یک تفکر خرافى وانحرافى!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
همه وارد جهنم مى شوند! خدا وفرزند داشتن!

(آیه 77) بعضى از مردم معتقدند که ایمان وپاکى وتقوا با آنها سازگار نیست! وسبب مى شود که دنیا به آنها پشت کند، در حالى که با بیرون رفتن از محیط ایمان وتقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، ومال وثروت آنها زیاد مى شود!

در عصر وزمان پیامبر ـهمچون عصر ماـ افراد نادانى بودند که چنین پندار خطرناکى داشتند ویا لااقل تظاهر به آن مى کردند.

قرآن در اینجا ـ به تناسب بحثى که قبلا پیرامون سرنوشت کفار وظالمان بیان شد ـ از این طرز فکر وعاقبت آن سخن مى گوید.

نخست مى فرماید: «آیا دیدى کسى را که به آیات ما کافر شد، وگفت: مسلماً اموال وفرزندان فراوانى نصیبم خواهد شد»! (اَفَرَءَیْتَ الَّذى کَفَرَ بِـایاتِنا وَقالَ لاَُوتَیَنَّ مالاً وَوَلَدًا).

(آیه 78) سپس قرآن به آنها چنین پاسخ مى گوید: «آیا او از اسرار غیب آگاه شده یا از خدا عهد وپیمانى در این زمینه گرفته است»؟! (اَطَّلَعَ الْغَیْبَ اَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدًا).

کسى مى تواند چنین پیشگویى کند ورابطه اى میان کفر ودارا شدن مال وفرزندان قائل شود که آگاه بر غیب باشد، زیرا ما هیچ رابطه اى میان این دو نمى بینیم، ویا عهد وپیمانى از خدا گرفته باشد، چنین سخنى نیز بى معنى است.

(آیه 79) بعد با لحن قاطع اضافه مى کند: «این چنین نیست (هرگز کفر وبى ایمانى مایه فزونى مال وفرزند کسى نخواهد شد) ما به زودى آنچه را مى گوید، مى نویسیم» (کَلاّ سَنَکْتُبُ ما یَقُولُ).

آرى! این سخنان بى پایه که ممکن است مایه انحراف بعضى از ساده لوحان گردد همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.

«وما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت» عذابهایى پى درپى ویکى بالاى دیگر (وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا). این مال وفرزندان که مایه غرور وگمراهى است، خود عذابى است مستمر براى آنها!

(آیه 80) «وآنچه را او مى گوید (از اموال وفرزندان) از او به ارث مى بریم، وروز قیامت تک وتنها نزد ما خواهد آمد» (وَنَرِثُهُ ما یَقُولُ وَیَأْتینا فَرْدًا).

آرى! سرانجام همه این امکانات مادى را مى گذارد ومى رود وبا دست تهى در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر مى شود، در حالى که نامه اعمالش از گناهان سیاه واز حسنات خالى است.

(آیه 81) این آیه به یکى دیگر از انگیزه هاى این افراد در پرستش بتها اشاره کرده، مى گوید: «وآنها غیر از خدا معبودانى براى خود انتخاب کرده اند تا مایه عزّتشان باشد» (وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا). وبراى آنها در پیشگاه خدا شفاعت کنند، ودر مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست وخیال خامى؟

(آیه 82) «هرگز چنین نیست (که آنها پنداشتند، نه تنها بتها مایه عزّتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت وعذابند، وبه همین جهت) به زودى (یعنى در روز رستاخیز معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد (واز آنها بیزارى مى جویند بلکه) بر ضدّشان قیام مى کنند» (کَلاّ سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَیَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا).

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: «روز قیامت معبودهایى راکه جز خدا انتخاب کردند بر ضدّشان خواهند بود واز آنها واز عبادت کردنشان بیزارى مى جویند».

(آیه 83) در اینجا از این حقیقت بحث مى شود که معبودها نه تنها مایه عزتشان نبودند بلکه مایه بدبختى وذلتشان گشتند; آیه مى گوید: «آیا ندیدى که ما شیاطین را به سوى کافران فرستادیم که آنها را در راه غلطشان تحریک، بلکه زیر ورو مى کند»

(اَلَمْ تَرَ اَنّا اَرْسَلْنَا الشَّیاطینَ عَلَى الْکافِرینَ تَؤُزُّهُمْ اَزًّا).

تسلط شیاطین بر انسانها یک تسلط اجبارى و ناآگاه نیست، بلکه این انسان است که به شیاطین اجازه ورود به درون قلب وجان خود مى دهد.

(آیه 84) در این آیه روى سخن را به پیامبر(ص) کرده، مى گوید: «پس درباره آنها عجله مکن ما تمام اعمال آنها را دقیقاً شماره واحصا مى کنیم» (فَلا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ اِنَّما نَعُدُّلَهُمْ عَدًّا). وهمه را براى آن روز که دادگاه عدل الهى تشکیل مى شود، ثبت وضبط خواهیم کرد.

این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که منظور شمردن ایام عمر،بلکه نفسهاى آنهاست، یعنى مدت بقاء عمر آنها کوتاه است وتحت شماره وعدد مى باشد.

(آیه 85) سپس مسیر نهایى «متقین» و«مجرمین» را در عباراتى کوتاه وگویا چنین بیان مى کند; همه این اعمال را براى روزى ذخیره کرده ایم که: «در آن روز پرهیزکاران را دسته جمعى (با عزت واحترام) بسوى خداوند رحمان، (وپاداشهاى او) محشور مى کنیم...» (یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقینَ اِلَى الرَّحْمنِ وَفْدًا).

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: على(علیه السلام) تفسیر این آیه را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)جویا شد; حضرتش فرمود: «اى على! وفد; حتماً به کسانى مى گویند که سوار بر مرکبند آنها افرادى هستند که تقوا وپرهیزکارى را پیشه ساختند، خدا آنها را دوست داشت وآنان را مخصوص خود گردانید، واز اعمالشان خشنود شد، ونام متقین برآنها گذارد».

(آیه 86) سپس مى گوید: در مقابل، «مجرمان را در حالى که تشنه کامند به سوى جهنم مى رانیم» (وَنَسُوقُ الُْمجْرِمینَ اِلى جَهَنَّمَ وِرْدًا). همان گونه که شتران تشنه را به سوى آبگاه مى رانند، منتها در اینجا آبى نیست بلکه آتش است.

(آیه 87) واگر تصور کنند که در آنجا از طریق شفاعت مى توانند به جایى برسند، باید بدانند که; «آنها هرگز مالک شفاعت (در آنجا) نیستند» (لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ). نه کسى از آنها شفاعت مى کند، وبه طریق أولى قادر بر آن نیستند که از کسى شفاعت کنند.

«مگر کسى که نزد خداوند رحمان عهد وپیمانى دارد «اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدًا).

تنها این دسته اند که مشمول شفاعت شافعان مى شوند ویا مقامشان از این هم برتر است وتوانایى دارند از گنهکارانى که لایق شفاعتند شفاعت کنند.

منظور از عهد هرگونه رابطه با پروردگار ومعرفت واطاعت او، وهمچنین ارتباط وپیوند با مکتب اولیاى حق، وهرگونه عمل صالح مى باشد.

 

همه وارد جهنم مى شوند! خدا وفرزند داشتن!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma