در آغوش فرعون!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
فضیلت تلاوت سوره بازگشت موسى به آغوش مادر

(آیه 7) از اینجا قرآن مجید، براى ترسیم نمونه زنده اى از پیروزى مستضعفان بر مستکبران وارد شرح داستان موسى وفرعون مى شود.

نخست مى گوید: «ما به مادر موسى وحى فرستادیم (والهام کردیم) که موسى را شیر ده وهنگامى که بر او ترسیدى او را در دریا بیفکن»! (وَاَوْحَیْنا اِلى اُمِّ مُوسى اَنْ اَرْضِعیهِ فَاِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَاَلْقیهِ فِى الْیَمِّ).

«وترس واندوهى به خود راه مده» (وَلا تَخافى وَلا تَحْزَنى).

«چرا که ما قطعاً او را به تو باز مى گردانیم، واو را از رسولان قرار خواهیم داد» (اِنّا رادُّوهُ اِلَیْکَ وَجاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ).

این آیه کوتاه مشتمل بر دو امر، ودو نهى، ودو بشارت است که مجموعاً خلاصه اى است از یک داستان بزرگ وپرماجرا که فشرده اش چنین است:

دستگاه فرعون برنامه وسیعى براى کشتن «نوزادان پسر» از بنى اسرائیل ترتیب داده بود، وحتى قابله هاى فرعونى مراقب زنان باردار بنى اسرائیل بودند.

در این میان یکى از این قابله ها با مادر موسى رابطه دوستى داشت ـ حمل موسى مخفیانه صورت گرفت و چندان آثارى از حمل در مادر نمایان نبود ـ هنگامى که احساس کرد تولد نوزاد نزدیک شده به سراغ دوست قابله اش فرستاد وگفت: ماجراى من چنین است فرزندى در رحم دارم وامروز به محبت ودوستى تو نیازمندم.

هنگامى که موسى تولد یافت از چشمان او نور مرموزى درخشید، وبرقى از محبت در اعماق قلب قابله فرو نشست.

زن قابله گفت: حتى راضى نیستم مویى از سر او کم شود، با دقت از او حفاظت کن، من فکر مى کنم دشمن نهایى ما سرانجام او باشد!

قابله از خانه مادر موسى بیرون آمد، بعضى از جاسوسان حکومت او را دیدند وتصمیم گرفتند وارد خانه شوند، خواهر موسى ماجرا را به مادر خبر داد، مادر در میان این وحشت شدید نوزاد را در پارچه اى پیچید ودر تنور انداخت، مأموران وارد شدند در آنجا چیزى جز تنور آتش ندیدند!

خداوند آتش را براى او بَرد و سلام کرده است ـ همان خدایى که آتش نمرودى را براى ابراهیم سرد وسالم ساخت ـ دست کرد ونوزادش را سالم بیرون آورد.

اما باز مادر در امان نبود، چرا که مأموران در حرکت وجستجو بودند.

در اینجا یک الهام الهى قلب مادر را روشن ساخت; به سراغ یک نجار مصرى آمد، نجارى که او نیز از قبطیان وفرعونیان بود! از او درخواست کرد صندوق کوچکى براى او بسازد.

شاید صبحگاهانى بود که هنوز مردم مصر در خواب بودند وهوا کمى روشن شده بود، مادر نوزاد خود را همراه صندوق به کنار رود نیل آورد، پستان در دهان نوزاد گذاشت، وآخرین شیر را به او داد، سپس او را در آن صندوق مخصوص که همچون یک کشتى کوچک قادر بود بر روى آب حرکت کند گذاشت وآن را روى امواج نهاد.

در اخبار آمده: فرعون دخترى داشت که از بیمارى شدیدى رنج مى برد، دست به دامن اطبا زد نتیجه اى نگرفت، به کاهنان متوسل شد آنها گفتند: که اى فرعون! ما پیش بینى مى کنیم که از درون این دریا انسانى به این کاخ گام مى نهد که اگر از آب دهانش به بدن این بیمار بمالند بهبودى مى یابد!

فرعون وهمسرش آسیه در انتظار چنین ماجرایى بودند که ناگهان روزى صندوقچه اى را که بر امواج در حرکت بود، نظر آنها را جلب کرد، دستور داد مأموران فوراً به سراغ صندوق بروند.

صندوق مرموز در برابر فرعون قرار گرفت، هنگامى که چشم همسر فرعون به چشم کودک افتاد، برقى از آن جستن کرد، وهمگى مهر او را در دل گرفتند، وهنگامى که آب دهان این نوزاد مایه شفاى بیمار شد این محبت فزونى گرفت.

(آیه 8) قرآن مى گوید: «سپس خاندان فرعون، موسى را (از روى امواج نیل) برگرفتند تا (سرانجام) دشمن آنان ومایه اندوهشان گردد»! (فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا).

ودر پایان آیه اضافه مى کند: «مسلماً فرعون وهامان ولشکریان آن دو خطاکار بودند» (اِنَّ فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَجُنُودَهُما کانُوا خاطِئینَ).

چه خطایى از این برتر که راه حق وعدالت را گذارده پایه هاى حکومت خود را بر ظلم وجور وشرک بنا نموده بودند؟

وچه خطایى از این روشنتر که آنها هزاران طفل را سر بریدند تا «کلیم الله» را نابود کنند، ولى خداوند او را به دست خودشان سپرد وگفت: بگیرید واین دشمنتان را پرورش دهید وبزرگ کنید!

(آیه 9) از این آیه استفاده مى شود که مشاجره ودرگیرى میان فرعون وهمسرش واحتمالا بعضى از اطرافیان آنها بر سر این نوزاد درگرفته بود، چرا که قرآن مى گوید: «همسر فرعون گفت: این نور چشم من وتو است، او را نکشید، شاید براى ما مفید باشد، یا او را به عنوان پسر انتخاب کنیم»! (وَقالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْن لى وَلَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى اَنْ یَنْفَعَنا اَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا).

فرعون دریافته بود که این نوزاد از بنى اسرائیل است وخواهان اجراى قانون جنایت بارش در باره نوزادان بنى اسرائیل در این مورد شد!

اما «آسیه» همسر فرعون که نوزاد پسرى نداشت وقلب پاکش کانون مهر این نوزاد شده بود در مقابل همه آنها ایستاد واز آنجا که در این گونه کشمکشهاى خانوادگى غالباً پیروزى با زنان است او در کار خود پیروز شد.

 

واگر داستان شفاى دختر فرعون نیز به آن افزوده شود دلیل پیروزى «آسیه» در این درگیرى روشنتر خواهد شد.

ولى قرآن با یک جمله کوتاه وپرمعنى در پایان آیه مى گوید: «آنهانمى دانستند» چه مى کنند (وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ).

آرى! آنها نمى دانستند که فرمان نافذ الهى ومشیت شکست ناپذیر خداوند بر این قرار گرفته است که این نوزاد را در مهمترین کانون خطر پرورش دهد، وهیچ کس را یاراى مخالفت با این اراده ومشیت نیست!

 

فضیلت تلاوت سوره بازگشت موسى به آغوش مادر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma