فلسفه تحریم زنا

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
شش حکم مهم تنها از علم پیروى کن

1ـ پیدایش هرج و مرج در نظام خانواده، و از میان رفتن رابطه فرزندان و پدران، رابطه اى که وجودش نه تنها سبب شناخت اجتماعى است، بلکه موجب حمایت کامل از فرزندان مى گردد.

زیرا در جامعه اى که فرزندان نامشروع و بى پدر فراوان گردند روابط اجتماعى که بر پایه روابط خانوادگى بنیان شده سخت دچار تزلزل مى گردد.

از این گذشته از عنصر محبت که نقش تعیین کننده اى در مبارزه با جنایتها و خشونتها دارد محروم مى شوند، و جامعه انسانى به یک جامعه کاملاً حیوانى توأم با خشونت در همه ابعاد، تبدیل مى گردد.

2ـ تجربه نشان داده و علم ثابت کرده است که این عمل باعث اشاعه انواع بیماریهاست و با تمام تشکیلاتى که براى مبارزه با عواقب و آثار آن امروز فراهم کرده اند باز آمار نشان مى دهد که تا چه اندازه افراد از این راه سلامت خود را از دست داده و مى دهند.

 

3ـ نباید فراموش کرد که هدف از ازدواج تنها مسأله اشباع غریزه جنسى نیست بلکه اشتراک در تشکیل زندیگى و انس روحى آرامش فکرى، و تربیت فرزندان و همکارى در همه شئون حیات از آثار ازدواج است که بدون اختصاص زن و مرد به یکدیگر و تحریم «زنا» هیچ یک از اینها امکان پذیر نیست.

(آیه 33) سوم: حکم دیگر که این آیه به آن اشاره مى کند احترام خون انسانها و حرمت شدید قتل نفس است مى گوید: «و کسى که خداوند خونش را حرام کرده است به قتل نرسانید مگر (آنجا که) به حق باشد» (وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتى حَرَّمَ اللهُ اِلاّ بِالْحَقِّ).

نه تنها قتل نفس بلکه کمترین و کوچکترین آزار یک انسان از نظر اسلام مجازات دارد، و مى توان با اطمینان گفت این همه احترام که اسلام براى خون و جان و حیثیت انسان قائل شده است در هیچ آئینى وجود ندارد.

ولى مواردى پیش مى آید که احترام خون برداشته مى شود، و این در مورد کسانى است که مرتکب قتل و یا گناهى همانند آن شده اند، لذا در آیه فوق با جمله «اِلاّ بِالْحَقِّ» این گونه افراد را استثناء مى کند.

البته احترام به خون انسانها در اسلام مخصوص مسلمانها نیست، بلکه غیرمسلمانانى که با مسلیمن سر جنگ ندارند و در یک زندگى مسالمت آمیز با آنها به سر مى برند، جان و مال و ناموسشان محفوظ است و تجاوز به آن حرام و ممنوع.

سپس به حق قصاص که براى اولیاى دم ثابت است اشاره کرده، مى گوید: «وکسى که مظلوم کشته شود براى ولى او سلطه قرار دادیم» سلطه قصاص قاتل (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّه سُلْطانًا).

اما در عین حال «او نباید (بیش از حق خود مطالبه کند و) در قتل اسراف نماید چرا که او مورد حمایت است» (فَلا یُسْرِفْ فِى الْقَتْلِ اِنَّهُ کانَ مَنْصُورًا).

آرى! اولیاى مقتول مادام که در مرز اسلام گام برمى دارند و از حد خود تجاوز نکرده اند مورد نصرت الهى هستند.

این جمله اشاره به اعمالى است که در زمان جاهلیت وجود داشت، و امروزه نیز گاهى صورت مى گیرد که احیاناً در برابر کشته شدن یک نفر از یک قبیله، قبیله مقتول خونهاى زیادى را مى ریزند ویا این که در برابر کشته شدن یک نفر، افراد بى گناه و بى دفاع دیگرى غیر از قاتل را به قتل مى رسانند.

(آیه 34) چهارم: این آیه چهارمین دستور از این سلسله احکام را شرح مى دهد نخست به اهمیت حفظ مال یتیمان پرداخته و با لحنى مشابه آنچه در مورد عمل منافى عفت در آیات قبل گذشت مى گوید: «و به اموال یتیمان نزدیک نشوید» (وَلا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ).

نه تنها اموال یتیمان را نخورید بلکه حتى حریم آن را کاملاً محترم بشمارید.

ولى از آنجا که ممکن است این دستور دستاویزى گردد براى افراد ناآگاه که تنها به جنبه هاى منفى مى نگرند، و سبب شود که اموال یتیمان را بدون سرپرست بگذارند و به دست حوادث بسپارند، لذا بلافاصله استثناء روشنى براى این حکم ذکر کرده، مى گوید: «مگر به طریقى که بهترین شیوه ها است» (اِلاّ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ).

بنابراین هرگونه تصرفى در اموال یتیمان که به منظور حفظ، اصلاح، تکثیر و اضافه کردن بوده باشد، مجاز است.

البته این وضع تا زمانى ادامه دارد که به حدّ رشد فکرى و اقتصادى برسد آن گونه که قرآن در ادامه آیه مورد بحث از آن یاد مى کند: «تا زمانى که به حد بلوغ (و قدرت) برسد» (حَتّى یَبْلُغَ اَشُدَّهُ).

5ـ سپس به مسأله وفاى به عهد پرداخته، مى گوید: «به عهد خود وفا کنید چرا که از وفاى به عهد سؤال مى شود» (وَاَوْفُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً).

بسیارى از روابط اجتماعى و خطوط نظام اقتصادى و مسائل سیاسى همگى بر محور عهدها و پیمانها دور مى زند که اگر تزلزلى در آنها پیدا شود به زودى نظام اجتماع فرو مى ریزد.

(آیه 35) ششم: آخرین حکم در رابطه با عدالت در پیمانه و وزن و رعایت حقوق مردم و مبارزه با کم فروشى است، مى فرماید: «و هنگامى که با پیمانه چیزى را مى سنجید حق آن را اداء کنید» (وَاَوْفُوا الْکَیْلَ اِذا کِلْتُمْ).

«و با میزان و ترازوى صحیح و مستقیم وزن کنید» (وَزِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ).

«چرا که این کار به سود شماست، و سرانجامش (از همه) بهتر است» (ذلِکَ خَیْرٌ وَاَحْسَنُ تَأْویلاً).

اصولاً حق و عدالت و نظم و حساب در همه چیز و همه جا یک اصل اساسى و حیاتى است، و اصلى است که بر کل عالم هستى حکومت مى کند، و هرگونه انحراف از این اصل، خطرناک و بدعاقبت است، مخصوصاً کم فروشى سرمایه اعتماد و اطمینان را که رکن مهم مبادلات است از بین مى برد، و نظام اقتصادى را به هم مى ریزد.

شش حکم مهم تنها از علم پیروى کن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma