عمران و آبادى در سایه ایمان و تقوا

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
اگر هشدارها مؤثر نیفتد خاطره درگیریهاى موسى و فرعون!

(آیه 96) در این آیه و آیات بعد براى نتیجه گیرى از آیات قبل مى گوید: «اگر مردمى که در این آبادیها و نقاط دیگر روى زمین زندگى داشته و دارند (به جاى طغیان و سرکشى و تکذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد) ایمان مى آوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهیزکارى پیشه مى کردند (نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمى شدند، بلکه) درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مى گشودیم» (وَلَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ).

منظور از برکات زمین و آسمان نزول باران و روییدن گیاهان مى باشد.

ولى متأسفانه آنها صراط مستقیم که راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنیت بود رها ساختند، «و پیامبران خدا را تکذیب کردند (و برنامه هاى اصلاحى آنها را زیر پا گذاشتند) ما هم به جرم اعمالشان، آنها را کیفر دادیم» (وَلکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).

(آیه 97) در این آیه به عنوان تأکید بیشتر روى عمومیت این حکم و این که قانون فوق مخصوص اقوام پیشین نبوده بلکه امروز و آینده را نیز در بر مى گیرد، مى گوید: «آیا اهل آبادیها، خود را از مجازاتهاى ما در امان مى دانند که شب هنگام در موقعى که در خواب خوش آرمیده اند (به صورت صاعقه ها و زلزله ها و مانند آن) بر آنها فرو ریزد» (أفَاَمِنَ اَهْلُ الْقُرى اَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتًا وَهُمْ نائِمُونَ).

(آیه 98) «و یا این که مجازاتهاى ما به هنگام روز در موقعى که غرق انواع بازیها و سرگرمیها هستند دامان اهل این آبادیها را بگیرد» (اَوَ اَمِنَ اَهْلُ الْقُرى اَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحىً وَهُمْ یَلْعَبُونَ).

یعنى، آنها در همه حال در روز و شب، در خواب و بیدارى، در ساعات خوشى و ناخوشى همه در دست قدرت خدا قرار دارند، و با یک فرمان مى تواند همه زندگى آنها را در هم بپیچد، آرى تنها در یک لحظه و بدون هیچ مقدمه ممکن است انواع بلاها بر سر این انسان بى خبر فرود آید.

(آیه 99) در این آیه باز به شکل دیگر و به بیان تازه اى این حقیقت را تأکید مى کند و مى گوید: «آیا این مجرمان از مکر الهى ایمنند ؟ در حالى که هیچ کس جز زیانکاران خود را از مکر خداوند در امان نمى دانند» (اَفَاَمِنُوا مَکْرَاللهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَاللهِ اِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِروُنَ).

منظور از «مکرالهى» آن است که خداوند، مجرمان را با نقشه هاى قاطع و شکست ناپذیر بدون اختیار خودشان از زندگانى مرفّه و هدفهاى خوشگذرانى باز مى دارد، و این اشاره به همان کیفرها و بلاهاى ناگهانى و بیچاره کننده است.

(آیه 100) در این آیه بار دیگر براى بیدار ساختن اندیشه هاى خفته اقوام موجود و توجه دادن آنان به درسهاى عبرتى که در زندگانى پیشینیان بوده است مى گوید: «آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن مى شوند، از مطالعه حال پیشینیان متنبه نشدند: که اگر ما بخواهیم مى توانیم آنها را نیز به خاطر گناهانشان هلاک کنیم» و به همان سرنوشت مجرمان گذشته گرفتار سازیم (اَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذینَ یَرِثُونَ الاَْرْضَ مِنْ بَعْدِ اَهْلِها اَنْ لَوْ نَشاءُ اَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ).

و نیز مى توانیم آنها را زنده بگذاریم، ولى به خاطر غوطهور شدن در گناه و فساد «بر دلهایشان مهر مى نهیم (درک و شعور و حس تشخیص را از آنها مى گیریم) آنچنان که هیچ حقیقتى را نشنوند» و هیچ اندرزى را نپذیرند و در زندگى حیران و سرگردان شوند (وَنَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ).

 

(آیه 101) در این آیه و آیه بعد باز هم تکیه روى عبرتهایى است که از بیان سرگذشتهاى اقوام پیشین گرفته مى شود، ولى روى سخن در اینجا به پیامبر(صلى الله علیه وآله)است اگرچه هدف در واقع همه هستند.

نخست مى گوید: «اینها آبادیها و شهرها و اقوامى هستند که اخبار و سرگذشت آنها را براى تو بیان مى کنیم» (تِلْکَ الْقُرى نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ اَنْبائِها).

سپس مى گوید: چنان نبود که آنها بدون اتمام حجت، هلاک و نابود شوند، بلکه، «بطور مسلم پیامبرانشان با دلایل روشن، به سراغ آنها آمدند» و نهایت تلاش و کوشش را در هدایت آنها کردند (وَلَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ).

«اما آنها (در برابر تبلیغات مستمر، و دعوت پى گیر انبیاء مقاومت به خرج دادن و روى حرف خود ایستادند، و) حاضر نبودند آنچه را قبلا تکذیب کردند بپذیرند و به آن ایمان بیاورند» (فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ).

در جمله بعد علت این لجاجت و سرسختى را چنین بیان مى کند: «این چنین خداوند بر دلهاى کافران نقش بى ایمانى و انحراف را ترسیم مى کند و بر قلوبشان مهر مى نهد» (کَذلِکَ یَطْبَعُ اللهُ عَلى قُلُوبِ الْکافِرینَ).

یعنى، کسانى که در مسیرهاى غلط گام بر مى دارند، بر اثر تکرار و ادامه عمل، انحراف و کفر و ناپاکى آنچنان بر دلهاى آنها نقش مى بندد، که همچون نقش سکه ثابت مى ماند و این از قبیل اثر و خاصیت عمل است که به خداوند نسبت داده شده، زیرا مسبب تمام اسباب، اوست.

(آیه 102) در این آیه دو قسمت دیگر از نقطه هاى ضعف اخلاقى این جمعیتها که سبب گمراهى و نابودى آنها گردیده، بیان شده است.

نخست مى گوید آنها افراد پیمان شکن بودند: «و ما براى اکثریت آنها عهد و پیمان ثابتى نیافتیم» (وَما وَجَدْنا لاَِکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْد).

این عهد و پیمان ممکن است اشاره به «عهد و پیمان فطرى» باشد که خداوند به حکم آفرینش و فطرت از همه بندگان خود گرفته است.

و یا عهد و پیمانهایى که پیامبران الهى از مردم مى گرفتند، بسیارى از مردم آن را مى پذیرفتند و سپس مى شکستند.

و یا اشاره به همه پیمانها اعم از «فطرى» و «تشریعى» بوده باشد.

روح پیمان شکنى یکى از عوامل مخالفت با پیامبران و اصرار در پوییدن راه کفر و نفاق و گرفتار شدن به عواقب شوم آن است.

سپس به عامل دیگر اشاره کرده، مى گوید: «اکثر آنها را فاسد و خارج از اطاعت فرمان یافتیم» (وَاِنْ وَجَدْنا اَکْثَرَهُمْ لَفاسِقینَ).

یعنى روح تمرّد و قانون شکنى و خروج از نظامات آفرینش و قوانین الهى یکى دیگر از عوامل ایستادگى و پافشارى آنها در کفر و بى ایمانى بود.

 

اگر هشدارها مؤثر نیفتد خاطره درگیریهاى موسى و فرعون!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma