رسالت شعیب در مدین

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
سرنوشت دردناک قوم لوط اگر هشدارها مؤثر نیفتد

(آیه 85) شعیب که نَسبش طبق تواریخ با چندین واسطه به «ابراهیم» مى رسید، به سوى اهل مدین مبعوث گردید، «مدین» از شهرهاى شام بود و مردمى تجارت پیشه و مرفّه داشت، که در میان آنها بت پرستى و همچنین تقلب و کم فروشى در معامله کاملا رایج بود ـ شرح درگیرى این پیامبر بزرگ با اهل «مدین» در سوره هاى متعددى از قرآن مخصوصاً سوره «هود» و «شعرا» آمده است.

 

در این آیه خداوند مى فرماید: «ما به سوى مردم مدین، برادر آنها شعیب را فرستادیم» (وَاِلى مَدْیَنَ اَخاهُمْ شُعَیْبًا).

سپس اضافه مى کند که شعیب دعوت خود را همانند پیامبران دیگر از مسأله توحید شروع کرد و «صدا زد اى قوم من! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى جز او براى شما نیست» (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَکُمْ مِنْ اِله غَیْرُهُ).

و گفت این حکم علاوه بر این که فرمان عقل است به وسیله «دلایل روشنى که از طرف خداوند براى شما آمده» نیز اثبات شده است (قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ).

پس از دعوت به توحید، به مبارزه با مفاسد اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى آنها برخاسته نخست آنان را که آلوده کم فروشى و تقلب و تزویر در معامله بودند از این کار باز مى دارد و مى گوید: اکنون که راه خدا براى شما آشکار شده «حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از حقوق مردم چیزى کم نگذارید» (فَاَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمیزانَ وَلا تَبْخَسُوا النّاسَ اَشْیاءَهُمْ).

سپس به یکى دیگر از کارهاى خلاف آنها اشاره کرده، مى گوید: «در روى زمین بعد از آن که (در پرتو ایمان و کوششهاى انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید» (وَلا تُفْسِدُوا فِى الاَْرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها).

مسلم است که از تولید فساد، اعم از فساد اخلاقى یا بى ایمانى یا ناامنى، هیچ کس بهره اى نمى گیرد، لذا در آخر آیه اضافه مى کند: «این به سود شماست اگر ایمان داشته باشید» (ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).

(آیه 86) در این آیه به چهارمین نصیحت شعیب، اشاره شده است، آنجا که مى گوید: «شما بر سر راه مردم با ایمان ننشینید و آنها را تهدید نکنید و مانع راه خدا نشوید و با القاى شبهات راه مستقیم حق را در نظر آنها کج و معوج نشان ندهید» (وَلا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراط تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ مَنْ آمَنَ بِه وَتَبْغُونَها عِوَجًا).

و در پایان آیه پنجمین نصیحت شعیب که یادآورى نعمتهاى پروردگار براى تحریک حسّ شکرگزارى آنهاست آمده: «و به خاطر بیاورید هنگامى که افراد کمى بودید سپس خداوند جمعیت شما را زیاد کرد و نیروى انسانى شما را فزونتر ساخت» (وَاذْکُرُوا اِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ).

از جمله فوق استفاده مى شود که در اکثر موارد کثرت نفرات، مى تواند سرچشمه قدرت و عظمت و پیشرفت جامعه باشد.

«و نیز خوب بنگرید که سرانجام کار مفسدان به کجا منتهى شد» و به دنبال آنها گام برندارید (وَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ).

(آیه 87) در این آیه که در واقع پاسخى است به بعضى از گفته هاى مؤمنان و کافران، شعیب مى گوید: «اگر طایفه اى از شما به آنچه من مبعوث شده ام ایمان آورده و جمعیت دیگرى ایمان نیاورده اند (نباید موجب غرور کافران و یأس مؤمنان گردد) شما صبر کنید تا خداوند میان ما حکم کند که او بهترین حاکمان است» (وَاِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذى اُرْسِلْتُ بِه وَطائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتّى یَحْکُمَ اللهُ بَیْنَنا وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ). یعنى، آینده نشان خواهد داد، چه کسانى بر حق بوده اند و چه کسانى بر باطل.

(آیه 88) در این آیه و آیه بعد عکس العمل قوم مستکبر شعیب در برابر سخنان منطقى این پیامبر بزرگ بیان شده است.

قرآن مى گوید: «اشراف زورمند و متکبر قوم شعیب به او گفتند سوگند یاد مى کنیم که قطعاً، هم خودت و هم کسانى را که به تو ایمان آورده اند، از محیط خود بیرون خواهیم راند، مگر این که هر چه زودتر به آیین ما باز گردید» (قالَ الْـمَلاَُ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِه لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ وَالَّذینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیَتِنا اَوْ لَتَعُودُنَّ فى مِلَّتِنا).(1)

پاسخى که شعیب در برابر این همه تهدید و خشونت به آنها داد خیلى ساده و ملایم و منطقى بود، «گفت: آیا (مى خواهید ما را به آیین خودتان بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم» (قالَ اَوَلَوْ کُنّا کارِهینَ).

(آیه 89) در این آیه شعیب چنین ادامه مى دهد: «اگر ما به آیین بت پرستى شما باز گردیم، و بعد از آن که خدا ما را نجات داده خود را به این پرتگاه بیفکنیم، بر خدا افترا بسته ایم» (قَدِ افْتَریْنا عَلَى اللهِ کَذِبًا اِنْ عُدْنا فى مِلَّتِکُمْ بَعْدَ اِذْ نَجّینَااللهُ مِنْها).

سپس اضافه مى کند: «ممکن نیست ما به آیین شما بازگردیم مگر این که خدا بخواهد» (وَما یَکُونُ لَنا اَنْ نَعُودَ فیها اِلاّ اَنْ یَشاءَاللهُ رَبُّنا).

و بلافاصله اضافه مى کند که خداوند نیز چنین دستورى نخواهد داد، «چرا که او از همه چیز آگاه است و به همه چیز احاطه علمى دارد» (وَسِعَ رَبُّنا کُلَّ شَىْء عِلْمًا).

بنابراین هرگز ممکن نیست او از دستورى که داده باز گردد، زیرا کسى که از دستورش برمى گردد، که علمش محدود باشد و اشتباه کند و از دستور خود پشیمان گردد، اما آن کس که احاطه علمى به همه چیز دارد، تجدید نظر براى او ممکن نیست.

سپس براى این که به آنها حالى کند از تهدیدشان هراسى ندارد و محکم بر جاى خود ایستاده است، مى گوید: «توکل و تکیه ما تنها به خداست»
(عَلَى اللهِ تَوَکَّلْنا).

و سرانجام براى این که حسن نیت خود را ثابت کند و چهره حقیقت طلبى و مسالمت جویى خویش را آشکار سازد، تا دشمنانش او را متهم به ماجراجویى و غوغا طلبى نکنند، مى گوید: «پروردگارا ! میان ما و جمعیت ما به حق حکم و داورى کن، و مشکلات و گرفتاریهاى ما را برطرف ساز، و درهاى رحمتت را به سوى ما بگشا که بهترین گشایندگانى» (رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَبَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَاَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحینَ).

(آیه 90) در این آیه از تبلیغاتى که مخالفان شعیب در برابر تابعان او مى کردند سخن به میان آورده، مى گوید: «اشراف و متکبران خودخواهى که از قوم شعیب راه کفر را پیش گرفته بودند (به کسانى که احتمال مى دادند تحت تأثیر دعوت شعیب واقع شوند) مى گفتند: اگر از شعیب پیروى کنید بطور مسلّم از زیانکاران خواهید بود» (وَقالَ الْمَلاَُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِه لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْبًا اِنَّکُمْ اِذًا لَخاسِرُونَ).

و منظورشان همان خسارتهاى مادى بود که دامنگیر مؤمنان به دعوت شعیب مى شد، زیرا آنها مسلماً بازگشت به آیین بت پرستى نمى کردند، و بنابراین مى بایست به زور از آن شهر و دیار اخراج شوند و املاک و خانه هاى خود را بگذارند و بروند.

(آیه 91) هنگامى که کارشان به اینجا رسید و علاوه بر گمراهى خویش در گمراه ساختن دیگران نیز اصرار ورزیدند، و هیچ گونه امیدى به ایمان آوردن آنها نبود، مجازات الهى به حکم قانون قطع ریشه فساد به سراغ آنها آمد، «پس زلزله سخت و وحشتناکى آنها را فراگرفت، آنچنان که صبحگاهان همگى به صورت اجساد بى جانى در درون خانه هایشان افتاده بودند» (فَاَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَاَصْبَحُوا فى دارِهِمْ جاثِمینَ).

(آیه 92) سپس ابعاد وحشتناک این زلزله عجیب را با این جمله تشریح کرده، مى گوید: «آنها که شعیب را تکذیب کردند، آنچنان نابود شدند که گویا هرگز در این خانه ها سکنى نداشتند» ! (اَلَّذینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فیها).

و در پایان آیه مى فرماید: «آنها که شعیب را تکذیب کردند، زیانکار بودند» نه مؤمنان (اَلَّذینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کانُوا هُمُ الْخاسِرُونَ).

(آیه 93) در این آیه آخرین گفتار شعیب را مى خوانیم که: «او از قوم گنهکار روى برگردانید و گفت: من رسالات پروردگارم را ابلاغ کردم، و به مقدار کافى نصیحت نمودم و از هیچ گونه خیرخواهى فروگذار نکردم» (فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَقالَ یا قَوْمِ لَقَدْ اَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبّى وَنَصَحْتُ لَکُمْ).

«با این حال چگونه به حال این جمعیت کافر تأسف بخورم» (فَکَیْفَ آسى عَلى قَوْم کافِرینَ).

 

زیرا آخرین تلاش و کوشش براى هدایت آنها به عمل آمد ولى در برابر حق سر تسلیم فرود نیاوردند، و مى بایست چنین سرنوشت شومى را داشته باشند.

 


1. البته مخالفان تهدیدهاى دیگرى نیز داشته اند که در سایر آیات مربوط به شعیب بحث خواهد شد.

 

سرنوشت دردناک قوم لوط اگر هشدارها مؤثر نیفتد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma