از امنیت شروع مى شود، و به آمرزش پایان مى پذیرد، و جالب این که اینها را نه تنها براى خود مى طلبد، که براى دیگران نیز همین تقاضاها را دارد، چرا که مردان خدا هرگز «انحصارطلب» نبوده و نخواهند بود !

عظمت انسان از دیدگاه قرآن روزى که چشمها از حرکت باز مى ایستد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma