در کاخ عزیز مصر!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
به سوى سرزمین مصر عشق سوزان همسر عزیز مصر!

(آیه 21) داستان پرماجراى یوسف با برادران که منتهى به افکندن او در قعر چاه شد به هر صورت پایان پذیرفت، و فصل جدیدى در زندگانى این کودک خردسال در مصر شروع شد.

به این ترتیب که یوسف را سرانجام به مصر آوردند، و در معرض فروش گذاردند و طبق معمول چون تحفه نفیسى بود نصیب «عزیز مصر» که در حقیقت مقام وزارت یا نخست وزیرى فرعون را داشت گردید.

قرآن مى گوید: «و آن کسى که او را از سرزمین مصر خرید =]عزیز مصر[ به همسرش گفت: مقام وى را گرامى دار (و به چشم بردگان به او نگاه نکن) شاید براى ما سودمند باشد و یا او را به عنوان فرزند انتخاب کنیم» (وَقالَ الَّذِى اشْتَریهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَاَتِه اَکْرِمى مَثْویهُ عَسى اَنْ یَنْفَعَنا اَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا).

از این جمله چنین استفاده مى شود که عزیز مصر فرزندى نداشت و در اشتیاق فرزند به سر مى برد، هنگامى که چشمش به این کودک زیبا و برومند افتاد، دل به او بست که به جاى فرزند براى او باشد.

سپس اضافه مى کند: «و این چنین یوسف را، در آن سرزمین، متمکن و متنعم و صاحب اختیار ساختیم» (وَکَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِى الاَْرْضِ).

بعد از آن اضافه مى نماید که: «و ما این کار را کردیم تا تأویل احادیث را به او تعلیم دهیم» (وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْویلِ الاَْحادیثِ).

منظور از «تأویل احادیث» علم تعبیر خواب است که یوسف از طریق آن مى توانست به بخش مهمى از اسرار آینده آگاهى پیدا کند.

در پایان آیه مى فرماید: «خداوند بر کار خود، مسلط و غالب است; ولى بسیارى از مردم نمى دانند» (وَاللهُ غالِبٌ عَلى اَمْرِه وَلکِنَّ اَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ).

(آیه 22) یوسف در این محیط جدید که در حقیقت یکى از کانونهاى مهم سیاسى مصر بود، با مسائل تازه اى روبرو شد، در یک طرف دستگاه خیره کننده کاخهاى رؤیایى و ثروتهاى بى کران طاغوتیان مصر را مشاهده مى کرد، و در سوى دیگر منظره بازار برده فروشان در ذهن او مجسم مى شد، و از مقایسه این دو با هم، رنج و درد فراوانى را که اکثریت توده مردم متحمل مى شدند بر روح و فکر او سنگینى مى نمود و او در این دوران دائماً مشغول به خودسازى، و تهذیب نفس بود، قرآن مى گوید: «و هنگامى که او به مرحله بلوغ و تکامل جسم و جان رسید (و آمادگى براى پذیرش انوار وحى پیدا کرد) ما حکم و علم به او دادیم» (وَلَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْمًا وَعِلْمًا).

«و این چنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم» (وَکَذلِکَ نَجْزِى الُْمحسِنینَ).

منظور از «حکم و علم» که در آیه بالا مى فرماید ما آن را پس از رسید یوسف به حدّ بلوغ جسمى و روحى به او بخشیدیم، یا مقام وحى ونبوت است و یا این که منظور از «حکم»، عقل و فهم و قدرت بر داورى صحیح که خالى از هوى پرستى و اشتباه باشد و منظور از «علم»، آگاهى و دانشى است که جهلى با آن توأم نباشد، و هر چه بود این «حکم و علم» دو بهره ممتاز و پرارزش الهى بود که خدا به یوسف بر اثر پاکى و تقوا و صبر و شکیبایى و توکل داد.

 

چرا که خداوند به بندگان مخلصى که در میدان جهاد نفس بر هوسهاى سرکش پیروز مى شوند مواهبى از علوم و دانشها مى بخشد که با هیچ مقیاس مادى قابل سنجش نیست.

به سوى سرزمین مصر عشق سوزان همسر عزیز مصر!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma