موسى مخفیانه به سوى مدین حرکت مى کند!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
موسى در طریق حمایت از مظلومان یک کار نیک درهاى خیرات را به روى موسى گشود!

(آیه 18) در اینجا با چهارمین صحنه این سرگذشت پرماجرا روبرو مى شویم.

مسأله کشتن یکى از فرعونیان بسرعت در مصر منعکس شد وشاید نام موسى هم در این میان بر سر زبانها بود.

در این آیه مى خوانیم: «به دنبال این ماجرا، موسى در شهر، ترسان بود وهر لحظه در انتظار حادثه اى، ودر جستجوى اخبار» (فَاَصْبَحَ فِى الْمَدینَةِ خائِفًا یَتَرَقَّبُ).

«ناگهان (با صحنه تازه اى روبرو شد ودید) همان بنى اسرائیلى که دیروز از او یارى طلبیده بود فریاد مى کشد واز او کمک مى خواهد» وبا قبطى دیگرى گلاویز شده است (فَاِذَا الَّذِى اسْتَنْصَرَهُ بِالاَْمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ).

اما «موسى به او گفت: تو به وضوح، انسان جاهل وگمراهى هستى»! (قالَ لَهُ مُوسى اِنَّکَ لَغَوِىٌّ مُبینٌ). هر روز با کسى گلاویز مى شوى ودردسر مى آفرینى؟

(آیه 19) ولى به هر حال مظلومى بود که در چنگال ستمگرى گرفتار شده بودـ خواه در مقدمات تقصیر کرده باشد یا نهـ مى بایست موسى به یارى او بشتابد وتنهایش نگذارد «اما هنگامى که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود درگیر شود وبا قدرت مانع او گردد (فریادش بلند شد) گفت: اى موسى! مى خواهى مرا بکُشى همان گونه که دیروز انسانى را کُشتى»؟! (فَلَمّا اَنْ اَرادَ اَنْ یَبْطِشَ بِالَّذى هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ یا مُوسى اَتُریدُ اَنْ تَقْتُلَنى کَما قَتَلْتَ نَفْسًا بِالاَْمْسِ).

از قرار معلوم «تو فقط مى خواهى جبارى در روى زمین باشى، ونمى خواهى از مصلحان باشى»! (اِنْ تُریدُ اِلاّ اَنْ تَکُونَ جَبّارًا فِى الاَْرْضِ وَما تُریدُ اَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحینَ).

این جمله نشان مى دهد که موسى قبلا نیت اصلاح طلبى خود را چه در کاخ فرعون وچه در بیرون آن، اظهار کرده بود.

(آیه 20) ماجرا به فرعون واطرافیان او رسید وتکرار این عمل را تهدیدى بر وضع خود گرفتند، جلسه مشورتى تشکیل دادند وحکم قتل موسى صادر شد.

در این هنگام یک حادثه غیرمنتظره موسى را از مرگ حتمى رهایى بخشید وآن این که: «مردى از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان وکاخ فرعون) بسرعت خود را به موسى رساند وگفت: اى موسى! این جمعیت براى کشتن تو به مشورت نشسته اند، فوراً از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام» (وَجاءَ رَجُلٌ مِنْ اَقْصَا الْمَدینَةِ یَسْعى قالَ یا مُوسى اِنَّ الْمَلاََ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ اَنّى لَکَ مِنَ النّاصِحینَ).

 

این مرد ظاهراً همان کسى بود که بعداً به عنوان «مؤمن آل فرعون» معروف شد، مى گویند: نامش «حزقیل» واز خویشاوندان نزدیک فرعون بود.

(آیه 21) موسى این خبر را کاملا جدى گرفت، به خیرخواهى این مرد باایمان ارج نهاد، وبه توصیه او «از شهر خارج شد در حالى که ترسان بود وهر لحظه در انتظار حادثه اى»! (فَخَرَجَ مِنْها خائِفًا یَتَرَقَّبُ).

تمام قلب خود را متوجه پروردگار کرد وبراى حل این مشکل بزرگ دست به دامن لطف او زد و«گفت: پروردگار من! مرا از این قوم ظالم رهایى بخش» (قالَ رَبِّ نَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ).

(آیه 22) موسى تصمیم گرفت که به سوى سرزمین «مدین» که شهرى در جنوب شام وشمال حجاز بود واز قلمرو مصر وحکومت فرعونیان جدا محسوب مى شد برود، او در این سفر سخت، تنها یک سرمایه بزرگ همراه داشت، سرمایه ایمان وتوکل بر خدا!

لذا «هنگامى که متوجه جانب مدین شد گفت: امیدوارم که پروردگارممرا به راه راست هدایت کند»! (وَلَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبّى اَنْ یَهْدِیَنى سَواءَ السَّبیلِ).

 

موسى در طریق حمایت از مظلومان یک کار نیک درهاى خیرات را به روى موسى گشود!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma