دروغگویان هرگز رستگار نخواهند شد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
آنها که کفران کردند و گرفتار شدند ابراهیم به تنهایى یک امت بود!

(آیه 115) از آنجا که در آیات گذشته سخن از نعمتهاى پاکیزه الهى و شکر این نعمتها به میان آمده بود این آیه در تعقیب آنها، از محرمات واقعى و محرمات غیر واقعى که از طریق بدعت در آیین خدا تحریم شده بودند، سخن مى گوید تا این حلقه تکمیل گردد.

نخست مى گوید: خداوند «تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیرخدا سر بریده اند بر شما حرام کرده است» (اِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزیرِ وَما اُهِلَّ لِغَیْرِاللهِ بِه).

اما آلودگى سه مورد اول، امروز بر کسى پوشیده نیست، مردار منبع انواع میکربهاست، و خون نیز از تمام اجزاء بدن از نظر فعالیت میکربها آلوده تر است، و گوشت خوک نیز عاملى براى چند نوع بیمارى خطرناک است.

اما حیواناتى که با نام غیر «الله» ذبح مى شوند فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتى نیست، بلکه جنبه اخلاقى و معنوى دارد. چرا که از یک سو مبارزه اى است با آیین شرک و بت پرستى و از سوى دیگر توجهى است به آفریننده این نعمتها.

ضمناً از مجموع محتواى این آیه و آیات بعد، این نکته استفاده مى شود که اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصیه مى کند، نه مانند گیاهخواران این منبع غذایى را بکلى تحریم کرده، و نه مانند مردم عصر جاهلیت و گروهى از به اصطلاح متمدنان زمان ما اجازه استفاده از هر نوع گوشتى (حتى سوسمار و خرچنگ و انواع کرمها) را مى دهد.

و در پایان آیه همان گونه که روش قرآن در بسیارى از موارد است، موارد استثناء را بیان کرده، مى گوید: «اما کسانى که ناچار شوند (از خوردن گوشتهاى حرام فى المثل در بیابانى بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالى که تجاوز و تعدّى از حدّ ننمایند (خدا آنها را مى بخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغ وَلا عاد فَاِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ).

(آیه 116) این آیه بحثى را که در زمینه تحریمهاى بى دلیل مشرکان که بطور ضمنى قبلا مطرح شده بود با صراحت شرح مى دهد و مى گوید: «به خاطر دروغى که زبانهاى شما توصیف مى کند نگویید این حلال است و آن حرام، تا چیزى را به دروغ بر خدا افترا ببندید» (وَلا تَقُولُوا لِما تَصِفُ اَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَهذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللهِ الْکَذِبَ).

یعنى این یک دروغ آشکار است که تنها از زبان شما تراوش کرده اشیایى را از پیش خود حلال مى کنید، و اشیایى را حرام ـاشاره به چهارپایانى بوده که بعضى را بر خود تحریم مى کردند و بعضى را حلال مى دانستند و قسمتى را به بتها اختصاص مى دادند.

آیا خداوند به شما چنین حقى داده است، که قانونگزارى کنید ؟ و یا این که افکار خرافى و تقلیدهاى کورکورانه، شما را به چنین بدعتهایى واداشته است ؟!

در پایان آیه به عنوان یک اخطار جدى مى گوید: «کسانى که به خدا دروغ و افترا مى بندند هیچ گاه رستگار نخواهند شد» (اِنَّ الَّذینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ).

اصولا دروغ و افترا مایه بدبختى و نارستگارى است، در باره هر کس که باشد تا چه رسد به این که در باره خداوند بزرگ صورت گیرد.

(آیه 117) این آیه عدم رستگارى را چنین توضیح مى دهد: «بهره کمى است (که در این دنیا نصیبشان مى شود)، و عذاب دردناکى در انتظار آنان است» (مَتاعٌ قَلیلٌ وَلَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ).

این متاع قلیل، ممکن است اشاره به جنینهاى مرده حیوانات باشد که براى خود حلال مى شمردند، و از گوشت آن استفاده مى کردند.

(آیه 118) در اینجا ممکن است سؤالى، طرح شود که چرا غیر از آن چهار چیز که در بالا گفته شد، اشیاء دیگرى از حیوانات بر قوم یهود حرام بوده است ؟

این آیه گویا به پاسخ این سؤال پرداخته، مى گوید: «ما بر یهود (علاوه بر آن چهار مورد) چیزهایى را که قبلا براى تو شرح دادیم تحریم کردیم» (وَعَلَى الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ).

اشاره به امورى است که در آیه 146 سوره انعام آمده: «بر یهودیان هر حیوان ناخن دارى را حرام کردیم (اشاره به حیواناتى است که سمّ یکپارچه دارند همچون اسب) و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را تحریم نمودیم، مگر چربیهایى را که بر پشت آنها قرار داشت، و یا در لابلاى امعاء، و دو طرف پهلوها، و یا با استخوان آمیخته بود، این را به خاطر ظلم و ستم آنها، به عنوان کیفر، قرار دادیم و ما راست مى گوییم».

در حقیقت این محرمات اضافى جنبه مجازات وکیفر در برابر مظالموستمهاى یهود داشته، و لذا در پایان آیه اضافه مى کند: «و ما به آنها ستم نکردیم ولى آنها به خویشتن ستم روا مى داشتند» (وَما ظَلَمْناهُمْ وَلکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).

(آیه 119) در این آیه آن چنان که روش قرآن است، درهاى بازگشت را به روى افراد فریب خورده و یا پشیمان مى گشاید، و مى گوید: «سپس پروردگارت نسبت به آنها که از روى جهل اعمال بد انجام داده اند، سپس بعد از آن توبه کرده اند و اصلاح و جبران نمودند، آرى پروردگارت بعد از این توبه و اصلاح، آمرزنده و مهربان است» (ثُمَّ اِنَّ رَبَّکَ لِلَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَاَصْلَحُوا اِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ).

قابل توجه این که علت ارتکاب گناه را «جهالت» مى شمرد، چرا که این گونه افرادند که پس از آگاهى به راه حق باز مى گردند.

دیگر این که: مسأله توبه را به توبه قلبى و ندامت درونى محدود نمى کند، بلکه اصلاح و جبران را مکمل توبه مى شمارد، تا این فکر غلط را از مغز خود بیرون کنیم که هزاران گناه را با یک جمله «اَسْتَغْفِرُالله» مى توان جبران کرد.

آنها که کفران کردند و گرفتار شدند ابراهیم به تنهایى یک امت بود!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma