(آیه 171) این آیه آخرین آیه اى است که در این سوره پیرامون زندگى بنى اسرائیل سخن مى گوید و در آن سرگذشت دیگرى را به جمعیت یهود یادآورى مى کند، سرگذشتى که هم درس عبرت است و هم دلیل بر سپردن یک پیمان، مى گوید: به خاطر بیاورید «هنگامى که کوه را بالاى سر آنها قرار دادیم، آنچنان که گویى سایبانى بر سر آنها بود» (وَاِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَاَنَّهُ ظُلَّةٌ).
«و آنچنان که آنها گمان بردند بر سرشان سقوط خواهد کرد» (وَظَنُّوا اَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ). وحشت و اضطراب سراسر وجودشان را گرفت، و به تضرع افتادند.
در همان حال به آنها گفتیم «آنچه را از احکام به شما داده ایم با جدیت و قوت بگیرید» (خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّة).
«و آنچه در آن مانده است به خاطر داشته باشید تا پرهیزکار شوید» (وَاذْکُرُوا ما فیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). از کیفر خدا بترسید و به پیمانهایى که در آن از شما گرفته ایم عمل کنید.
یعنى، تمام رسالت موسى(ع) و سایر انبیاء و مبارزات درگیریهاى مستمر و سخت آنان، و ناراحتیها و شداید طاقت فرسایى که تن به آن دادند، همه براى آن بوده است که فرمان خدا و اصول حق و عدالت و پاکى و تقوا در میان همه بطور کامل اجرا گردد.