نقش مؤمنان راستین در جنگ احزاب

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
منافقان وضعیف الایمانها در صحنه احزاب پیامدهاى جنگ احزاب

(آیه 21) تاکنون از گروههاى مختلف وبرنامه هاى آنها در غزوه «احزاب» سخن به میان آمد.

قرآن مجید در پایان این سخن از «مؤمنان راستین» وروحیه عالى وپایمردى واستقامت وسایر ویژگیهاى آنان در این جهاد بزرگ، سخن مى گوید.

ومقدمه این بحث را از شخص پیامبر اسلام که پیشوا وبزرگ واسوه آنان بود شروع مى کند، مى گوید: «براى شما در (زندگى) رسول خدا(وعملکرد او در میدان احزاب) سرمشق نیکویى بود براى آنها که امید به (رحمت) خدا وروز رستاخیز دارند وخدا را بسیار یاد مى کنند» (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فى رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَالْیَوْمَ الاْخِرَ وَذَکَرَاللهَ کَثیرًا).

بهترین الگو براى شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگى، شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)است.

این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفانها، مى شود کمترین ضعف وسسستى ودستپاچگى به خود راه نمى دهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، وهم مایه آرامش وراحت روح وجان سرنشینان.

جمله «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فى رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش این است که براى شما در پیامبر(صلى الله علیه وآله)تأسى وپیروى خوبى است، مى توانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح ودر مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.

این نکته نیز قابل توجه است که على(علیه السلام) مى فرماید: «هرگاه آتش جنگ، سخت شعلهور مى شد ما به رسول الله پناه مى بردیم وهیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود».

(آیه 22) بعد از ذکر این مقدمه به بیان حال مؤمنان راستین پرداخته، مى گوید: «هنگامى که مؤمنان، لشکریان احزاب را دیدند (نه تنها تزلزلى به دل راه ندادند بلکه) گفتند: این همان است که خدا ورسولش به ما وعده فرموده (وطلایه آن آشکار گشته) وخدا ورسولش راست گفته اند، واین ماجرا جز بر ایمان وتسلیم آنها نیفزود» (وَلَمّا رَءَا الْمُؤْمِنُونَ الاَْحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَما زادَهُمْ اِلاّ ایمانًا وَتَسْلیًما).

این وعده اشاره به سخنى است که قبلا پیامبر(صلى الله علیه وآله)گفته بود که به زودى قبائل عرب ودشمنان مختلف شما دست به دست هم مى دهند وبه سراغ شما مى آیند، اما بدانید سرانجام پیروزى با شماست.

به آنها گفته شده بود که شما در بوته هاى آزمایش سختى آزموده خواهید شد، وآنها با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا وپیامبر(صلى الله علیه وآله)شدند وبر ایمانشان افزود.

(آیه 23) این آیه اشاره به گروه خاصى از مؤمنان است که در تأسّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله)از همه پیشگامتر بودند، وبر سر عهد وپیمانشان با خدا یعنى فداکارى تا آخرین نفس وآخرین قطره خون ایستادند.

مى فرماید: «در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند، بعضى پیمان خود را به آخر بردند (ودر راه او شربت شهادت نوشیدند) وبعضى دیگر در انتظارند» (مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ).

«وهرگز تغییر وتبدیلى در عهد وپیمان خود ندادند» (وَما بَدَّلُوا تَبْدیلاً).

به عکس منافقان ویا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف وآن طرف مى افکند، وهر روز فکر شوم وتازه اى در مغز ناتوان خود مى پروراندند.

آیه چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام مؤمنان راستین را در هر عصر وهر زمان شامل مى شود، چه آنها که جامه شهادت در راه خدا بر تن پوشیدند وچه آنها که بدون هیچ گونه تزلزل بر سرعهد وپیمان با خداى خویش ایستاده اند وآماده جهاد وشهادتند.

(آیه 24) این آیه نتیجه وهدف نهایى عملکردهاى مؤمنان ومنافقان را در یک جمله کوتاه چنین بازگو مى کند: «هدف این است که خداوند صادقان را به خاطر صدقشان پاداش دهد، ومنافقان را هرگاه بخواهد عذاب کند ویا (اگر توبه کنند) ببخشد وتوبه آنها را بپذیرد، چرا که خداوند آمرزنده ومهربان است» (لِیَجْزِىَ اللهُ الصّادِقینَ بِصِدْقِهِمْ وَیُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ اِنْ شاءَ اَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ کانَ غَفورًا رَحیًما).

نه صدق وراستى ووفادارى مؤمنان مخلص بدون پاداش مى ماند، ونه سستى ها وکارشکنیهاى منافقان بدون کیفر.

(آیه 25) این آیه که آخرین سخن را درباره جنگ احزاب مى گویدوبه این بحث خاتمه مى دهد در عبارتى کوتاه جمع بندى روشنى از این ماجراکرده در جمله اول مى فرماید: «خدا کافران را با دلى پر از خشم بازگرداندبى آنکه نتیجه اى از کار خود گرفته باشند» (وَرَدَّ اللهُ الَّذینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُواخَیْرًا).

در جمله بعد مى افزاید: «وخداوند (در این میدان) مؤمنان را از جنگ بى نیاز ساخت» وپیروزى را نصیبشان کرد (وَکَفَى اللهُ الْمُؤْمِنینَ الْقِتالَ).

آن چنان عواملى فراهم کرد که بى آنکه احتیاج به درگیرى وسیع وگسترده اى باشد ومؤمنان متحمل خسارات وضایعات زیادى شوند جنگ پایان گرفت، زیرا از یکسو طوفان شدید وسردى اوضاع مشرکان را به هم ریخت، واز سوى دیگر رعب وترس ووحشت را که آن هم از لشکرهاى نامرئى خدا است بر قلب آنها افکند، واز سوى سوم ضربه اى که «علىّ بن ابی طالب(علیه السلام) » بر پیکر بزرگترین قهرمان دشمن «عمرو بن عبد ود» وارد ساخت واو را به دیار عدم فرستاد، سبب فرو ریختن پایه هاى امید آنها شد، دست وپاى خود را جمع کردند ومحاصره مدینه را شکستند وناکام به قبائل خود باز گشتند.

ودر آخرین جمله مى فرماید: «خداوند قوى وشکست ناپذیر است» (وَکانَ اللهُ قَوِیًّا عَزیزًا).

ممکن است کسانى «قوى» باشند اما «عزیز» وشکست ناپذیر نباشند یعنى شخص قویترى بر آنان پیروز شود، ولى تنها «قوى وشکست ناپذیر» در عالم خداست که قوت وقدرتش بى انتهاست.

 

منافقان وضعیف الایمانها در صحنه احزاب پیامدهاى جنگ احزاب
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma