افزایش قدرت جنگى و هدف آن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
شدت عمل در برابر پیمان شکنان منتظر برابرى قوا نباشید

(آیه 60) به تناسب دستورات گذشته در زمینه جهاد اسلامى، در این آیه به یک اصل حیاتى که در عصر و زمان باید مورد توجه مسلمانان باشد اشاره مى کند،وآن لزوم آمادگى رزمى کافى دربرابردشمنان است.

نخست مى گوید: «در برابر دشمنان هر قدر توانایى دارید از نیرو و قدرت و اسبهاى ورزیده براى میدان آماده سازید» (وَاَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَمِنْ رِباطِ الْخَیْلِ).

یعنى در انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید به حدّ کافى آمادگى در برابر هجومهاى احتمالى دشمن داشته باشید.

تعبیر آیه به قدرى وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانى کاملا تطبیق مى کند و اگر این دستور بزرگ اسلامى «وَاَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة» به عنوان یک شعار همگانى در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیرعالم، نویسنده و گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را به کار بندند، براى جبران عقب ماندگیشان کافى است.

 

سیره عملى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان مى دهد که آنها براى مقابله با دشمن از هیچ فرصتى غفلت نمى کردند، در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن و به کار بستن هرگونه تاکتیک جنگى، هیچ مطلب کوچک و بزرگى را از نظر دور نمى داشتند.

سپس قرآن به دنبال این دستور اشاره به هدف منطقى و انسانى این موضوع مى کند و مى گوید هدف این نیست که مردم جهان و حتى ملت خود را با انواع سلاحهاى مخرب و ویرانگر درو کنید، آبادیها و زمینها را به ویرانى بکشانید، سرزمینها و اموال دیگران را تصاحب کنید، اصول بردگى و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که «با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید» (تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّاللهِ وَعَدُوَّکُمْ).

زیرا غالب دشمنان گوششان بدهکار حرف حساب و منطق و اصول انسانى نیست، آنها چیزى جز منطق زور نمى فهمند !

سپس اضافه مى کند، علاوه بر این دشمنانى که مى شناسید «دشمنان دیگرى غیر از اینها نیز دارید که آنها را نمى شناسید ولى خدا مى شناسد» و با افزایش آمادگى جنگى شما آنها نیز مى ترسند و بر سر جاى خود مى نشینند (وَآخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یَعْلَمُهُمْ).

این تعبیر متضمن دستورى براى امروز مسلمانان نیز هست و آن این که تنها نباید روى دشمنان شناخته شده خود تکیه کنند و آمادگى خویش را در سر حد مبارزه با آنها محدود سازند بلکه دشمنان احتمالى و بالقوه را نیز باید در نظر بگیرند و حداکثر نیرو و قدرت لازم را فراهم کنند.

و در پایان این آیه اشاره به موضوع مهم دیگرى مى کند و آن اینکه تهیه نیرو و قوه کافى و ابزار و اسلحه جنگى، و وسایل مختلف دفاعى، نیاز به سرمایه مالى دارد، لذا به مسلمانان دستور مى دهد که باید با همکارى عمومى این سرمایه را فراهم سازید، و بدانید هر چه در این راه بدهید در راه خدا داده اید و هرگز گم نخواهد شد «و آنچه در راه خدا انفاق کنید به شما پس داده خواهد شد» (وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَىْء فى سَبیلِ اللهِ یُوَفَّ اِلَیْکُمْ).

و تمام آن و بیشتر از آن به شما مى رسد «و هیچ گونه ستمى بر شما وارد نمى گردد» (وَاَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ).

(آیه 61) این آیه که پیرامون صلح با دشمن بحث مى کند این حقیقت را روشن تر مى سازد، مى گوید: «و اگر آنها تمایل به صلح نشان دادند تو نیز (دست آنها را عقب نزن) و تمایل نشان دِه» (وَاِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها).

و از آنجا که به هنگام امضاى پیمان صلح غالباً افراد، گرفتار تردیدها و دو دلیها مى شوند به پیامبر دستور مى دهد در قبول پیشنهاد صلح تردیدى به خود راه مَده و چنانچه شرایط آن منطقى و عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذیر «و بر خدا توکل کن زیرا خداوند هم گفتگوهاى شما را مى شنود و هم از نیات شما آگاه است» (وَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ).

(آیه 62) ولى با این حال به پیامبر و مسلمانان هشدار مى دهد که: «اگر بخواهند تو را فریب دهند (و صلح را مقدمه اى براى ضربه غافلگیرانه اى قرار دهند یا هدفشان تأخیر جنگ براى فراهم کردن نیروى بیشتر باشد از این موضوع نگرانى به خود راه مده) زیرا خداوند کفایت کار تو را مى کند و در همه حال پشتیبان توست» (وَاِنْ یُریدُوا اَنْ یَخْدَعُوکَ فَاِنَّ حَسْبَکَ اللهُ).

سابقه زندگى تو نیز گواه بر این حقیقت است زیرا: «اوست که تو را با یارى خود و به وسیله مؤمنان پاکدل تقویت کرد» (هُوَ الَّذى اَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنینَ).

(آیه 63) به علاوه این مؤمنان مخلصى که گرد تو را گرفته اند و از هیچ گونه فداکارى مضایقه ندارند قبلا مردمى از هم پراکنده و با یکدیگر دشمن بودند خداوند نور هدایت برآنها پاشید «ودر میان دلهاى آنها الفت ایجاد کرد» (وَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ).

سالیان دراز در میان طایفه اوس و خزرج در مدینه جنگ و خونریزى بود و هیچ کس باور نمى کرد روزى آنها دست دوستى و محبت به سوى هم دراز کنند ولى خداوند قادر متعال این کار را در پرتو اسلام و در سایه نزول قرآن انجام داد.

سپس اضافه مى کند; فراهم ساختن این الفت و پیوند دلها از طرق مادى و عادى امکان پذیر نبود «اگر تمام آنچه را که در روى زمین است خرج مى کردى هیچ گاه نمى توانستى در میان دلهایشان الفت ایجاد کنى» (لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِى الاَْرْضِ جَمیعًا ما اَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ).

«ولى این خدا بود که در میان آنها به وسیله ایمان الفت ایجاد کرد» (وَلکِنَّ اللهَ اَلَّفَ بَیْنَهُمْ).

و در پایان آیه اضافه مى کند: «او توانا و حکیم است» (اِنَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ).

عزّت او ایجاب مى کند که هیچ کس را یاراى مقاومت در مقابل او نباشد و حکمتش سبب مى شود که همه کارهایش روى حساب باشد و لذا با برنامه حساب شده اى دلهاى پراکنده را متحد ساخت و در اختیار
پیامبرش گذاشت تا نور هدایت اسلام را به وسیله آنها در همه جهان پخش کند.

(آیه 64) در این آیه براى تقویت روحیه پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) روى سخن را به او کرده، مى گوید: «اى پیامبر ! خداوند و این مؤمنانى که از تو پیروى مى کنند براى حمایت تو کافى هستند» و با کمک آنها مى توانى به هدف خود نائل شوى (یا اَیُّهَا النَّبِىُّ حَسْبُکَ اللهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ).

 

شدت عمل در برابر پیمان شکنان منتظر برابرى قوا نباشید
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma