(آیه 22) این آیه سرآغازى است براى بیان یک سلسله از احکام اساسى اسلام که با مسأله توحید و ایمان، شروع مى شود، توحیدى که خمیر مایه همه فعالیتهاى مثبت و کارهاى نیک سازنده است. نخست مى گوید: «هرگز معبود دیگرى را با خدا قرار مده» (لا تَجْعَلْ مَعَ اللهِ اِلهًا آخَرَ). نمى گوید معبود دیگرى را با خدا پرستش مکن، بلکه مى گوید: «قرار مده» تا معنى وسیعترى داشته باشد، یعنى نه در عقیده، نه در عمل، نه در دعا و تقاضا و نه در پرستش معبود دیگرى را در کنار «الله» قرار مده. سپس به بیان نتیجه مرگبار شرک پرداخته، مى گوید: اگر شریکى براى او قائل شوى «نکوهیده و بى یار و یاور خواهى نشست» (فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولاً). از جمله بالا استفاده مى شود که شرک سه اثر بسیار بد در وجود انسان مى گذارد: 1ـ شرک مایه ضعف و ناتوانى و زبونى و ذلت است. 2ـ شرک، مایه مذمت و نکوهش است، چرا که یک خط و روش انحرافى است در برابر منطق عقل و کفرانى است آشکار در مقابل نعمت پروردگار. 3ـ شرک سبب مى شود که خداوند مشرک را به معبودهاى ساختگیش واگذارد و دست از حمایتش بردارد. در نتیجه «مخذول» یعنى بدون یار و یاور خواهد شد. (آیه 23) بعد از اصل توحید به یکى از اساسى ترین تعلیمات انسانى انبیاء ضمن تأکید مجدد بر توحید اشاره کرده، مى گوید: «و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید»! (وَقَضى رَبُّکَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِیّاهُ وَبِالْوالِدَیْنِ اِحْسانًا). قرار دادن توحید یعنى اساسى ترین اصل اسلامى در کنار نیکى به پدر و مادر تأکید دیگرى است بر اهمیت این دستور اسلامى. سپس به بیان یکى از مصداقهاى روشن نیکى به پدر و مادر پرداخته، مى گوید: «هرگاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند از هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار، و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى) سبکترین تعبیر نامؤدبانه یعنى: اف به آنها مگو» (اِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ اَحَدُهُما اَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ). «و بر سر آنها فریاد مزن» (وَلا تَنْهَرْهُما). بلکه «با گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو» (وَقُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا). (آیه 24) و نهایت فروتنى را در برابر آنها بنما «و بالهاى تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرودآر» (وَاخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ). «و بگو: بار پروردگارا! آنها را مشمول رحمت خویش قرار ده همان گونه که در کودکى مرا تربیت کرده اند» (وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانى صَغیرًا). اگر پدر و مادر آن چنان مسن و ناتوان شوند که به تنهایى قادر بر حرکت و دفع آلودگیها از خود نباشند، فراموش نکن که تو هم در کودکى چنین بودى و آنها از هرگونه حمایت و محبت از تو دریغ نداشتند محبت آنها را جبران نما. (آیه 25) و از آنجا که گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعى که بر فرزند لازم است ممکن است لغزشهایى پیش بیاید که انسان آگاهانه یا ناآگاه به سوى آن کشیده شود در این آیه مى گوید: «پروردگار شما به آنچه در دل و جان شماست از شما آگاهتر است» (رَبُّکُمْ اَعْلَمُ بِما فى نُفُوسِکُمْ). چرا که علم او در همه زمینه ها حضورى و ثابت و ازلى و ابدى و خالى از هرگونه اشتباه است در حالى که علوم شما واجد این صفات نیست. بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشى در برابر فرمان خدا لغزشى در زمینه احترام و نیکى به پدر و مادر از شما سر زند و بلافاصله پشیمان شدید و در مقام جبران برآیید مسلماً مشمول عفو خدا خواهید شد: «اگر شما صالح باشید (و توبه کار) خداوند توبه کاران را مى آمرزد»! (اِنْ تَکُونُوا صالِحینَ فَاِنَّهُ کانَ لِلاَْوّابینَ غَفُورًا).