سرانجام قوم لوط

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
قوم ننگین ومتجاوز! «شعیب» واصحاب «اَیْکَه»!

(آیه 167) قوم لوط که سرگرم باده شهوت وغروربودند به جاى این که اندرزهاى این رهبر الهى را با جان ودل پذیرا شوند، وخود را از منجلابى که در آن غوطهور بودند رهایى بخشند به مبارزه با او برخاستند، و«گفتند: اى لوط! (بس است، خاموش باش) اگر از این سخنان خوددارى نکنى از اخراج شوندگان (این شهر ودیار) خواهى بود» (قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرِجینَ).

کار مردم گمراه وآلوده به جایى مى رسد که پاکى وتقوا در میان آنها بزرگترین عیب است، وناپاکى وآلودگى افتخار!

از این آیه استفاده مى شود که این جمعیت فاسد، گروهى از افراد پاک را که مزاحم اعمال زشت خود مى دیدند، قبلا از شهر وآبادى خود بیرون رانده بودند.

(آیه 168) اما لوط بى آنکه به تهدیدهاى آنها اعتنا کند به سخنان خود ادامه داد وگفت: من دشمن اعمال شما هستم» (قالَ اِنّى لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالینَ).

یعنى من به اعتراضهاى خودم همچنان ادامه خواهم داد، هرکارى ازدست شما ساخته است انجام دهید، من درراه خدا ومبارزه با زشتیها از این تهدیدها پرواندارم!

(آیه 169) سرانجام آن همه اندرزها ونصیحتها اثر نگذارد، فساد سراسر جامعه آنها را به لجنزار متعفنى مبدل ساخت، اتمام حجت به اندازه کافى شد. رسالت لوط(ع) به آخر رسیده است.

در مقام نیایش وتقاضا به پیشگاه خداوند برآمده چنین عرض کرد: «پروردگارا! من وخاندانم را از آنچه اینها انجام مى دهند رهایى بخش» (رَبِّ نَجِّنى وَاَهْلى مِمّا یَعْمَلُونَ).

(آیه 170) خداوند این دعا را اجابت کرد، چنانکه مى فرماید: «ما لوط وخاندانش را همگى نجات دادیم» (فَنَجَّیْناهُ وَاَهْلَهُ اَجْمَعینَ).

(آیه 171) «جز پیرزنى که در میان آن گروه گمراه باقى ماند» (اِلاّ عَجُوزًا فِى الْغابِرینَ).

این پیرزن کسى جز همسر لوط نبود که هرگز به لوط ایمان نیاورد.

(آیه 172) آرى خداوند، لوط ومؤمنان اندک را با او نجات داد، آنها شبانه به فرمان خدا از دیار آلودگان رخت سفر بربستند، وآنها را که غرق فساد وننگ بودند به حال خود رها ساختند، در آغاز صبح، فرمان عذاب الهى فرا رسید، زلزله وحشتناکى سرزمین آنها را بکلى زیر و رو کرد.

چنانکه قرآن در اینجا در یک جمله کوتاه مى فرماید: «سپس ما آن جمعیت را هلاک ونابود کردیم» (ثُمَّ دَمَّرْنَا الاْخَرینَ).

(آیه 173) «وبارانى بر آنها فرستادیم» (وَاَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَرًا).

اما چه بارانى، بارانى از سنگ که حتى ویرانه هاى آنها را از نظرها محو کرد!

«چه باران بدى بود باران انذارشدگان» (فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرینَ).

بارانهاى معمولى حیاتخبش است وزنده کننده، اما این باران، وحشتناک ونابودکننده بود وویرانگر.

از آیه 82 سوره هود استفاده مى شود که نخست شهرهاى قوم لوط زیرورو شدند، سپس بارانى از سنگریزه متراکم بر آنها فرود آمد.

 

(آیه 174) باز در پایان این ماجرا به همان دو جمله اى مى رسیم که درپایان ماجراهاى مشابهش در این سوره در باره پنج پیامبر بزرگ دیگر آمدهاست، مى فرماید: «در این (ماجراى قوم لوط سرنوشت شوم آنها) آیتى است (اِنَّ فى ذلِکَ لاَیَةً).

«اما بیشترشان مؤمن نبودند» (وَما کانَ اَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنینَ).

(آیه 175) «وپروردگار تو عزیز ورحیم است» (وَاِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ).

چه رحمتى از این برتر که اقوامى چنین آلوده را فوراً مجازات نمى کند وبه آنها مهلت کافى براى هدایت وتجدید نظر مى دهد.

ونیز چه رحمتى از این برتر که مجازاتش خشک وتر را با هم نمى سوزاند حتى اگر یک خانواده با ایمان در میان هزاران هزار خانواده آلوده باشد آنها رانجات مى بخشد.

وچه عزت وقدرتى از این بالاتر که در یک چشم بر هم زدن چنان دیار آلودگان را زیر ورو مى کند که اثرى از آن باقى نمى ماند.

 

قوم ننگین ومتجاوز! «شعیب» واصحاب «اَیْکَه»!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma