شجره طیبه و شجره خبیثه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
گفتگوى صریح شیطان و پیروانش! سرانجام کفران نعمتها

(آیه 24) در اینجا صحنه دیگرى از تجسم حق و باطل، کفر و ایمان، طیب و خبیث را ضمن یک مثال جالب و بسیار عمیق و پرمعنى بیان کرده، و بحثهاى آیات گذشته را که در این زمینه بود تکمیل مى کند.

نخست مى فرماید: «آیا ندیدى چگونه خدا مثالى براى کلام پاکیزه زده، و آن را به شجره طیبه و پاکى تشبیه کرده است» ؟ (اَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَة طَیِّبَة).

سپس به ویژگیهاى این شجره طیّبه (درخت پاکیزه و پربرکت) مى پردازد و به تمام ابعاد آن ضمن عبارات کوتاهى اشاره مى کند.

1ـ موجودى است داراى رشد و نمو «شجره» نه بى روح، و نه جامد و بى حرکت.

2ـ این درخت پاک است و «طیب» از هر نظر، میوه اش شکوفه و گلشن و نسیمى که از آن بر مى خیزد همه پاکیزه است.

3ـ این شجره داراى نظام حساب شده اى است ریشه اى دارد و شاخه ها و هرکدام مأموریت و وظیفه اى دارند.

4ـ «اصل و ریشه آن ثابت و مستحکم است» بطورى که توفانها و تندبادها نمى تواند آن را از جا برکند (اَصْلُها ثابِتٌ).

5ـ شاخه هاى این شجره طیبه در یک محیط پست و محدود نیست بلکه بلند آسمان جایگاه اوست، این شاخه ها سینه هوا را شکافته و در آن فرو رفته، آرى «شاخه هایش در آسمان است» (وَفَرْعُها فِى السَّمـاءِ).

روشن است هر قدر شاخه ها برافراشته تر باشند از آلودگى گرد و غبار زمین دورترند و میوه هاى پاکترى خواهند داشت.

(آیه 25) ششم: این شجره طیبه شجره اى پربار است نه همچون درختانى که میوه و ثمرى ندارند بنابراین مولد است و «میوه خود را مى دهد» (تُؤْتى اُکُلَها).

7ـ اما نه در یک فصل یا دو فصل، بلکه در هر فصل، یعنى «در هر زمان» که دست به سوى شاخه هایش دراز کنى محروم بر نمى گردى (کُلَّ حین).

8ـ میوه دادن او نیز بى حساب نیست بلکه مشمول قوانین آفرینش است و طبق یک سنت الهى «و به اذن پروردگارش» این میوه را به همگان ارزانى مى دارد (بِاِذْنِ رَبِّها).

اکنون درست بیندیشیم و ببینیم این ویژگیها و برکات را در کجا پیدا مى کنیم ؟ مسلماً در کلمه توحید و محتواى آن، و در یک انسان موحد و با معرفت.

مردان بزرگ و با ایمان این کلمات طیبه پروردگار، حیاتشان مایه برکت است، مرگشان موجب حرکت، آثار آنها و کلمات و سخنانشان و شاگردان و کتابهایشان و تاریخ پرافتخارشان، و حتى قبرهاى خاموششان همگى الهام بخش است و سازنده و تربیت کننده.

آرى «خداوند براى مردم مثلهایى مى زند شاید متذکر شوند» (وَیَضْرِبُ اللهُ الاَْمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).

(آیه 26) و از آنجا که یکى از بهترین راهها براى تفهیم مسائل استفاده از روش مقابله و مقایسه است بلافاصله نقطه مقابل «شجره طیبه» را چنین بیان مى کند: اما «مَثَل کلمه خبیثه و ناپاک همانند درخت خبیث و ناپاک و بى ریشه است که از روى زمین کنده شده (و در برابر طوفانها هر روز به گوشه اى پرتاب مى شود و) قرار و ثباتى براى آن نیست» (وَمَثَلُ کَلِمَة خَبیثَة کَشَجَرَة خَبیثَة اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الاَْرْضِ مالَها مِنْ قَرار).

جالب این که در وصف «شجره طیّبه» قرآن با تفصیل سخن مى گوید و اما به هنگام شرح «شجره خبیثه» با یک جمله کوتاه از آن مى گذرد.

این یک نوع لطافت بیان است که انسان در مورد ذکر «محبوب» به همه خصوصیات بپردازد اما هنگامى که به ذکر «مبغوض» مى رسد با یک جمله کوبنده از آن بگذرد !

(آیه 27) از آنجا که در آیات گذشته در دو مثال گویا، حال «ایمان» و «کفر» و «مؤمن» و «کافر» و بطورکلى «هر پاک» و «ناپاک» تجسم یافت، در این آیه به نتیجه کار و سرنوشت نهایى آنها مى پردازد.

نخست مى گوید: «خداوند کسانى را که ایمان آورده اند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابت و پایداریشان ثابت قدم مى دارد; هم در این جهان و هم در جهان دیگر» و برزخ که امکان لغزش کم و بیش در آن وجود دارد (یُثَبِّتُ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَولِ الثّابِتِ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا وَفِى الاْخِرَةِ).

چرا که ایمان آنها یک ایمان سطحى و متزلزل و شخصیت آنها یک شخصیت کاذب و متلون نبوده است.

در اینجا در برابر مشکلات و وسوسه ها، در ایمان و پاکى ثابت مى مانند و دامانشان از ننگ آلودگیها مبرّا خواهد بود، و در آنجا در نعمتهاى بى پایان خدا جاودان خواهند ماند.

سپس به نقطه مقابل آنها پرداخته، مى گوید: «و خداوند ظالمان را گمراه مى سازد و خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد» (وَیُضِلُّ اللهُ الظّالِمینَ وَیَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ).

بارها گفته ایم هر جا سخنى از هدایت و ضلالت است و به خدا نسبت داده مى شود، گامهاى نخستین آن از ناحیه خود انسان برداشته شده است، کار خدا همان تأثیرى است که در هر عمل آفریده، و نیز کار خدا اعطاء مواهب و نعمتها یا سلب نعمتهاست که به مقتضاى شایستگى و عدم شایستگى افراد مقرر مى دارد.

گفتگوى صریح شیطان و پیروانش! سرانجام کفران نعمتها
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma