خداپرستان و احزاب!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 2
چگونه خدا را با بتها قرین مى سازید؟! لوح محو و اثبات و امّ الکتاب

(آیه 36) در این آیه اشاره به عکس العمل متفاوت مردم در برابر نزول آیات قرآن شده است که افراد حقیقت جو و حق طلب چگونه در برابر آنچه بر پیامبر نازل مى شد تسلیم و خوشحال بودند و معاندان و افراد لجوج به مخالفت بر مى خاستند.

نخست مى گوید: «آنها که کتاب آسمانى در اختیارشان قرار داده ایم از آنچه بر تو نازل مى شود خوشحالند» (وَالَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَفْرَحُونَ بِما اُنْزِلَ اِلَیْکَ).

یعنى حق طلبان یهود و نصارى و مانند آنها از نزول این آیات بر تو خوشحال و خشنودند، چرا که از یک سو آن را هماهنگ با نشانه هایى که در دست دارند مى بینند و از سوى دیگر مایه آزادى و نجات آنها از شرّ خرافات و عالم نمایان یهود و مسیحیت و امثال آنهاست که آنان را به قید و بند کشیده، و از آزادى فکرى و تکامل انسانى محروم داشته بودند.

سپس اضافه مى کند: «ولى جمعى از احزاب قسمتى از آیاتى را که بر تو نازل شده است انکار مى کنند» (وَمِنَ الاَْحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ).

منظور از این گروه همان جمعیت از یهود و نصارى بوده اند که تعصبهاى قومى و مذهبى و مانند آن بر آنها غلبه داشته، و در برابر کتب آسمانى خودشان نیز تسلیم نبودند، آنها در حقیقت «احزاب» و گروههایى بودند که تنها خط حزبى خودشان را دنبال مى کردند.

یا اشاره به مشرکان بوده باشد که آیین و مذهبى نداشتند بلکه احزاب و گروههاى پراکنده اى بودند که مخالفت با قرآن و اسلام آنها را متحد ساخته بود.

در پایان آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد که، به مخالفت و لجاجت این و آن اعتنا مکن بلکه در خط اصیل و صراط مستقیم خود بایست و«بگو: من تنها مأمورم که الله و خداى یگانه یکتا را بپرستم و هیچ شریکى براى او قائل نشوم، فقط به سوى او دعوت مى کنم و بازگشت من (و همگان) به سوى اوست» (قُلْ اِنَّما اُمِرْتُ اَنْ اَعْبُدَاللهَ وَلا اُشْرِکَ بِه اِلَیْهِ اَدْعُوا وَاِلَیْهِ مَـابِ).

اشاره به این که، موحد راستین و خداپرست حقیقى جز تسلیم در برابر همه فرمانهاى خدا هیچ خط و برنامه اى ندارد.

(آیه 37) قرآن همچنان مسائل مربوط به نبوت را دنبال مى کند، در این آیه مى فرماید: «همان گونه (که بر اهل کتاب و پیامبران پیشین کتاب آسمانى فرستادیم) این قرآن را نیز بر تو نازل کردیم در حالى که مشتمل بر احکام روشن و آشکار است» (وَکَذلِکَ اَنْزَلْناهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا).

منظور از توصیف قرآن به صفت «عربى» این است که احکامش واضح و آشکار و جاى سوءاستفاده و تعبیرهاى مختلف ندارد.

بعد با لحنى تهدیدآمیز و قاطع، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مخاطب ساخته، مى گوید: «و اگر از هوى و هوسهاى آنها بعد از آن که آگاهى بر تو آمده پیروى کنى (به کیفر الهى مجازات خواهى شد و) هیچ کس در برابر خدا قدرت حمایت از تو و نگهداریت را نخواهد داشت» (وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْواءَهُمْ بَعْدَ ماجاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مالَکَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِىٍّ وَلا واق).

گرچه احتمال انحراف، مسلماً در پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن مقام عصمت و معرفت و آگاهى وجود نداشته، اما این تعبیر روشن مى سازد که خدا با هیچ کس ارتباط خصوصى و به اصطلاح خویشاوندى ندارد، و حتى اگر پیامبر، مقامش والا است به خاطر تسلیم و عبودیت و ایمان و استقامت اوست.

(آیه 38) این آیه در حقیقت پاسخى است به ایرادات مختلفى که دشمنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) داشتند; از جمله این که: گروهى مى گفتند مگر پیامبر ممکن است از جنس بشر باشد، و همسر اختیار کند و فرزندانى داشته باشد، قرآن به آنها پاسخ مى گوید: این امر تازه اى نیست «ما پیش از تو پیامبران بسیارى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندان قرار دادیم» (وَلَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَجَعَلْنا لَهُمْ اَزْواجًا وَذُرِّیَّةً).

دیگر این که آنها انتظار دارند که هر معجزه اى را پیشنهاد مى کنند و هر چه هوىو هوسشان اقتضا مى کند انجام دهى ـچه ایمان بیاورند یا نیاورندـ ولى آنها باید بدانند: «هیچ پیامبرى نمى تواند معجزه اى جز به فرمان خداوند بیاورد» (وَما کانَ لِرَسُول اَنْ یَأْتِىَ بِایَة اِلاّ بِاِذْنِ اللهِ).

سومین ایراد این بود که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده و احکامى از تورات یا انجیل را دگرگون ساخته.

آیه در آخرین جمله خود به آنها پاسخ مى گوید که : «براى هر زمانى حکم و قانونى مقرر شده» تا بشریت به مرحله بلوغ نهایى برسد و آخرین فرمان صادر شود (لِکُلِّ اَجَل کِتابٌ).

بنابراین جاى تعجب نیست که یک روز تورات را نازل کند، و روز دیگر انجیل را، و سپس قرآن را، چرا که بشریت در زندگى متحول و متکامل خود، نیاز به برنامه هاى متفاوت و گوناگونى دارد.

(آیه 39) این آیه به منزله تأکید و استدلالى است بر آنچه در ذیل آیه قبل گفته شد و آن این که هر حادثه و هر حکم و فرمانى، زمان معینى دارد و اگر مى بینى بعضى از کتاب آسمانى جاى بعض دیگر را مى گیرند به خاطر آن است که «خداوند هر چیزى را بخواهد محو مى کند (همان گونه که به مقتضاى اراده و حکمت خویش) امورى را اثبات مى نماید، و کتاب اصلى و ام الکتاب نزد اوست» (یَمْحُواللهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ).

(آیه 40) سرانجام به عنوان تأکید بیشتر در مورد مجازاتهایى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)وعده مى داد و آنها انتظارش را مى کشیدند و حتى ایراد مى کردند که چرا این وعده هاى تو عملى نمى شود، مى فرماید: «و اگر پاره اى از آنچه را به آنها وعده دادیم (از پیروزى تو و شکست آنها و رهایى پیروان تو و اسارت پیروان آنها) در دوران حیاتت به تو نشان دهیم و یا تو را پیش از آن که این وعده ها تحقق پذیرد از دنیا ببریم در هر صورت وظیفه تو ابلاغ رسالت است و وظیفه ما گرفتن حساب از آنهاست» (وَاِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذى نَعِدُهُمْ اَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَاِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسابُ).

 

چگونه خدا را با بتها قرین مى سازید؟! لوح محو و اثبات و امّ الکتاب
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma