طرق مختلف بیدارسازى الهى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
بهانه هاى رنگارنگ منکران شرک جهان را به تباهى مى کشد

(آیه 75) از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانه هاى مختلفى بود که منکران حق براى سرپیچى از دعوت پیامبران عنوان مى کردند، در اینجا خداوند از طرق اتمام حجت وبیدارسازى آنها سخن مى گوید.

نخست مى فرماید: گاه آنها را مشمول نعمت خود مى سازیم تا بیدار شوند; «واگر به آنان رحم کنیم وگرفتاریها ومشکلاتشان را برطرف سازیم (نه تنها بیدار نمى شوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت مىورزند و(در این وادى) سرگردان مى مانند»! (وَلَوْ رَحِمْناهُمْ وَکَشَفْنا مابِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فى طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ).

(آیه 76) وگاه آنها را با حوادث دردناک گوش مالى مى دهیم تا اگر از طریق رحمت ونعمت بیدار نشدند از این راه بیدار شوند، ولى این کار نیز در آنها مؤثر نیست، زیرا «ما آنها را به عذاب وبلا گرفتار ساختیم اما آنها نه در برابر پروردگارشان تواضع وانقیادى نشان دادند ونه به درگاه او توجه وتضرع مى کنند» (وَلَقَدْ اَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَما یَتَضَرَّعُونَ).

(آیه 77) به هر حال ما به این رحمتها ونعمتها ومجازاتهاى بیدارکننده همچنان ادامه مى دهیم وآنها نیز به طغیان وسرکشى ولجاجتشان، «تا هنگامى که درى از عذاب شدید به روى آنها بگشاییم وچنان گرفتار مى شوند که ناگهان بکلى مأیوس گردند» (حَتّى اِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ بابًا ذا عَذاب شَدید اِذا هُمْ فیهِ مُبْلِسُونَ).

در واقع خداوند دو نوع مجازات دارد «مجازاتهاى تربیتى» و«مجازاتهاى پاکسازى واستیصال» هدف در مجازاتهاى قسم اول آن است که در سختى ورنج قرار گیرند وضعف وناتوانى خود را دریابند واز مرکب غرور پیاده شوند.

ولى هدف در قسم دوم که در مورد افراد غیر قابل اصلاح صورت مى گیرد این است که به حکم فرمان آفرینش ریشه کن شوند.

(آیه 78) قرآن بعد از این بیان، از طریق دیگر وارد مى شود وبه ذکر نعمتهاى الهى براى تحریک حس شکرگزارى آنها پرداخته، مى گوید: «واو کسى است که براى شما گوش وچشم وقلب ]=عقل[ ایجاد کرد، اما کمتر شکر او را به جا مى آورید»

(وَهُوَ الَّذى اَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالاَْبْصارَ وَالاَْفْئِدَةَ قَلیلاً ما تَشْکُرُونَ).

تکیه بر این سه موضوع (گوش وچشم وعقل) به خاطر آن است که ابزار اصلى شناخت انسان این سه مى باشد، مسائل حسى را غالباً از طریق چشم وگوش درک مى کند ومسائل غیرحسى را به وسیله نیروى عقل.

(آیه 79) در این آیه به یکى از مهمترین آیات پروردگار، یعنى خلقت انسان از این زمین خاکى پرداخته، چنین مى گوید: «واو کسى است که شما را در زمین آفرید» (وَهُوَ الَّذى ذَرَأَکُمْ فِى الاَْرْضِ).

وچون از زمین آفریده شده اید باز به زمین باز مى گردید ودیگر بار برانگیخته شده «به سوى او جمع ومحشور مى شوید» (وَاِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).

واگر در آفرینش خودتان از خاک بى ارزش بیندیشید، کافى است که هستى بخش را بشناسید ونیز امکان مسأله معاد را دریابید.

(آیه 80) بعد از ذکر مسأله آفرینش انسان به مسأله مرگ وحیات وآمد وشد شب وروز که از آیات بزرگ پروردگار است پرداخته، چنین مى گوید: «واو کسى است که زنده مى کند ومى میراند وآمد وشد شب وروز از آن اوست، آیا اندیشه نمى کنید»؟! (وَهُوَ الَّذى یُحْیى وَیُمیتُ وَلَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ اَفَلا تَعْقِلُونَ).

وبه این ترتیب در آیات سه گانه اخیر از انگیزه شناخت پروردگار شروع کرده وبا ذکر بخشى از مهمترین آیات انفسى وآفاقى بحث را پایان مى دهد.

(آیه 81) در این آیه اضافه مى کند: اینها اندیشه وعقل را رها کرده وکورکورانه از نیاکان خود تقلید مى کنند، «آنها همان مى گویند که پیشینیانشان مى گفتند» (بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الاَْوَّلُونَ).

(آیه 82) «آنها (از روى تعجب) مى گفتند: آیا هنگامى که ما مردیم وخاک واستخوان (پوسیده) شدیم آیا بار دیگر برانگیخته خواهیم شد»؟! (قالُوا اَءِذا مِتْنا وَکُنّا تُرابًا وَعِظامًا اَءِنّا لَمَبْعُوثُونَ).

(آیه 83) این باور کردنى نیست! «این وعده به ما وپدرانمان از قبل داده شده; واین فقط افسانه هاى پیشینیان است» (لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَآباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ اِنْ هذا اِلاّ اَساطیرُ الاَْوَّلینَ).

(آیه 84) واز آنجا که کفار ومشرکان بیش از همه از مسأله معاد وحشت داشتند وبه همین دلیل با انواع بهانه ها ولطائف الحیل مى خواستند شانه از زیر بار آن خالى کنند، قرآن نیز مشروحاً وبطور مؤکد از معاد سخن مى گوید.

وجالب این که در هر مورد از خود مشرکان اعتراف مى گیرد وسخن آنها را به خودشان باز مى گرداند.

نخست مى گوید: «بگو: زمین وکسانى که در زمینند از آنِ کیست، اگر شما مى دانید»؟! (قُلْ لِمَنِ الاَْرْضُ وَمَنْ فیها اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

(آیه 85) سپس اضافه مى کند: آنها براساس نداى فطرت واعتقادى که به خداوند آفریننده هستى دارند «به زودى (در پاسخ تو) مى گویند: (مالکیت زمین وآنچه در آن است) همه از آنِ خداست» (سَیَقُولُونَ لِلّهِ).

ولى تو به آنها «بگو: اکنون که چنین است (وخود شما نیز اعتراف دارید) آیا متذکر نمى شوید» (قُلْ اَفَلا تَذَکَّرُونَ).

با این اعتراف صریح وروشن چگونه زنده شدن انسان را بعد از مرگ بعید مى شمرید؟ واز قدرت فراگیر خداوند بزرگ دور مى دانید؟

(آیه 86) دگر بار دستور مى دهد از آنها سؤال کن و«بگو: چه کسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه وپروردگار عرش عظیم است»؟! (قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ).

(آیه 87) باز آنها روى همان فطرت توحیدى واعتقادى که به الله به عنوان خالق هستى دارند «مى گویند: (همه اینها) از آنِ خداست» (سَیَقُولُونَ لِلّهِ).

با این اقرار آشکار به آنها «بگو شما (که خود به این واقعیت معترفید) چرا از خدا نمى ترسید» ومنکر قیامت وبازگشت مجدد انسان به زندگى مى شوید؟! (قُلْ اَفَلا تَتَّقُونَ).

(آیه 88) بار دیگر از آنها درباره حاکمیت بر آسمانها وزمین سؤال کن و«بگو: چه کسى حکومت همه موجودات را در دست دارد»؟! (قُلْ مَنْ بِیَدِه مَلَکُوتُ کُلِّ شَىْء).

«وچه کسى به بى پناهان پناه مى دهد ونیاز به پناه دادن ندارد»؟! (وَهُوَ یُجیرُ وَلا یُجارُ عَلَیْهِ).

«اگر راستى از این واقعیتها آگاهید» (اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

(آیه 89) دیگر بار زبان به اعتراف مى گشایند و«مى گویند: (ملکوت وحاکمیت وحمایت وپناه دادن در این عالم) منحصر به خداست» (سَیَقُولُونَ لِلّهِ).

«بگو: با این حال چگونه (مى گویید پیامبر(صلى الله علیه وآله)شما را سِحر کرده و) مسحور او شده اید»؟ (قُلْ فَاَنّى تُسْحَرُونَ).

(آیه 90) سرانجام به عنوان یک جمع بندى ونتیجه گیرى فشرده وکوتاه مى فرماید: نه سحر است ونه جادو ونه چیز دیگر، «بله ما حق را براى آنها آوردیم وروشن ساختیم وآنها دروغ مى گویند» (بَلْ اَتَیْناهُمْ بِالْحَقِّ وَاِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ).

 

بهانه هاى رنگارنگ منکران شرک جهان را به تباهى مى کشد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma