لجاجت و انکار محسوسات

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
حفظ قرآن از دست بردها شیاطین با شهاب رانده مى شوند!

(آیه 10) در اینجا به عنوان دلدارى پیامبر و مؤمنان در برابر مشکلاتى که در دعوت خود با آن مواجه بودند اشاره به زندگى انبیاى پیشین و گرفتاریهاى آنها در مقابل اقوام گمراه و متعصب مى کند.

نخست مى گوید: «ما پیش از تو در میان امتهاى نخستین نیز پیامبرانى فرستادیم» (وَلَقَدْ اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فى شِیَعِ الاَْوَّلینَ).

(آیه 11) ولى آنها چنان لجوج و سرسخت بودند که «هر پیامبرى به سراغشان مى آمد او را به باد استهزاء و سخریه مى گرفتند» (وَما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُول اِلاّ کانُوا بِه یَسْتَهْزِؤُنَ).

این استهزاء و سخریه به خاطر چند امر بود:

ـ براى شکستن ابهت پیامبران و متفرق ساختن افراد حق جو از گِرد آنان.

ـ براى ضعف و ناتوانیشان در مقابل منطق نیرومند رسولان الهى.

ـ براى این که سرپوشى بر وجدان خفته خود بگذارد، مبادا بیدار شود.

ـ و سرانجام براى این که مى دیدند قبول دعوت پیامبران آنها را در برابر شهواتشان محدود مى سازد و آزادیهاى حیوانیشان را سلب مى کند.

از این جمله استفاده مى شود که وظیفه مبلّغان تنها این نیست که مسائلى را به گوش مردم بخوانند، بلکه باید از تمام وسائل سمعى، بصرى، برنامه هاى عملى، قصص، داستانها، ادبیات، شعر و هنر به معنى اصیل و سازنده استفاده کنند تا سخن حق را به دل آنها نفوذ دهند.

(آیه 12) سپس مى فرماید: آرى «ما این چنین آیات قرآن را به دلهاى این مجرمان مى فرستیم» ! (کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فى قُلُوبِ الُْمجْرِمینَ).

(آیه 13) اما با این همه تبلیغ و تأکید و بیان منطقى و ارائه معجزات باز هم این متعصبان استهزاءکننده «به آن ایمان نمى آورند» (لا یُؤْمِنُونَ بِه).

ولى این منحصر به آنها نیست «پیش از آنها سنت اقوام اولین نیز چنین بود» (وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الاَْوَّلینَ).

(آیه 14) اینها بر اثر غوطهور شدن در شهوات و اصرار و لجاجت در باطل، کارشان به جایى رسیده که: «اگر درى را از آسمان به روى آنها بگشاییم و آنها مرتباً به آسمان صعود و نزول کنند...» (وَلَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ بابًا مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فیهِ یَعْرُجُونَ).

(آیه 15) «باز مى گویند ما را چشم بندى کرده اند» (لَقالُوا اِنَّما سُکِّرَتْ اَبْصارُنا).

«بلکه ما گروهى هستیم که سر تا پا سحر شده ایم» و آنچه مى بینیم ابداً واقعیت ندارد ! (بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ).

این جاى تعجب نیست که انسان به چنین مرحله اى از عناد و لجاج برسد، براى این که روح پاک و فطرت دست نخورده انسان که قادر به درک حقایق و مشاهده چهره اصلى واقعیات است، بر اثر گناه و جهل و دشمنى با حق تدریجاً به تاریکى مى گراید، البته در مراحل نخستین پاک کردن آن کاملا امکان پذیر است، اما اگر خداى نکرده این حالت در انسان راسخ شود و به صورت «ملکه» در آید دیگر به آسانى نمى توان آن را شست، و در اینجاست که چهره حق در نظر انسان دگرگون مى شود تا آنجا که محکمترین دلائل عقلى، و روشنترین دلائل حسى، در دل او اثر نمى گذارد و کار او به انکار معقولات و محسوسات، هر دو، مى رسد.

حفظ قرآن از دست بردها شیاطین با شهاب رانده مى شوند!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma