عظمت و حقانیت دعوت قرآن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
یکى از نشانه هاى حق و باطل کوران و کران!

(آیه 37) در اینجا قرآن به پاسخ قسمت دیگرى از سخنان نارواى مشرکان مى پردازد، چرا که آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلکه به پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله) نیز افترا مى زدند، که قرآن را با فکر خود ساخته و به خدا نسبت داده است.

آیه مى گوید: «شایسته نیست که این قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد» (وَما کانَ هذَا الْقُرآنُ اَنْ یُفْتَرى مِنْ دُونِ اللهِ).

سپس به ذکر دلیل بر اصالت قرآن و وحى آسمانى بودنش پرداخته، مى گوید: «ولى این قرآن کتب آسمانى پیش از خود را تصدیق مى کند» (وَلکِنْ تَصْدیقَ الَّذى بَیْنَ یَدَیْهِ).

یعنى تمام بشارات و نشانه هاى حقانیتى که در کتب آسمانى پیشین آمده بر قرآن و آورنده قرآن کاملا منطبق است و این خود ثابت مى کند که تهمت و افترا بر خدا نیست و واقعیت دارد.

سپس دلیل دیگرى بر اصالت این وحى آسمانى ذکر کرده، مى گوید: «و این قرآن شرح کتب اصیل انبیاء پیشین و بیان احکام اساسى و عقائد اصولى آنها است و به همین دلیل شکى در آن نیست که از طرف پروردگار عالمیان است» (وَتَفْصیلَ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ).

و به تعبیر دیگر هیچ گونه تضادى با اصول برنامه انبیاء گذشته ندارد، بلکه تکامل آن تعلیمات و برنامه ها در آن دیده مى شود، و اگر این قرآن مجعول بود حتماً مخالف و مباین آنها بود.

(آیه 38) در این آیه دلیل سومى بر اصالت قرآن ذکر کرده، مى گوید: «آنها مى گویند این قرآن را پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر راست مى گویید شما هم مثل یک سوره آن را بیاورید، و از هر کس مى توانید غیر از خدا براى همکارى دعوت کنید» ولى هرگز توانایى بر این کار را نخواهید داشت، به همین دلیل ثابت مى شود که این وحى آسمانى است (اَمْ یَقُولُونَ افْتَریهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَة مِثْلِه وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).

این آیه از جمله آیاتى است که با صراحت اعجاز قرآن را بیان مى کند نه تنها همه قرآن را بلکه حتى اعجاز یک سوره را، و از همه جهانیان بدون استثناء دعوت مى کند که اگر معتقدید این آیات از طرف خدا نیست همانند آن و یا لااقل همانند یک سوره آن را بیاورید.

(آیه 39) در این آیه اشاره به یکى از علل اساسى مخالفتهاى مشرکان کرده، مى گوید: آنها قرآن را به خاطر اشکالات و ایرادهایى انکار نمى کردند «بلکه تکذیب و انکارشان به خاطر این بود که از محتواى آن آگاهى نداشتند» (بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِه).

در حقیقت آنها هیچ گونه دلیلى بر نفى مبدأ و معاد نداشتند و تنها جهل و بى خبرى ناشى از خرافات و عادت به مذهب نیاکان سدّ راهشان بود.

و یا جهل به اسرار احکام. جهل به مفهوم بعضى از آیات متشابه. و جهل به درسهاى عبرت انگیزى که هدف نهایى ذکر تاریخ پیشینیان بوده است.

مجموع این جهالتها و بى خبریها، آنها را وادار به انکار و تکذیب مى کرد. «در حالى که هنوز تأویل و تفسیر و واقعیت مسائل مجهول براى آنها روشن نشده بود» (وَلَمّا یَأْتِهِمْ تَأْویلُهُ).

قرآن سپس اضافه مى کند که این روش نادرست، منحصر به مشرکان عصر جاهلیت نیست بلکه «اقوام گمراه گذشته نیز (به همین گرفتارى مبتلا بودند، آنها نیز بدون این که تحقیق در شناخت واقعیتها بکنند و یا انتظار براى تحقق آنها بکشند) حقایق را انکار و تکذیب مى کردند» (کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).

در حالى که عقل و منطق حکم مى کند که انسان چیزى را که نمى داند، هرگز انکار نکند، بلکه به جستجو و تحقیق بپردازد.

 

و در پایان آیه روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى گوید: «پس بنگر عاقبت کار این ستمکاران به کجا کشید» (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظّالِمینَ).

یعنى اینها نیز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

(آیه 40) در این آیه اشاره به دو گروه عظیم مشرکان کرده، مى گوید: اینها همگى به این حال باقى نمى مانند بلکه «گروهى از آنان (که روح حق طلبى در وجودشان نمرده است سرانجام) به این قرآن ایمان مى آورند، در حالى که گروهى دیگر (همچنان در جهل و لجاجت پافشارى کرده و) ایمان نخواهند آورد» (وَمِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِه وَمِنْهُمْ مَنْ لا یُؤْمِنُ بِه).

روشن است که این گروه مردم، افراد فاسد و مفسدى هستند و به همین دلیل در پایان آیه مى فرماید: «پروردگار تو مفسدان را بهتر مى شناسد» (وَرَبُّکَ اَعْلَمُ بِالْمُفْسِدینَ).

اشاره به این که افرادى که زیر بار حق نمى روند، در فاسد کردن نظام جامعه نقش مؤثرى دارند.

(آیه 41) بحثى که در آیات گذشته در زمینه انکار و تکذیب لجوجانه مشرکان گذشت همچنان دنبال مى شود و در این آیه طریق جدیدى براى مبارزه به پیامبر(صلى الله علیه وآله)تعلیم داده، مى گوید: «اگرآنها تورا تکذیب کنند به آنان بگو عمل من براى من و عمل شما براى خودتان باشد» (وَاِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لى عَمَلى وَلَکُمْ عَمَلُکُمْ).

«شما از آنچه من انجام مى دهم بیزارید، و من هم از اعمال شما بیزارم» (اَنْتُمْ بَریؤُنَ مِمّا اَعْمَلُ وَاَنَا بَرىءٌ مِمّا تَعْمَلُونَ).

این اعلام بیزارى و بى اعتنایى که توأم با اعتماد و ایمان قاطع به مکتب خویشتن است به منکران لجوج مى فهماند که با عدم تسلیم در مقابل حق، خود را به محرومیت مى کشانند و تنها به خویشتن ضرر مى زنند.

 

یکى از نشانه هاى حق و باطل کوران و کران!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma