خواب اصحاب کهف

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
پایان ماجراى اصحاب کهف شأن نزول

(آیه 25) از قرائن موجود در آیات گذشته اجمالا به دست آمد که خواب اصحاب کهف یک خواب بسیار طولانى بود، این موضوع حس کنجکاوى هر شنونده اى را برمى انگیزد ومى خواهد دقیقاً بداند آنها چند سال در این خواب طولانى بوده اند؟

این آیه شنونده را از تردید بیرون مى آورد ومى گوید: «آنها در غار خود سیصد سال درنگ کردند ونه سال نیز بر آن افزودند»! (وَلَبِثُوا فى کَهْفِهِمْ ثَلثَ مِائَة سِنینَ وَازْدادُوا تِسْعًا).

بنابراین مجموع مدت توقف وخواب آنها در غار سیصد ونه سال بود.

(آیه 26) سپس براى این که به گفتگوهاى مختلف مردم در این باره پایان دهد مى گوید: «بگو: خداوند از مدت توقف آنها آگاهتر است» (قُلِ اللهُ اَعْلَمُ بِما لَبِثُوا).

چرا که: «غیب آسمانها وزمین از آنِ اوست» (لَهُ غَیْبُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ).

کسى که از پنهان وآشکار، در مجموعه جهان هستى باخبر است چگونه ممکن است از مدت توقف اصحاب کهف آگاه نباشد.

«راستى او چه بینا وچه شنواست» (اَبْصِرْ بِه وَاَسْمِعْ).

به همین دلیل «آنها (ساکنان آسمانها وزمین) هیچ ولى و سرپرستى جز او ندارند» (ما لَهُمْ مِنْ دُونِه مِنْ وَلِىٍّ).

ودر پایان آیه اضافه مى کند: «واو هیچ کس را در حکم خود شرکت نمى دهد» (وَلا یُشْرِکُ فى حُکْمِه اَحَدًا). در حقیقت این تأکیدى است بر ولایت مطلقه خداوند.

(آیه 27) در این آیه روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده، مى گوید: «آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت کن» (وَاتْلُ ما اُوحِىَ اِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ). واعتنا به گفته هاى این و آن که آمیخته به دروغ وخرافات و مطالب بى اساس است مکن، تکیه گاه بحث تو در این امور تنها باید وحى الهى باشد.

چرا که «هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمى کند» و در گفتار و معلومات او تغییر وتبدیل راه ندارد (لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِه).

کلام وعلم او همچون علم و کلام بندگان نیست که هر روز بر اثر کشف وآگاهى تازه اى دستخوش تغییر وتبدیل شود.

روى همین جهات در پایان آیه مى فرماید: «وهرگز پناهگاهى جز او نمى یابى» (وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِه مُلْتَحَدًا).

* جنبه هاى آموزنده این داستانـ این ماجراى عجیب تاریخى که قرآن آن را خالى از هرگونه خرافه و مطالب بى اساس وساختگى آورده است، مانند همه داستانهاى قرآن مملو از نکات سازنده تربیتى است.

الف) نخستین درس این داستان همان شکستن سد تقلید وجدا شدن از هم رنگى با محیط فاسد است. اصولا انسان باید «سازنده محیط» باشد نه «سازش کار با محیط» وبه عکس آنچه سست عنصران فاقد شخصیت مى گویند: «خواهى نشوى رسوا هم رنگ جماعت شو» افراد با ایمان وصاحبان افکار مستقل مى گویند: «همرنگ جماعت شدنت رسوایى است»!

ب) «هجرت» از محیطهاى آلوده، درس دیگرى از این ماجراى عبرت انگیز است.

ج) «تقیه» به معنى سازنده اش درس دیگر این داستان است، ومى دانیم تقیّه چیزى جز این نیست که انسان موضع واقعى خود را در جایى که افشاگرى بى نتیجه است مکتوم دارد تا نیروى خودرا براى موقع مبارزه وضربه زدن بر دشمن حفظ کند.

د) عدم تفاوت در میان انسانها در مسیر الله و قرار گرفتن «وزیر» در کنار «چوپان» وحتى سگ پاسبانى که راه آنها را مى سپرد، درس دیگرى در این زمینه است، تا روشن شود امتیازات دنیاى مادّى، ومقامات مختلف آن کمترین تأثیرى در جدا کردن صفوف رهروان راه حق ندارد که راه حق راه توحید است وراه توحید راه یگانگى همه انسانهاست.

هـ ) امدادهاى شگفت آور الهى به هنگام بروز بحرانها نتیجه دیگرى است که به ما مى آموزد.

و) آنها در این داستان درس «پاکى تغذیه» حتى در سخت ترین شرایط را به ما آموختند، چرا که غذاى جسم انسان اثر عمیقى در روح وفکر وقلب او دارد، وآلوده شدن به غذاى حرام وناپاک انسان را از راه خدا وتقوا دور مى سازد.

ز) لزوم تکیه بر مشیت خدا، واستمداد از لطف او، گفتن «انشاءالله» در خبرهایى که از آینده مى دهیم، درس دیگرى بود.

ح) لزوم بحث منطقى در برخورد با مخالفان درس آموزنده دیگر این داستان است.

ط) بالاخره مسأله امکان معاد جسمانى وبازگشت انسانها به زندگى مجدد به هنگام رستاخیز درس دیگرى است که این ماجرا به ما مى دهد.

به هر حال، هدف سرگرمى وداستان سرایى نیست، هدف ساختن انسانهاى مقاوم، با ایمان، آگاه وشجاع است، که یکى از طرق آن نشان دادن الگوهاى اصیل در طول تاریخ پرماجراى بشرى است.

 

پایان ماجراى اصحاب کهف شأن نزول
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma