سرچشمه تفاوت روزیها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
پروردگارت به زنبور عسل وحى فرستاد! دو مثال زنده براى مؤمن و کافر!

(آیه 70) در اینجا مسأله اثبات خالق یکتا را تعقیب مى کند و آن از طریق دگرگونى و تغییرات نعمتها است که از اختیار انسان بیرون است و نشان مى دهد از ناحیه دیگرى مقدر مى شود.

نخست مى گوید: «و خداوند شما را آفرید» (وَاللهُ خَلَقَکُمْ).

«سپس روح شما را بطور کامل مى گیرد» و مرگتان فرا مى رسد (ثُمَّ یَتَوَفّیکُمْ).

هم حیات از ناحیه اوست، و هم مرگ; تا بدانید این شما نیستید که آفریننده مرگ و حیاتید.

مقدار طول عمر شما نیز در اختیارتان نیست، بعضى در جوانى یا نزدیک به پیرى از دنیا مى روند ولى «بعضى از شما به بالاترین و بدترین سالیان عمر (یعنى نهایت پیرى) باز مى گردند» (وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ اِلى اَرْذَلِ الْعُمُرِ).

«ونتیجه این عمر طولانى آن خواهد شد که بعد از علم ودانش و آگاهى چیزى نخواهد دانست» وهمه را به دست فراموشى مى سپارد (لِکَىْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْم شَیْئًا).

درست مانند آغاز عمر و سنین کودکى که یک پارچه نسیان بود و فراموشکارى و ناآگاهى، آرى «خداوند آگاه و قادر است» (اِنَّ اللهَ عَلیمٌ قَدیرٌ).

همه قدرتها در اختیار اوست و به هر مقدار که صلاح بداند مى بخشد و به هر موقع که لازم ببیند مى گیرد.

(آیه 71) در این آیه نیز ادامه مى دهد که حتى روزیهاى شما به دست شما نیست، «این خداوند است که بعضى از شما را بر بعض دیگرى از نظر روزى برترى مى دهد» (وَاللهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى بَعْض فِى الرِّزْقِ).

«اما آنها که برترى یافته اند (به خاطر تنگ نظرى) حاضر نیستند از آنچه در اختیار دارند به بندگان مملوک خود بدهند (و آنها را در اموال خویش شریک سازند) تا آنها نیز با ایشان مساوى گردند» (فَمَا الَّذینَ فُضِّلُوا بِرادّى رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَکَتْ اَیْمانُهُمْ فَهُمْ فیهِ سَواءٌ).

از این آیه استفاده مى شود که مسلمانان در محیط خانواده و در برابر زیردستان نباید براى خود هیچ گونه فضیلت و امتیازى قائل شوند.

این تفاوت درآمدها از تفاوت استعدادهایى سرچشمه مى گیرد که آن هم از مواهب الهى است، ممکن است در پاره اى از موارد اکتسابى باشد ولى در پاره اى از موارد نیز قطعاً غیراکتسابى است، بنابراین حتى در یک جامعه سالم از نظر اقتصادى نیز تفاوت درآمدها غیرقابل انکار است، ولى با این حال آنچه پایه اصلى پیروزیها را تشکیل مى دهد تلاش و سعى و کوشش آدمى است.

اما نباید تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوءاستفاده در راه ایجاد جامعه طبقاتى گردد.

و به همین دلیل در پایان آیه مى فرماید: «آیا آنها نعمت خدا را انکار مى کنند» (اَفَبِنِعْمَةِ اللهِ یَجْحَدُونَ).

اشاره به این که این تفاوتها در صورت طبیعیش (نه صورت مصنوعى و ظالمانه) از نعمتهاى خداست که براى حفظ نظام مجتمع بشرى و پرورش استعدادهاى مختلف ایجاد شده است.

(آیه 72) در این آیه که مانند دو آیه گذشته با کلمه «الله» شروع مى شود، و بیانگر نعمتهاى خداوند است، اشاره به مواهب او از نظر نیروهاى انسانى و معاونان و کمک کاران، و همچنین روزیهاى پاکیزه، مى کند; و این حلقه هاى سه گانه نعمت را که در این سه آیه ذکر شده تکمیل مى نماید.

یعنى، از نظام حیات و مرگ، شروع کرده، سپس تفاوت روزیها و استعدادها را که نظام «تنوع زندگى» است بیان مى کند، و با آیه مورد بحث که ناظر به نظام تکثیر مثل بشر، و روزیهاى پاکیزه است پایان مى گیرد.

مى گوید: «خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد» (وَاللهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْوجًا).

همسرانى که هم مایه آرامش روح و جسمند و هم سبب بقاء نسل.

لذا بلافاصله اضافه مى کند: «و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه ها قرار داد» (وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَزْواجِکُمْ بَنینَ وَحَفَدَةً).

سپس مى فرماید: «و (خداوند) از پاکیزه ها به شما روزى داد» (وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ).

و در پایان به عنوان یک نتیجه گیرى کلى از این بحث مى گوید: آیا آنها با این همه آثار عظمت و قدرت خدا که مشاهده مى کنند، و این همه مواهبى که از ناحیه او به آنها ارزانى شده باز سراغ بتها مى روند «آیا به باطل ایمان مى آورند و نعمت خداوند را انکار مى کنند ؟» (اَفَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللهِ هُمْ یَکْفُرُونَ).

(آیه 73) در تعقیب بحثهاى توحیدى گذشته، این آیه، به مسأله شرک پرداخته و با لحنى پر از سرزنش و توبیخ مى گوید: «آنها غیر از خدا، موجوداتى را مى پرستند که هیچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمین در اختیار ندارند» (وَیَعْبُدونَ مِنْ دُونِ اللهِ ما لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ شَیْئًا).

نه تنها مالک چیزى در این زمینه نیستند، بلکه «توانایى (بر خلق و ایجاد و دسترسى به روزیها) نیز ندارند» (وَلا یَسْتَطیعُونَ).

اشاره به این که مشرکان به این گمان به دنبال پرستش بتها مى رفتند که آنها را در سرنوشت و سود و زیان خود، مؤثر مى پنداشتند.

(آیه 74) این آیه به عنوان یک نتیجه گیرى مى گوید: اکنون که چنین است «پس براى خدا امثال (و شبیه ها) قائل نشوید» (فَلا تَضْرِبُوا لِلّهِ الاَْمْثالَ).

«چرا که خدا مى داند و شما نمى دانید» (اِنَّ اللهَ یَعْلَمُ وَاَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).

جمله «فَلا تَضْرِبُوا لِلّهِ الاَْمْثالَ» اشاره به منطقى است که مشرکان عصر جاهلى داشته اند. آنها مى گفتند: ما اگر به سراغ بتها مى رویم به خاطر این است که ما شایسته پرستش خدا نیستیم باید به سراغ بتها برویم که آنها مقربان درگاه او هستند ! خداوند همانند یک پادشاه بزرگ است که وزراء و خاصان او به سراغ او مى روند، ولى توده مردم که دسترسى به او ندارند به سراغ حواشى و خاصان و مقربانش خواهند رفت.

قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «براى خداوند مثال نزنید» یعنى، مثالى که متناسب با افکار محدود و موجودات «ممکن» و مملوّ از نقایص است.

خدایى که شما را دعوت به نیایش و سخن گفتن مستقیم با خودش کرده، و درهاى خانه اش را شب و روز به روى شما باز گذارده، این خدا را نباید به پادشاه جبار مستکبرى تشبیه کرد که درون قصرش خزیده و جز عده معدودى، راه به درون خانه او ندارند.

پروردگارت به زنبور عسل وحى فرستاد! دو مثال زنده براى مؤمن و کافر!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma