سدّ ذوالقرنین چگونه ساخته شد؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
سرگذشت عجیب ذوالقرنین! نکات آموزنده این داستان تاریخى:

(آیه 92) در اینجا به یکى دیگر از سفرهاى ذوالقرنین اشاره کرده، مى گوید: «بعد از این ماجرا باز از اسباب مهمى که در اختیار داشت بهره گرفت» (ثُمَّ اَتْبَعَ سَبَبًا).

(آیه 93) «همچنان راه خود را ادامه داد تا به میان دو کوه رسید، ودر آنجا گروهى غیر از آن دو گروه سابق یافت که هیچ سخنى را نمى فهمیدند» (حَتّى اِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْمًا لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً).

اشاره به این که او به یک منطقه کوهستانى رسید ودر آنجا جمعیتى مشاهده کرد که از نظر تمدن در سطح بسیار پائینى بودند، چرا که یکى از روشنترین نشانه هاى تمدن انسانى، همان سخن گفتن اوست.

(آیه 94) در این هنگام آن جمعیت که از ناحیه دشمنان خونخوار وسرسختى به نام یأجوج ومأجوج در عذاب بودند، مقدم ذوالقرنین را که داراى قدرت وامکانات عظیمى بود، غنیمت شمردند، دست به دامن او زدند و «گفتند: اى ذوالقرنین! یأجوج ومأجوج در این سرزمین فساد مى کنند، آیا ممکن است ما هزینه اى در اختیار تو بگذاریم که میان ما وآنها سدّى ایجاد کنى» (قالُوا یا ذَاالْقَرْنَیْنِ اِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلى اَنْ تَجْعَلَ بَیْنَناوَبَیْنَهُمْ سَدًّا).

این گفتار آنها، با این که حداقل زبان ذوالقرنین را نمى فهمیدند ممکن است از طریق علامت واشاره بوده باشد.

(آیه 95) اما ذوالقرنین در پاسخ آنها «گفت: آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده (از آنچه شما پیشنهاد مى کنید) بهتر است» ونیازى به کمک مالى شما ندارم» (قالَ ما مَکَّنّى فیهِ رَبّى خَیْرٌ).

«مرا با نیرویى یارى کنید، تا میان شما وآنها (قوم مفسد)، سد نیرومندى ایجاد کنم» (فَاَعینُونى بِقُوَّة اَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا).

(آیه 96) سپس چنین دستور داد: «قطعات بزرگ آهن براى من بیاورید» (آتُونى زُبَرَ الْحَدیدِ).

هنگامى که قطعات آهن آماده شد، دستور چیدن آنها را به روى یکدیگر صادر کرد «تا کاملا میان دو کوه را پوشاند» (حَتّى اِذا ساوى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ).

سومین دستور ذوالقرنین این بود که به آنها «گفت: مواد آتشزا هیزم ومانند آن بیاورید وآن را در دو طرف این سدّ قرار دهید، وبا وسائلى که در اختیار دارید در آن آتش بدمید تا قطعات آهن را، سرخ وگداخته کرد» (قالَ انْفُخُوا حَتّى اِذا جَعَلَهُ نارًا).

در حقیقت او مى خواست، از این طریق قطعات آهن را به یکدیگر پیوند دهد وسدّ یکپارچه اى بسازد، وبا این طرح عجیب، همان کارى را که امروز بهوسیله جوشکارى انجام مى دهند انجام داد.

سرانجام آخرین دستور را چنین صادر کرد: «گفت: مس ذوب شده براى من بیاورید تا بر روى این سدّ بریزم» (قالَ آتُونى اُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا).

وبه این ترتیب مجموعه آن سدّ آهنین را با لایه اى از مس پوشانید وآن را از نفوذ هوا وپوسیدن حفظ کرد!

 

(آیه 97) سرانجام چنان سدّ محکمى ساخت «که آنها ]=طایفه یأجوج ومأجوج[ قادر نبودند از آن بالا روند، ونمى توانستند نقبى در آن ایجاد کنند» (فَمَا اسْطاعُوا اَنْ یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْبًا).

(آیه 98) در اینجا ذوالقرنین با این که کار بسیار مهمى انجام داده بود، وطبق روش مستکبران مى بایست به آن مباهات کند وبر خود ببالد، ویا منتى بر سر آن گروه بگذارد، اما چون مرد خدا بود، با نهایت ادب چنین «اظهار داشت: که این از رحمت پروردگار من است» (قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبّى).

اگر علم وآگاهى دارم وبه وسیله آن مى توانم چنین گام مهمى بردارم از ناحیه خداست واگر قدرت ونفوذ سخن دارم آن هم از ناحیه اوست.

سپس این جمله را اضافه کرد که گمان نکنید این یک سدّ جاودانى وابدى است نه «هنگامى که وعده پروردگارم فرا رسد آن را درهم مى کوبد» وبه یک سرزمین صاف وهموار مبدل مى سازد! (فَاِذا جاءَ وَعْدُ رَبّى جَعَلَهُ دَکّاءَ).

«واین وعده پروردگارم حق است» (وَکانَ وَعْدُ رَبّى حَقًا).

ذوالقرنین در این گفتارش به مسأله فناء دنیا ودرهم ریختن سازمان آن در آستانه رستاخیز اشاره مى کند.

 

سرگذشت عجیب ذوالقرنین! نکات آموزنده این داستان تاریخى:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma