بهانه هاى رنگارنگ منکران

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
همگى امت واحدید طرق مختلف بیدارسازى الهى

(آیه 68) در تعقیب آیات گذشته که سخن از اعراض واستکبار کفار در برابر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)بود در اینجا از بهانه هایى که ممکن است آنها براى خود در این زمینه بتراشند وپاسخ دندانشکن آن سخن مى گوید، ضمناً علل واقعى اعراض آنها را نیز شرح مى دهد که در پنج قسمت خلاصه مى شود:

نخست مى گوید: «پس آیا آنها در این گفتار (آیات الهى) تدبر واندیشه نکردند»؟ (اَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ).

آرى! نخستین عامل بدبختى آنها تعطیل اندیشه وتفکر در محتواى دعوت تو است، که اگر بود مشکلات آنها حل مى شد.

در دومین مرحله مى گوید: «یا این که مطالبى براى آنها آمده است که براى نیاکانشان نیامده»؟! (اَمْ جاءَهُمْ مالَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ الاَْوَّلینَ).

یعنى اگر توحید ومعاد ودعوت به نیکیها وپاکیها تنها از ناحیه تو بود، ممکن بود بهانه کنند که اینها سخنان نوظهورى است.

(آیه 69) در سومین مرحله مى گوید: «یا این که آنها پیامبرشان را نشناختند (واز سوابق او آگاه نیستند) لذا او را انکار مى کنند» (اَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ).

یعنى اگر این دعوت از ناحیه شخص مرموز یا مشکوکى صورت گرفته بود ممکن بود بگویند نمى توان به ظاهر سخنانش فریب خورد.

ولى اینها سابقه تو را به خوبى مى دانند، در گذشته تو را «محمّد امین» مى خواندند به عقل ودانش وامانت تو معترف بودند، پس جایى براى این گونه بهانه ها نیز نیست.

(آیه 70) در چهارمین مرحله مى گوید: «یا این که مى گویند: او دیوانه است»؟! (اَمْ یَقُولُونَ بِه جِنَّةٌ).

یعنى شخص او را به خوبى مى شناسیم، اما به عقل وفکر او ایمان نداریم، چه بسا این سخنان را از روى جنون مى گوید، چرا که با افکار عمومى محیط هماهنگ نیست.

قرآن بلافاصله براى نفى این بهانه جویى مى گوید: «بلکه پیامبر براى آنها حق آورده است» وسخنانش گواه بر این حقیقت است (بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ).

عیب کار اینجاست که «بیشتر آنها از حق کراهت دارند» وگریزانند! (وَاَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ).

(آیه 71) در حالى که هیچ لزومى ندارد که حق تابع تمایلات مردم باشد «واگر حق از هوسهاى آنها پیروى کند (وجهان هستى بر طبق تمایل آنها گردش داشت) آسمانها وزمین وهمه کسانى که در آنها هستند تباه مى شوند»! (وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ اَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمواتُ وَالاَْرْضُ وَمَنْ فیهِنَّ). زیرا هوى وهوسهاى مردم معیار وضابطه اى ندارد، بلکه در بسیارى از موارد به سوى زشتیها مى گراید.

سپس براى تأکید بیشتر روى این موضوع مى گوید: «ولى ما قرآنى به آنها دادیم که مایه یادآورى (وعزّت وشرف) براى آنهاست، ولى آنها از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) روى گردانند» (بَلْ اَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ).

(آیه 72) در پنجمین وآخرین مرحله مى گوید: «یا این که تو از آنها اجر ومزد وهزینه اى (در برابر دعوتت) مى خواهى با این که مزد پروردگارت بهتر، واو بهترین روزى دهندگان است» (اَمْ تَسْئَلُهُمْ خَرْجًا فَخَراجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ).

قرآن با بیان گویایى که در این پنج مرحله بیان داشته روشن مى سازد که این کوردلان تسلیم حق نیستند وعذرهایى که براى توجیه مخالفت خود ذکر مى کنند بهانه هاى بى اساسى بیش نیستند.

(آیه 73) در این آیه به عنوان یک نتیجه گیرى کلى از آنچه گذشت چنین مى گوید: «بطور قطع ویقین تو آنها را به صراط مستقیم دعوت مى کنى» (وَاِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ اِلى صِراط مُسْتَقیم).

گرچه در بعضى از روایات اسلامى «صراط مستقیم» به ولایت على(علیه السلام)تفسیر شده ولى این گونه روایات بیان بعضى از مصداقهاى روشن است، وهیچ منافات باوجود مصادیق دیگر مانندقرآن وایمان به مبدء ومعاد وتقوى وجهادندارد.

(آیه 74) ونتیجه طبیعى این موضوع همان است که در این آیه بازگو مى کند: «وکسانى که به آخرت ایمان ندارند بطور مسلم از این صراط منحرفند» (وَاِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ).

منظور از «صراط» در این آیه همان صراط مستقیم در آیه قبل است.

از آیات فوق ضمناً بخشى از صفات رهبران راه حق روشن مى گردد:

آنها همیشه مردمى بودند شناخته شده به نیکیها که در ترویج مکتب حق اصرار مىورزند هرچند ناخوشایند گروه کثیرى باشد.

دیگر این که آنها در برابر دعوت خویش پاداش مادى نمى طلبند.

 

همگى امت واحدید طرق مختلف بیدارسازى الهى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma