لجاجت وسرسختى قوم صالح

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
ما را اندرز مده که در ما اثر نمى کند! قوم ننگین ومتجاوز!

(آیه 153) در آیات گذشته منطق مستدل وخیرخواهانه صالح را در برابر قوم گمراه شنیدید، اکنون در اینجا، منطق قوم را در برابر او بشنوید.

آنها «گفتند: اى صالح! تو مسحور شده اى وعقل خود را از دست داده اى» لذا سخنان ناموزونى مى گویى! (قالُوا اِنَّما اَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرینَ).

(آیه 154) از این گذشته «تو فقط بشرى همچون مایى» (ما اَنْتَ اِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا). وهیچ عقلى اجازه نمى دهد از انسانى همچون خودمان اطاعت کنیم!

«اگر راست مى گویى آیت ونشانه اى بیاور» تا ما به تو ایمان بیاوریم (فَأْتِ بِایَة اِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقینَ).

 

(آیه 155) به هر حال این گروه سرکش، نه به خاطر حق طلبى که به خاطر بهانه جویى تقاضاى معجزه کردند، وباید به آنها اتمام حجت مى شد، لذا صالح به دستور خداوند «گفت: این ناقه اى است که براى او سهمى از آب قریه است، وبراى شما سهم روز معینى» (قالَ هذِه ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَلَکُمْ شِرْبُ یَوْم مَعلْلُوم).

این «ناقه» یک شتر عادى ومعمولى نبوده است وبطرز معجزآسایى از دل کوه برآمد، واز ویژگیهاى آن این بود که یک روز آب آبادى را به خود تخصیص مى داد ومى نوشید.

(آیه 156) به هر حال صالح مأمور بود که به آنها اعلام کند این شتر عجیب وخارق العاده را که نشانه اى از قدرت بى پایان خداست به حال خود رها کنند، ودستور داد: «کمترین آزارى به آن نرسانید که (اگر چنین کنید) عذاب روز عظیم شما را فرو خواهد گرفت» (وَلا تَمَسُّوها بِسُوء فَیَأْخُذَکُمْ عَذابُ یَوْم عَظیم).

(آیه 157) البته قوم سرکشى که حاضر به بیدارى فریب خوردگان نبودند وآگاهى مردم را مزاحم منافع خود مى دانستند، توطئه از میان بردن ناقه را طرح کردند و«سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده (وبا یک یا چند ضربه) آن را از پا درآوردند، وسپس از کرده خود پشیمان شدند» چرا که عذاب الهى را در چند قدمى خود احساس مى کردند (فَعَقَرُوها فَاَصْبَحُوا نادِمینَ).

(آیه 158) چون طغیانگرى آنها از حد گذشت وعملا نشان دادند که آماده پذیرش حق نیستند اراده خدا بر این قرار گرفت که زمین را از لوث وجودشان پاک کند «در این هنگام عذاب الهى آنها را فرو گرفت» (فَاَخَذَهُمُ الْعَذابُ).

قرآن در پایان این ماجرا همان مى گوید که در پایان ماجراى قوم هود ونوح وابراهیم بیان کرد، مى فرماید: «در این سرگذشت (قوم صالح وآن همه پایمردى وتحمل این پیامبر بزرگ وآن منطق شیوا، ونیز سرسختى ولجاجت ومخالفت آن سیه رویان با معجزه بیدارگر وسرنوشت شومى که به آن گرفتار شدند) آیتودرس عبرتى است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند» (اِنَّ فى ذلِکَ لاَیَةً وَما کانَاَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنینَ).

 

(آیه 159) آرى هیچ کس نمى تواند بر قدرت خدا چیره شود همان گونه که این قدرت عظیم مانع رحمت او نسبت به دوستان وحتى نسبت به دشمنان نیست «وپروردگار تو عزیز ورحیم است» (وَاِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ).

 

ما را اندرز مده که در ما اثر نمى کند! قوم ننگین ومتجاوز!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma