وسوسه هاى شیطان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
معبودهاى بى ارزش دورنما و فشرده مباحث این سوره:

(آیه 199) در اینجا شرایط تبلیغ و رهبرى و پیشوایى مردم را به طرز بسیار جالب و فشرده بیان مى کند و با آیات گذشته که اشاره به مسأله تبلیغ مشرکان داشت نیز تناسب دارد، نخست به سه قسمت از وظایف رهبران و مبلّغان به صورت خطاب به پیامبر(صلى الله علیه وآله) شده، در آغاز مى گوید; در طرز رفتار با مردم سختگیر مباش، عذرشان را بپذیر، و بیش از آنچه قدرت دارند از آنها مخواه و به هر حال «با آنها مدارا کن» (خُذِاالْعَفْوَ).

سپس دومین دستور را به این صورت مى دهد: «مردم را به کارهاى نیک و آنچه را عقل و خرد، شایسته مى شناسد و خداوند آن را نیک معرفى کرده، دستور ده» (وَاْمُرْ بِالْعُرْفِ).

در مرحله سوم دستور به تحمل و بردبارى در برابر جاهلان داده، مى گوید: «از جاهلان روى بگردان و با آنها ستیزه مکن» (وَاَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ).

رهبران و مبلّغان در مسیر خود با افراد متعصب، لجوج، جاهل و بى خبر، و افرادى که سطح فکر و اخلاق آنها بسیار پایین است، روبرو مى شوند، از آنها دشنام مى شنوند، هدف تهمتشان قرار مى گیرند، سنگ در راهشان مى افکنند.

 

راه پیروزى بر این مشکل گلاویز شدن با جاهلان نیست، بلکه بهترین راه تحمل و حوصله، نادیده گرفتن و نشنیده گرفتن این گونه کارهاست، و تجربه نشان مى دهد براى بیدار ساختن جاهلان و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصبشان، این بهترین راه است.

(آیه 200) در این آیه دستور دیگرى مى دهد که در حقیقت چهارمین وظیفه رهبران و مبلغان را تشکیل مى دهد و آن این که بر سر راه آنها همواره وسوسه هاى شیطانى در شکل مقام، مال، شهوت و امثال اینها خودنمایى مى کند.

قرآن دستور مى دهد که: «و هرگاه وسوسه اى از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر; که او شنونده و داناست» ! (وَاِمّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ اِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ).

(آیه 201) درا ین آیه راه غلبه و پیروزى بر وسوسه هاى شیطان را، به این صورت بیان مى کند که: «پرهیزکاران هنگامى که وسوسه هاى شیطانى، آنها را احاطه مى کند به یاد خدا (و نعمتهاى بى پایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا) مى افتند، در این هنگام (ابرهاى تیره و تار وسوسه از طرف قلب آنها کنار مى رود و) راه حق را به روشنى مى بینند و انتخاب مى کنند» (اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذا هُمْ مُبْصِرُونَ).

اصولا هر کس در هر مرحله اى از ایمان و در هر سن و سال گهگاه گرفتار وسوسه هاى شیطانى مى گردد، و گاه در خود احساس مى کند که نیروى محرک شدیدى در درون جانش آشکار شده و او را به سوى گناه دعوت مى کند، این وسوسه ها و تحریکها، مسلماً در سنین جوانى بیشتر است.

تنها راه نجات از آلودگى، نخست فراهم ساختن سرمایه «تقوا» است که در آیه فوق به آن اشاره شده، و سپس «مراقبت» و سرانجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمتهاى او، و مجازاتهاى دردناک خطاکاران است.

(آیه 202) در آیه گذشته مشاهده کردیم که چگونه پرهیزکاران در پرتو ذکر خدا از چنگال وسوسه هاى شیطانى رهایى مى یابند، و این در حالى است که گناهکاران آلوده، که برادران شیطانند در دام او گرفتارند. این آیه در این باره چنین مى گوید: «و (ناپرهیزکاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهى پیش مى برند، و باز نمى ایستند» ! بلکه بى رحمانه حملات خود را بطور مداوم بر آنها ادامه مى دهند (وَاِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِى الْغَىِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ).

(آیه 203) سپس حال جمعى از مشرکان و گنهکاران دور از منطق را شرح مى دهد و مى گوید هنگامى که آیات قرآن را براى آنها بخوانى آن را تکذیب مى کنند «و هنگامى که آیه اى براى آنها نیاورى (و در نزول وحى تأخیر افتد) مى گویند: (پس این آیات چه شد ؟) چرا از پیش خود آنها را تنظیم نمى کنى» ؟ مگر همه اینها وحى آسمانى نیست ؟ (وَاِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَة قالُوا لَوْ لاَ اجْتَبَیْتَها).

اما «به آنها بگو: من تنها از آنچه به سویم وحى مى شود پیروى مى کنم، و جز آنچه خدا نازل مى کند، چیزى نمى گویم» (قُلْ اِنَّما اَتَّبِـعُ ما یُوحى اِلَىَّ مِنْ رَبّى).

«این قرآن و آیات نورانیش وسیله بیدارى و بینایى از طرف پروردگار است» که به هر انسان آماده اى دید و روشنایى و نور مى دهد (هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ).

«و مایه هدایت و رحمت براى افراد با ایمان و آنها که در برابر حق تسلیمند مى باشد» (وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ).

(آیه 204) به هنگام شنیدن تلاوت قرآن خاموش باشید: این سوره (سوره اعراف) با بیان عظمت قرآن آغاز شده، و با آن پایان مى پذیرد، در این آیه دستور مى دهد: «هنگامى که قرآن تلاوت مى شود، با توجه، به آن گوش دهید و ساکت باشید، شاید مشمول رحمت خدا گردید» (وَاِذا قُرِءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَاَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ).

از ظاهر آیه استفاده مى شود که این حکم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معینى نیست; یعنى، شایسته و مستحب است که در هر کجا و در هر حال کسى قرآن را تلاوت کند، دیگران به احترام قرآن سکوت کنند و گوش جان فرا دهند و پیام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گیرند، زیرا قرآن تنها کتاب قرائت نیست، بلکه کتاب فهم و درک و سپس عمل است.

 

تنها موردى که این حکم الهى شکل وجوب به خود مى گیرد موقع نماز جماعت است که مأموم به هنگام شنیدن قرائت امام باید سکوت کند و گوش فرا دهد.

(آیه 205) سپس در این آیه براى تکمیل دستور فوق به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد ـو البته یک حکم عمومى است اگر چه روى سخن در آن به پیامبر(صلى الله علیه وآله)شده همانند بسیارى دیگر از تعبیرات قرآنـ که: «پروردگارت را در دل خود از روى تضرع و خوف یادکن» (وَاذْکُرْ رَبَّکَ فى نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخیفَةً).

سپس اضافه مى کند: «و آهسته و آرام نام او را بر زبان بیاور» (وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ).

و این کار را همواره «صبحگاهان و شامگاهان تکرار کن» (بِالْغُدُوِّ وَالاْصالِ).

«و هرگز از غافلان و بى خبران از یاد خدا مباش» (وَلا تَکُنْ مِنَ الْغافِلینَ).

یاد خدا همچون باران بهارى است که چون بر دل ببارد گلهاى بیدارى، توجه، احساس مسؤولیت، روشن بینى و هرگونه عمل مثبت و سازنده اى را مى رویاند.

(آیه 206) سپس با این سخن سوره را پایان مى دهد که نه تنها شما باید در همه حال به یاد خدا باشید، فرشتگان مقرب پروردگار و «آنها که در مقام قرب، نزد پروردگار تواند هیچ گاه از عبادت او تکبر نمىورزند، و همواره تسبیح او مى گویند و ذات پاکش را از آنچه شایسته مقام او نیست منزه مى شمارند و در پیشگاه او سجده مى نمایند» (اِنَّ الَّذینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِه وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ).

پایان سوره اعراف

 

 

معبودهاى بى ارزش دورنما و فشرده مباحث این سوره:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma