این آفرینش خداست، دیگران چه آفریده اند؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
تحریم غنا احترام پدر ومادر

(آیه 10) این آیه از دلائل توحید که یکى دیگر از اساسى ترین اصول اعتقادى است سخن مى گوید.

نخست به پنج قسمت از آفرینش پروردگار که پیوند ناگسستنى با هم دارند اشاره مى کند، این موارد عبارتند از: آفرینش آسمان، ومعلق بودن کرات در فضا ونیز آفرینش کوهها براى حفظ ثبات زمین، وسپس آفرینش جنبندگان، وبعد از آن آب وگیاهان که وسیله تغذیه آنهاست.

مى فرماید: «خداوند آسمانها را بدون ستونى که قابل رؤیت باشد آفرید» (خَلَقَ السَّمواتِ بِغَیْرِ عَمَد تَرَوْنَها).

این تعبیر اشاره لطیفى است به قانون جاذبه ودافعه که همچون ستونى بسیار نیرومند اما نامرئى کرات آسمانى را در جاى خود نگه داشته; بنابراین، جمله فوق یکى از معجزات علمى قرآن مجید است که شرح بیشتر آن را در ذیل آیه2 سوره رعد (در جلد دوم) آوردیم.

سپس درباره فلسفه آفرینش کوهها مى گوید: «خداوند در زمین کوههایى افکند تا شما را مضطرب ومتزلزل نکند» (وَاَلْقى فِى الاَْرْضِ رَواسِىَ اَنْ تَمیدَبِکُمْ).

حال که نعمت آرامش آسمان به وسیله ستون نامرئیش، وآرامش زمین به وسیله کوهها تأمین شد نوبت به آفرینش انواع موجودات زنده وآرامش آنها مى رسد که در محیطى آرام بتوانند قدم به عرصه حیات بگذارند، مى گوید: «ودر روى زمین از هر جنبنده اى منتشر ساخت» (وَبَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّة).

اما پیداست که این جنبندگان نیاز به آب وغذا دارند، لذا در جمله هاى بعد به این دو موضوع اشاره کرده، مى گوید: «واز آسمان آبى فرستادیم وبه وسیله آن (در روى زمین) انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پرارزش رویاندیم» (وَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَنْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ زَوْج کَریم).

سفره اى است گسترده با غذاهاى متنوع در سرتاسر روى زمین که هریک از آنها از نظر آفرینش، دلیلى است بر عظمت وقدرت پروردگار.

این آیه بار دیگر به «زوجیت در جهان گیاهان» اشاره مى کند که آن نیز از معجزات علمى قرآن است، چرا که در آن زمان، زوجیت (وجود جنس نر وماده) در جهان گیاهان بطور گسترده ثابت نشده بود، وقرآن از آن پرده برداشت.

(آیه 11) بعد از ذکر عظمت خداوند در جهان آفرینش، وچهره هاى مختلفى از خلقت روى سخن را به مشرکان کرده وآنها را مورد بازخواست قرار مى دهد، مى گوید: «این آفرینش خداست، اما به من نشان دهید معبودان غیر او چه چیز را آفریده اند»؟! (هذا خَلْقُ اللهِ فَاَرُونى ماذا خَلَقَ الَّذینَ مِنْ دُونِه).

مسلماً آنها نمى توانستند ادعا کنند هیچ یک از مخلوقات این جهان مخلوق بتها هستند، بنابراین آنها به توحید خالقیت معترف بودند، با این حال چگونه مى توانستند شرک در عبادت را توجیه کنند، چرا که توحید خالقیت دلیل بر توحید ربوبیت ویگانگى مدبر عالم، وآن هم دلیل بر توحید عبودیت است.

لذا در پایان آیه، عمل آنها را منطبق بر ظلم وضلال شمرده، مى گوید: «ولى ظالمان در گمراهى آشکارند» (بَلِ الظّالِمُونَ فى ضَلال مُبین).

مى دانیم «ظلم» معنى گسترده اى دارد که شامل قرار دادن هر چیز در غیر محل خودش مى شود، واز آنجا که مشرکان عبادت وگاه تدبیر جهان را در اختیار بتها مى گذاشتند مرتکب بزرگترین ظلم وضلالت بودند.

(آیه 12) به تناسب بحثهاى گذشته پیرامون توحید وشرک واهمیت وعظمت قرآن وحکمتى که در این کتاب آسمانى به کار رفته، در این آیه وچند آیه بعد از آن، سخن از «لقمان حکیم» وبخشى از اندرزهاى مهم این مرد الهى در زمینه توحید ومبارزه با شرک به میان آمده، این اندرزهاى دهگانه که در طى شش آیه بیان شده هم مسائل اعتقادى را به طرز جالبى بیان مى کند، وهم اصول وظایف دینى، وهم مباحث اخلاقى را.

در این که «لقمان» که بود؟ در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)چنین مى خوانیم: «به حق مى گویم که لقمان پیامبر نبود، ولى بنده اى بود که بسیار فکر مى کرد، ایمان ویقینش عالى بود، خدا را دوست مى داشت، وخدا نیز او را دوست داشت، ونعمت حکمت بر او ارزانى فرمود...».

آیه مى فرماید: «ما به لقمان حکمت دادیم (وبه او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور، هرکس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده، وهرکس کفران کند (زیانى به خدا نمى رساند) چرا که خداوند، بى نیاز وستوده است» (وَلَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ اَنِ اشْکُرْلِلّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَاِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِه وَمَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِىٌّ حَمیدٌ).

حکمتى که قرآن از آن سخن مى گوید وخداوند به لقمان عطا فرموده بود «مجموعه اى از معرفت وعلم، واخلاق پاک وتقوا ونور هدایت» بوده است.

«لقمان» به خاطر داشتن این حکمت به شکر پروردگارش پرداخت او هدف نعمتهاى الهى وکاربرد آن را مى دانست، ودرست آنها را در همان هدفى که براى آن آفریده شده بودند به کار مى بست، واصلا حکمت همین است: «به کار بستن هر چیز در جاى خود» بنابراین «شکر» و«حکمت» به یک نقطه باز مى گردند.

(آیه 13) بعد از معرفى لقمان ومقام علم وحکمت او به نخستین اندرز وى که در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش مى باشد اشاره کرده، مى فرماید: به خاطر بیاور «هنگامى را که لقمان به فرزندش ـ در حالى که او را موعظه مى کرد ـ گفت: پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک ظلم بزرگى است» (وَاِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِه وَهُوَ یَعِظُهُ یا بُنَىَّ لا تُشْرِکْ بِاللهِ اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ).

چه ظلمى از این بالاتر که هم در مورد خدا انجام گرفته که موجود بى ارزشى را همتاى او قرار دهند، وهم درباره خویشتن که از اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر درّه ذلت پرستش غیر او سقوط کنند!

 

تحریم غنا احترام پدر ومادر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma