توحید مالکیت خداوند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
باز هم نشانه هاى عظمت او در برون ودرون توحید یک جاذبه نیرومند درونى!

(آیه 26) در آیات گذشته بحثهایى پیرامون «توحید خالقیت» و«توحید ربوبیت» آمده بود، واین آیه، از یکى از شاخه هاى توحید که«توحید مالکیت» است سخن مى گوید، مى فرماید: «تمام کسانى که در آسمانهاوزمین هستند از آنِ او مى باشند» (وَلَهُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ).

وچون همه از آن اویند «همگى در برابر او خاضع ومطیعند»(کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ).

یعنى از نظر قوانین آفرینش زمام امر همه در دست اوست وهمه خواه ناخواه تسلیم قوانین او در جهان تکوینند.

دلیل این «مالکیت» همان خالقیت وربوبیت اوست: کسى که در آغاز موجودات را آفریده وتدبیر آنها را بر عهده دارد، مسلماً مالک اصلى نیز باید او باشد، نه غیر او.

(آیه 27) واز آنجا که در سلسله آیاتى که گذشت ونیز بعداً خواهد آمد مسائل مربوط به مبدأ ومعاد همچون تار وپود یک پارچه درهم انسجام یافته، در این آیه باز به مسأله معاد برمى گردد ومى گوید: «او کسى است که آفرینش را آغاز مى کند سپس آن را باز مى گرداند، واین کار براى او آسانتر مى باشد»! (وَهُوَ الَّذى یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ وَهُوَ اَهْوَنُ عَلَیْهِ).

قرآن در این آیه با کوتاهترین استدلال، مسأله امکان معاد را اثبات کرده است، مى گوید: شما معتقدید آغاز آفرینش از اوست، بازگشت مجدد که از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟

توجه به یک نکته در اینجا ضرورى است که تعبیر به آسان بودن وسخت بودن از دریچه فکر ماست، والا براى وجودى که بى نهایت است «سخت» و«آسان» هیچ تفاوتى ندارد.

وشاید به همین دلیل بلافاصله در ذیل آیه مى فرماید: «وبراى اوست توصیف برتر در آسمانها وزمین» (وَلَهُ الْمَثَلُ الاَْعْلى فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ).

چرا که هر وصف کمالى در آسمان وزمین درباره هر موجودى تصور کنید از علم، قدرت، مالکیت، عظمت، وجود وکرم، مصداق اتم واکمل آن نزد خدا است، چرا که همه محدودش را دارند، واو نامحدودش را، اوصاف همه عارضى است واوصاف او ذاتى واو منبع اصلى همه کمالات است.

سرانجام در پایان آیه به عنوان تأکید یا به عنوان یک دلیل، مى گوید: «واوست توانمند وحکیم» (وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ).

عزیز است وشکست ناپذیر اما در عین قدرت نامحدودش کارى بى حساب انجام نمى دهد، وهمه افعالش بر طبق حکمت است.

(آیه 28) بعد از بیان قسمتى دیگر از دلائل توحید ومعاد در آیات گذشته به ذکر دلیلى بر نفى شرک به صورت بیان یک مثال پرداخته، مى گوید: «خداوند مثالى از خودتان براى شما زده است» (ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلاً مِنْ اَنْفُسِکُمْ).

وآن مثال این است که اگر بردگان ومملوکهایى در اختیار شما باشد «آیا این برده هاى شما در روزیهایى که به شما داده ایم شریک شما مى باشند»؟! (هَلْ لَکُمْ مِنْ ما مَلَکَتْ اَیْمانُکُمْ مِنْ شُرَکاءَ فى مـا رَزَقْناکُمْ).

«آن چنان که هر دو با هم کاملا مساوى باشید» (فَاَنْتُمْ فیهِ سَواءٌ).

واز تصرف مستقل وبدون اجازه آنان بیم داشته باشید آن گونه که در مورد شرکاى آزاد، خود بیم دارید» (تَخافُونَهُمْ کَخیفَتِکُمْ اَنْفُسَکُمْ).

یا آن چنان که شما حاضر نیستید بدون اجازه آنها دخل وتصرفى دراموالتان کنید.

وقتى در مورد بردگانتان که «ملک مجازى» شما هستند این چنین امرى را نادرست وغلط مى دانید، چگونه مخلوقات را که ملک حقیقى خدا هستند شریک او مى پندارید؟ یا پیامبرانى همچون مسیح، یا فرشتگان خدا، یا مخلوقاتى همچون جن، ویا بتهاى سنگى وچوبى را همتایان خدا مى شمرید؟ این چه قضاوت زشت ودور از منطقى است؟!

ودر دنباله آیه براى تأکید مى فرماید: «این چنین آیات خود را براى کسانى که تعقّل مى کنند شرح مى دهیم» (کَذلِکَ نُفَصِّلُ الاْیاتِ لِقَوْم یَعْقِلُونَ).

آرى! با ذکر مثالهاى روشن از متن زندگى خود شما حقایق را بازگو مى کنیم تا اندیشه خود را به کار اندازید.

(آیه 29) ولى این آیات بینات واین گونه مثالهاى واضح وروشن براى صاحبان اندیشه است، نه ظالمان هوى پرست بى دانشى که پرده هاى جهلونادانى بر قلب آنها فرو افتاده، وخرافات وتعصبات جاهلى فضاى فکر آنها را تیرهوتار کرده.

 

لذا در این آیه مى افزاید: «ظالمان از هوى وهوسهاى خویش بدون علم وآگاهى پیروى مى کنند» وتابع هیچ منطقى نیستند (بَلِ اتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوااَهْواءَهُمْ بِغَیْرِ عِلْم).

اینها را خداوند به خاطر اعمالشان در وادى ضلالت افکنده است «وچه کسى مى تواند آنها را که خدا گمراه کرده هدایت کند»؟! (فَمَنْ یَهْدى مَنْ اَضَلَّ اللهُ).

ومسلم است کسانى را که خدا رهایشان سازد وبه خویشتن واگذار کند «براى آنها هیچ یار ویاورى نخواهد بود» (وَما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ).

(آیه 30) تا اینجا بحثهاى فراوانى پیرامون توحید وخداشناسى از طریق مشاهده نظام آفرینش داشته ایم.

وبه دنبال آن در این آیه سخن از توحید فطرى است یعنى همان مسأله را از طریق درون ومشاهده باطنى ودرک ضرورى وجدانى تعقیب کرده، مى فرماید: «پس روى (دل) خود را متوجه آیین پاک وخالص پروردگار کن»! (فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفًا).

چرا که «این فطرتى است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش خدا نیست» (فِطْرَتَ اللهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللهِ). واز نخستین روزى که انسان قدم به عالم هستى مى گذارد این نور الهى در درون جان او شعلهور است.

«این است دین وآیین محکم واستوار» (ذلِکَ الدّینُ الْقَیِّمُ).

«ولى اکثر مردم نمى دانند» (وَلکِنَّ اَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ).

«دین حنیف» یعنى دینى که از تمام کجیها واز انحراف وخرافات وگمراهیها به سوى راستى ودرستى متمایل شده است.

(آیه 31) در این آیه چنین مى افزاید: این توجیه شما به دین حنیف خالص وفطرى «در حالى است که شما بازگشت به سوى پروردگار مى کنید» (مُنیبینَ اِلَیْهِ).

اصل واساس وجود شما بر توحید است وسرانجام باید به سوى همین اصل بازگردید.

 

وبه دنبال دستور «انابه» وبازگشت، دستور به «تقوا» مى دهد که جامع همه اوامر ونواهى الهى است، مى فرماید: «واز (مخالفت فرمان) خداوند بپرهیزید» (وَاتَّقُوهُ).

سپس از میان تمام اوامر تکیه وتأکید بر موضوع نماز کرده، مى گوید: «ونماز را برپا دارید» (وَاَقیمُوا الصَّلوةَ). چرا که نماز در تمام ابعادش مهمترین برنامه مبارزه با شرک ومؤثرترین وسیله تقویت پایه هاى توحید وایمان به خداست.

لذا از میان تمام نواهى نیز روى «شرک» تکیه مى کند، مى گوید: «واز مشرکان نباشید» (وَلا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ). چرا که شرک بزرگترین گناه واکبر کبائر است.

(آیه 32) در این آیه یکى از نشانه ها وپیامدهاى شرک را در عبارتى کوتاه وپرمعنى بیان کرده، مى گوید: از مشرکان نباشید «از کسانى که دین خود را پراکنده ساختند، وبه دسته ها وگروهها تقسیم شدند» (مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَکـانُوا شِیَعًا).

وعجب این که با تمام تضادّ واختلافى که داشتند «هر گروهى به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند»! (کُلُّ حِزْب بِمالَدَیْهِمْ فَرِحُونَ).

آرى! یکى از نشانه هاى شرک پراکندگى وتفرقه است، چرا که معبودهاى مختلف منشأ روشهاى متفاوت، وسرچشمه جداییها وپراکندگیهاست.

 

باز هم نشانه هاى عظمت او در برون ودرون توحید یک جاذبه نیرومند درونى!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma