عدمشان، به ز وجود!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
سعى کن منافقان را بشناسى شأن نزول:

(آیه 46) در اینجا یکى دیگر از نشانه هاى کذب و دروغ منافقان را بیان کرده و در حقیقت بحثى را که در آیات قبل گذشت و فرمود: وَاللهُ یَعْلَمُ اِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ تکمیل مى کند و مى گوید: «اینها اگر (راست مى گفتند و) اراده داشتند که (بسوى میدان جهاد) خارج شوند وسیله اى براى آن فراهم مى ساختند» در حالى که هیچ گونه آمادگى در آنها دیده نمى شود (وَلَوْ اَرادُوا الْخُرُوجَ لاََعَدُّوا لَهُ عُدَّةً).

اینها افراد تار یکدل بى ایمانى هستند که «خدا از شرکت آنها در میدان پرافتخار جهاد کراهت دارد لذا (توفیق خود را از آنها سلب کرده و) آنان را از حرکت باز داشته است و به آنها گفته شد با قاعدین [=کودکان و پیران و بیماران ] بنشینید» (وَلکِنْ کَرِهَ اللهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدینَ).

این یک فرمان تکوینى است که از باطن تاریک و آلوده آنها برخاسته و مقتضاى عقیده فاسد و اعمال زشت آنها از آیه فوق به خوبى استفاده مى شود که هر عمل و نیتى اقتضایى دارد که خواه ناخواه دامان انسان را مى گیرد، و همه افراد شایستگى و لیاقت آن را ندارند که در کارهاى بزرگ و راه خدا گام بردارند، این توفیق را خداوند نصیب کسانى مى کند که پاکى نیت و آمادگى و اخلاص در آنان سراغ دارد.

(آیه 47) در این آیه به این واقعیت اشاره مى کند که عدم شرکت این گونه افراد در میدان جهاد نه تنها جاى تأسف نیست بلکه شاید جاى خوشحالى باشد.

در حقیقت به مسلمانان یک درس بزرگ مى دهد که هیچ گاه در فکر افزودن سیاهى لشکر و کمیت و تعداد نباشند، بلکه به فکر این باشند که افراد مخلص و با ایمان را انتخاب کنند; هر چند نفراتشان کم باشد.

نخست مى گوید: «اگر آنها همراه شما به سوى میدان جهاد (تبوک) حرکت مى کردند (نخستین اثر شومشان این بود) که چیزى جز تردید و اضطراب بر شما نمى افزودند» (لَوْ خَرَجُوا فیکُمْ ما زادُوکُمْ اِلاّ خَبالاً).

یعنى; حضور آنها با آن روحیه فاسد و توأم با تردید و نفاق و بزدلى اثرى جز ایجاد تردید و شک و تولید فساد در میان سپاه اسلام ندارد.

به علاوه «آنها با سرعت کوشش مى کنند در میان نفرات لشکر نفوذ کنند و به ایجاد نفاق و تفرقه و از هم گسستن پیوندهاى اتحاد بپردازند» (وَلاََوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ).

سپس به مسلمانان اخطار مى کند که: مراقب باشید «افراد ضعیف الایمانى در گوشه و کنار جمعیت شما وجود دارند که زود تحت تأثیر سخنان این گروه منافق قرار مى گیرند» (وَفیکُمْ سَمّاعُونَ لَهُمْ). و یا این که در میان شما افرادى هستند که براى منافقان جاسوسى مى کنند.

بنابراین وظیفه مسلمانان قوى الایمان آن است که مراقب این گروه ضعیف یا جاسوس باشند.

و در پایان آیه مى گوید: «خداوند همه ستمگران را مى شناسد» (وَاللهُ عَلیمٌ بِالظّالِمینَ). آنها که آشکارا و آنها که پنهانى ستم به خویش یا به جامعه مى کنند از دیدگاه علم او مخفى نیستند.

(آیه 48) در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) هشدار مى دهد که این اولین بار نیست که این گروه منافق به سمپاشى و تخریب مشغول مى شوند، آنها در گذشته نیز مرتکب چنین کارهایى شدند، و الآن نیز از هر فرصتى براى نیل به مقصود خود استفاده مى کند، و چنین مى گوید: «این گروه منافقان قبلا هم مى خواستند میان شما تفرقه و پراکندگى ایجاد کنند» (لَقَدِ ابْتَغُوا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ).

و این اشاره به داستان «جنگ احد» است که «عبدالله بن اُبَىّ» و یارانش از نیمه راه بازگشتند و دست از یارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) برداشتند، و یا اشاره به سایر مواردى است که توطئه بر ضد شخص پیامبر و یا افراد مسلمین چیدند که تاریخ اسلام، آنها را ثبت کرده است.

«و آنها کارها را براى تو دگرگون ساختند» (وَقَلَّبُوا لَکَ الاُْمُورَ). نقشه ها کشیدند تا اوضاع مسلمانان را به هم بریزند و آنها را از جهاد باز دارند و اطراف تو خالى شود.

اما هیچ یک از این توطئه ها و تلاشها به جایى نرسید، و همه نقش بر آب شد و تیرشان به سنگ خورد.

«تا آن که حق فرا رسید و فرمان خدا آشکار گشت» (حَتّى جاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ اَمْرُاللهِ).

«در حالى که آنها از پیشرفت و پیروزى تو ناراحت بودند» (وَهُمْ کارِهُونَ).

اما خواست و اراده بندگان در برابر اراده و مشیت پروردگار کمترین اثرى نمى تواند داشته باشد، خدا مى خواست تو را پیروز کند و آیینت را به سراسر جهان برساند و موانع را هر چه باشد از سر راه بر دارد و بالاخره
این کار را کرد.

 

سعى کن منافقان را بشناسى شأن نزول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma