یوسف خزانه دار کشور مصر مى شود!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
تبرئه یوسف از هرگونه اتهام! پیشنهاد تازه یوسف به برادران

(آیه 54) در شرح زندگى پرماجراى یوسف، این پیامبر بزرگ الهى به اینجا رسیدیم که سرانجام پاکدامنى او بر همه ثابت شد و حتى دشمنانش به پاکیش شهادت دادند، و ثابت شد که تنها گناه او که به خاطر آن، وى را به زندان افکندند چیزى جز پاکدامنى و تقوا و پرهیزکارى نبوده است.

در ضمن معلوم شد این زندانى بى گناه کانونى است از علم و آگاهى و هوشیارى، و استعداد مدیریت در یک سطح بسیار عالى.

در دنبال این ماجرا، قرآن مى گوید: «و ملک دستور داد او را نزد من آورید، تا او را مشاور و نماینده مخصوص خود سازم» و از علم و دانش و مدیریت او براى حل مشکلاتم کمک گیرم (وَقالَ الْمَلِکُ ائْتُونى بِه اَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسى).

نماینده ویژه «ملک» وارد زندان شد و به دیدار یوسف شتافت و اظهار داشت که او علاقه شدیدى به تو پیدا کرده است برخیز تا نزد او برویم.

یوسف به نزد ملک آمد و با او به گفتگو نشست; «هنگامى که ملک با وى گفتگو کرد (و سخنان پرمغز و پرمایه یوسف را که از علم و هوش و درایت فوق العاده اى حکایت مى کرد شنید، بیش از پیش شیفته و دلباخته او شد و) گفت: تو امروز نزد ما داراى منزلت عالى و اختیارات وسیع هستى و مورد اعتماد و وثوق ما خواهى بود» (فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ اِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکینٌ اَمینٌ).

(آیه 55) تو باید امروز در این کشور، مصدر کارهاى مهم باشى و بر اصلاح امور همت کنى، یوسف پیشنهاد کرد، خزانه دار کشور مصر باشد و «گفت: مرا در رأس خزانه دارى این سرزمین قرار ده چرا که من هم حافظ و نگهدار خوبى هستم و هم به اسرار این کار واقفم» (قالَ اجْعَلْنى عَلى خَزائِنِ الاَْرْضِ اِنّى حَفیظٌ عَلیمٌ).

یوسف مى دانست یک ریشه مهم نابسامانیهاى آن جامعه مملو از ظلم و ستم در مسائل اقتصادیش نهفته است، اکنون که آنها به حکم اجبار به سراغ او آمده اند، چه بهتر که نبض اقتصاد کشور مصر، مخصوصاً مسائل کشاورزى را در دست گیرد و به یارى مستضعفان بشتابد، از تبعیضها تا آنجا که قدرت دارد بکاهد، حق مظلومان را از ظالمان بگیرد، و به وضع بى سر و سامان آن کشور پهناور سامان بخشد.

ضمناً تعبیر «اِنّى حَفیظٌ عَلیمٌ» دلیل بر اهمیت «مدیریت» در کنار «امانت» است; و نشان مى دهد که پاکى و امانت به تنهایى براى پذیرش یک پست حساس اجتماعى کافى نیست بلکه علاوه بر آن آگاهى و تخصص و مدیریت نیز لازم است.

(آیه 56) به هرحال حال، خداوند در اینجا مى گوید: «و این چنین ما یوسف را بر سرزمین مصر، مسلط ساختیم که هرگونه مى خواست در آن تصرف مى کرد» (وَکَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِى الاَْرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ).

آرى «ما رحمت خویش و نعمتهاى مادى و معنوى را به هرکس بخواهیم و شایسته بدانیم مى بخشیم» (نُصیبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ).

«و ما هرگز پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد» (وَلا نُضیعُ اَجْرَ الُْمحْسِنینَ).

و اگر هم به طول انجامد سرانجام آنچه را شایسته آن بوده اند به آنها خواهیم داد که در پیشگاه ما هیچ کار نیکى به دست فراموشى سپرده نمى شود.

(آیه 57) ولى مهم این است که تنها به پاداش دنیا قناعت نخواهیم کرد «و پاداشى که در آخرت به آنها خواهد رسید بهتر و شایسته تر است براى کسانى که ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند» (وَلاََجْرُ الاْخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذینَ آمَنُوا وَکانُوا یَتَّقُونَ).

تبرئه یوسف از هرگونه اتهام! پیشنهاد تازه یوسف به برادران
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma